بازگشت

غيبت کبري


چنانکه گفتيم، با در گذشت چهارمين نايب خاص امام دوازدهم، دوران غيبت کبري آغاز گرديد.

در اين دوره، علماي واجد شرائط، از سوي امام زمان نيابت عامّه دارند چنانکه ديديم، نيابت خاصّه عبارت از اين است که امام، شخص خاصي را با اسم و رسم معرفي کند و نايب خود قرار دهد، ولي نيابت هر فردي که آن ضابطه با او تطبيق کند، نايب شناخته شود و به نيابت از امام، در امر دين و دنيا، مرجع شيعيان باشد. امامان معصوم، به ويژه حضرت حجة بن الحسن المهدي - عجل الله تعالي فرجه - در روايات متعددي اين شرائط را بيان فرموده و مسلمانان را در دوران غيبت کبري موظف کرده اند که به واجدان شرائط مزبور رجوع نموده و طبق دستو آنان عمل کنند. پاره اي از اين روايات را ذيلاً از نظر خوانندگان محترم مي گذرانيم:

1 - «عُمَر بن حنظله» مي گويد: از امام صادق - عليه السلام - پرسيدم: اگر بين دو نفر از شيعيان بر سر قرض يا ارث اختلافي پيش آيد و به حکومت و قضات (وقت) مراجعه کنند آيا اين کار جايز است؟ امام فرمود: هر کس در مورد حق يا باطل به آنان مراجعه کند، در حقيقت به طاغوت [1] مراجعه کرده و هر چه را به حکم آنان بگيرد، به طور حرام گرفته است، هز چند حق ثابت او باشد، زيرا آن را به حکم طاغوت گرفته که خداوند امر کرده است به او کفر ورزند، و انکار کنند، چنانکه مي فرمايد: يُريدُونَ أن يَتَحاکَمُواالَي الطّاغوتِ وَقَد أُمِرُوا أن يَکفُرُوا بِهِ [2] : «مي خواهند طاغوت را به داوري بطلبند در حالي که به آنان دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند».

پرسيدم: پس چه بايد بکنند؟

فرمود: بايد نگاه کنند ببينند چه کسي از شما حديث ما را روايت نموده و در حلال و حرام ما نظر افکنده و صاحب نظر شده و احکام و قوانين ما را شناخته است، او را به عنوان حاکم و صاحب رأي بپذيرند، زيرا من او را حاکم بر شما قرار داده ام. اگر او بر اساس حکم ما حکم نمايد و کسي از او نپذيرد، حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده و کسي که ما را رد کند، خدا را ردّ کرده است و اين، به منزله شرک ورزيدن به خداي متعال است... [3] .

اين فرمان امام صادق - عليه السلام - يک فرمان کلي و عمومي است و مفاد آن شامل همه فقهاي واجد شرائط مي شود/

در صورتي که امام راضي نشود در يک اختلاف جزئي به قضات حکومت طاغوتي مراجعه شود، مسلّماً راضي نخواهد بود ساير امور مسلمانان زير نظر ستمگران باشد بلکه اداره اين امور را زير نظر فقهاي عادل شيعه قرار داده است.

2 - اسحاق بن يعقوب مي گويد: از محمد بن عثمان (دومين نايب خاص حضرت مهدي) خواستم نامه ام را به پيشگاه امام برساند. در آن نامه مسائل مشکلي که داشتم پرسيده بودم. امام با خط خود جواب نوشته بود.

از جمله سؤالاتم اين بود که در پيشامدها در عصر غيبت به چه کسي مراجعه کنم در پاسخ اين سؤال فرموده بود:

و امّا در حوادثي که رخ مي دهد، به راويان احاديث ما مراجعه کنيد. آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا (بر شما) هستم. [4] .

با آنکه اسحاق بن يعقوب در اين نامه در مورد وظيفه خو سؤال کرده، ولي امام به صورت عمومي پاسخ داده و وظيفه همه شيعيان را معيّن نموده است.


پاورقي

[1] طاغوت کسي است که بر خلاف حق حکومت کند و بر اساس موازين اسلامي سزاوار آن مقام نباشد. لفظ «طاغوت» صيغه مبالغه از طغيان است، تو گويي اين افراد در طغيان و مرز نشناسي، در بالاترين حدّ قرار گرفته اند.

[2] نسأ:60.

[3] ينظران من کان منکم ممن روي حديثنا ونظر في حلالنا وحرامنا و عرف أحکامنا فارضوا به حکما فانّي قد جعلته عليکم حاکماً فاًذا حکم بحکمنا فلم يقبل منه فاًنّما استخفّ بحکم الله وعلينا ردّ، والرّاد علينا الرّاد علي الله، وهو علي حدّ الشرک بالله (کليني، اصول کافي، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه. ق، ج 1 ص 67، کتاب فضل العلم، باب اختلاف الحديث، ح 10 - شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعة، بيروت، دار احيأ التراث العربي، ج 18،باب 11 من أبواب صفات القاضي، ص 99).

[4] وأمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيا الي رواة حديثنا فاّنّهم حجتي عليکم وأنا حجة الله (طوسي، همان کتاب، ص 177 - طبرسي، همان کتاب، ص 452 - شيخ حرّ عاملي، همان کتاب، ج 18، ص 101، کتاب القضأ، ابواب صفات القاضي، باب 11، ج 9 - طبرسي، احتجاج، نجف، المطبعة المرتضوية، ج 2، ص 163).