اعتقاد به حقانيت اسلام و ايمان به بطلان ديگر مکتبها و مسلکها، به صورت بالقوه اين توان را دارد که هر فرد مومن و معتقدي را به تلاش براي گسترش بيشتر اسلام وادارد؛ اما امام خميني به عنوان رهبري که افقهاي ديدش همه جهان را در مي نوردد و به چيزي کمتر از حاکميت جهاني اسلام دل نمي بندد، به اين موضوع با ديدي ديگر نگاه مي کند؛ او با صراحت اعلام مي کند که در پي نابودي همه نظامهاي استکباري و گسترش نظام اسلامي در سراسر جهان است:

البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بين المللي اسلامي مان بارها اعلام نموده ايم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم. حال اگر نوکران آمريکا نام اين سياست را توسعه طلبي و تفکر تشکيل امپراطوري بزرگ مي گذارد از آن باکي نداريم و استقبال مي کنيم.

ما در صدد خشکانيدن ريشه هاي فاسد صهيونيزم، سرمايه داري و کمونيزم در جهان هستيم. ما تصميم گرفته ايم به لطف خدا و عنايت خداوند بزرگ نظامهايي را که بر اين سه پايه استوار گرديده اند نابود کنيم و نظام اسلام رسول الله، صلي الله عليه و آله، را در جهان استکبارترويج نماييم. [1] .

ايشان در پيامي ديگر تلاش براي گسترش اسلام راستين در جهان و مبارزه با سلطه جهانخواران را اقدامي در جهت زمينه سازي ظهور منجي و مصلح کل دانسته و مي فرمايد:

ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاي اسلامي مي شکنيم و با صدور انقلابمان، که در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احکام محمدي است، به سيطره و ظلم جهانخواران خاتمه مي دهيم وبه ياري خد راه را براي ظهور منجي و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحناله الفداء، هموار مي کنيم. [2] .

امام راحل در بخش ديگري از همين پيام، روشنفکران جهان اسلام را به تلاش آگاهانه براي دگرگون کردن جهان سرمايه داري و کمونيسم فراخوانده و چنين ميفرمايد:

روشنفکران اسلامي همگي با علم و آگاهي بايد راه پر فراز و نشيب دگرگون کردن جهان سرمايه داري و کمونيسم را بپيمايند و تمام آزادي خواهان بايد با روشن بيني و روشنگري راه سيلي زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصا آمريکا را بر مردم سيلي خورده کشورهاي مظلوم اسلامي و جهان سوم ترسيم کنند. [3] .