بازگشت

از تولد تا غيبت


دوازدهمين پيشواي شيعيان، بنابر مشهورترين اقوال، در شب جمعه نيمه شعبان سال 255 ق. در شهر سامرا ديده به جهان گشود. [1] بنا به گفته شيخ مفيد (م 413 ق.) پدرش امام حسن عسکري، عليه السلام، جز او فرزندي نه پنهان و نه آشکار به جا نگذاشت و او را نيز در پنهان و خفا نگهداري فرمود. [2] .

مادر بزرگوار آن حضرت بانويي شايسته به نام «نرجس» [3] بود که به نامهاي ديگري چون «سوسن» [4] ، «صيقل» [5] و «مليکه» [6] نيز ناميده شده است. [7] او دختر «يوشعا» پسرقيصر روم و از نوادگان «شمعون» يکي از حواريون مسيح، عليه السلام بود که به طريقي معجزه آسا از سوي خداوند براي همسري امام يازدهم برگزيده شد. [8] .

خلاصه ماجرا از اين قرار است:

هنگامي که «نرجس» در روم بود خوابهاي شگفت انگيزي ديد، يک بار در خواب پيامبر عزيز اسلام، صلي الله عليه و آله، و عيساي مسيح، عليه السلام، را ديد که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکري، عليه السلام، درآوردند، و در خواب ديگري، شگفتيهاي ديگري ديد و به دعوت حضرت فاطمه زهرا، عليهاالسلام، مسلمان شد، اما اسلام خود را از خانواده و اطرافيان خويش پنهان مي داشت. تا آن گاه که ميان مسلمانان و روميان جنگ درگرفت و قيصر خود به همراه لشکر روانه جبهه هاي جنگ شد. «نرجس» در خواب فرمان يافت که به طور ناشناس همراه کنيزان و خدمتکاران به دنبال سپاهي که به مرز مي روند برود، و او چنين کرد و در مرز برخي از جلوداران سپاه مسلمانان آنان را اسير ساختند و بي آن که بدانند او از خانواده قيصر است او را همراه ساير اسيران به بغداد بردند.

اين واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم حضرت هادي، عليه السلام، روي داد، [9] و کارگزار امام هادي، عليه السلام، نامه اي را که امام به زبان رومي نوشته بود به فرمان آن گرامي در بغداد به نرجس رساند و او را از برده فروش خريداري کرد و به سامرا نزد امام هادي، عليه السلام، برد، امام آن چه را نرجس در خوابهاي خود ديده بود به او يادآوري کرد، و بشارت داد که او همسر امام يازدهم و مادر فرزندي است که بر سراسر جهان مستولي مي شود و زمين رااز عدل و داد پر سازد. آن گاه امام هادي، عليه السلام، نرجس را به خواهر خود «حکيمه» که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود سپرد تا آداب اسلامي و احکام را به او بياموزد و مدتي بعد نرجس به همسري امام حسن عسکري، عليه السلام، درآمد. [10] .


پاورقي

[1] ر.ک: الکليني، محمد بن يعقوب، الکافي، ج 1، ص 514؛ المفيد، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 2، ص 339؛ الطبرسي، ابوعلي الفضل بن الحسن، اعلام الوري باعلام الهدي، ص 393؛ الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 433 - 432.

[2] المفيد، محمد بن محمد بن نعمان، همان.

[3] «نرجس» نام گلي از دره تک لپه ايها، و سردسته گياهان تيره نرگسي است، که گلهايش منفرد و در انتهاي ساقه قرار دارد. (فرهنگ معين، ج 4، ص 4702).

[4] «سوسن نام گلي فصلي و درشت به رنگهاي مختلف است. اصل اين گل از اروپا و ژاپن و آمريکاي شمالي و هيمالياست. (همان، ص 1954).

[5] «صيقل» هر شي نوراني، صيقلي و جلا داده شده را مي گويند. بنا به گفته شيخ صدوق و شيخ طوسي، پس از آن که حضرت نرجس خاتون به ولي عصر، عليه السلام، حامله شد او را صيقل نام نهادند. (ر.ک: الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، همان، ص 432؛ طوسي، محمد بن الحسن، کتاب الغيبة، ص 241).

[6] «مليکه» به معناي ملکه و شهبانوست.

[7] ر.ک: الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، همان، ص 432.

[8] ر.ک: الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، همان، ص 423 - 417؛ الطوسي، محمد بن الحسن، کتاب الغيبة، ص 128 - 124؛ المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 51، ص 11 - 6.

[9] در کتاب تاريخ العرب و الروم آمده است در سال 247 ق. جنگهايي بين مسلمانان و روميان درگرفت و غنايم بسياري به چنگ مسلمانان افتاد. در سال 248 ق. نيز «بلکاجور» سردار مسلمانان با روميان جنگيد و طي آن بسياري از اشراف روم اسير شدند. (ر.ک: نازيليف، تاريخ العرب و الروم، ترجمه محمد عبدالهادي شعيره، ص 225). ابن اثير نيز طي حوادث سال 249 ق. مي نويسد: جنگي ميان مسلمانان به سرکردگي «عمر بن عبدالله اقطع» و «جعفر بن علي صانقه» با قواي روم که شخص قيصر نيز در آن جنگ شرکت داشت روي داد. (به نقل از: هيئت تحريريه مؤسسه در راه حق، پيشواي دوازدهم حضرت امام حجة بن الحسن المهدي، عليه السلام، ص 27 - 26).

[10] هيئت تحريريه مؤسسه در راه حق، همان، ص 27 - 26.