بازگشت

حوادث و رويدادهاي طبيعي که در فاصله اي نزديک به عصر ظهور رخ


يکي از اين حوادث که در فاصله کمي از قيام مهدي منتظر، عليه السلام، رخ مي دهد، ندايي است که از آسمان برخاسته و نام حضرت قائم را به گوش ‍ تمام جهانيان مي رساند، نعماني، شيخ صدوق و شيخ طوسي در کتابهاي خود روايات زيادي را در اين مورد نقل کرده اند که ما به ذکر يکي از آنها بسنده مي کنيم.

نعماني به سند خود از امام محمد باقر، عليه السلام، چنين نقل مي کند:

الصيحة لاتکون الا في شهر رمضان، شهر الله، هي صيحة جبرئيل، عليه السلام، الي هذا الخلق، ثم قال: ينادي مناد من السماء باسم القائم، عليه السلام، فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب. لايبقي راقد الا استيقظ و لاقائم الا قعد، و لا قاعد الا قام علي رجليه فزعا من ذلک الصوت، فرحم الله من اعتبر بذلک الصوت فاجاب. [1] .

آن نداي آسماني برنخواهد خواست مگر در ماه رمضان که ماه خداست، آن ندا از جبرئيل است که خطاب به مردم سر داده مي شود و نام قائم را در همه جا طنين انداز مي سازد، تا آن جا که همه ساکنان زمين از شرق تا به غرب آن ندا را خواهند شنيد. از وحشت شنيدن آن ندا هرکس درخواب فرو رفته بيدار شده و هرکس بر پا ايستاده، ناچار به نشستن مي شود و هرکس بر زمين نشسته، بناگاه از جاي بر مي خيزد. پس رحمت الهي بر کسي باد که اين ندا را بشنود و به آن پاسخ گويد.

از جمله وقايع طبيعي ديگري که در قبل از قيام منجي عالم بشريت رخ مي دهد و در روايات ما به آن اشاره شده است، نوعي از ماه گرفتگي و خورشيد گرفتگي است که درتمام طول کره زمين سابقه نداشته و باعث بر هم ريختن حساب تمام ستاره شناسان ميشود. در اين مورد نيز روايات متعددي ذکر شده است که تنها يکي از آنها را به نقل از نعماني ذکر مي کنيم:

او در کتاب خود از امام محمد باقر، عليه السلام، نقل مي کند که حضرتش ‍ فرمودند:

آيتان تکونان قبل قيام القائم، عليه السلام، لم تکونا منذ هبط آدم الي الارض: تنکسف الشمس في النصف من شهر رمضان، و القمر في آخره... [2] .

دو نشانه در قبل از ظهور قائم وجود دارد که از زمان هبوط آدم به زمين سابقه نداشته است، يکي گرفتن خورشيد در نيمه ماه رمضان و ديگري گرفتن ماه در آخر اين ماه است.

لازم به تذکر است که علت عجيب بودن اين ماه گرفتگي و خورشيدگرفتگي اين است که به حساب ستاره شناسان معمولا ماه گرفتگي درنيمه ماه و خورشيد گرفتگي در اواخر ماه رخ مي دهد و به همين دليل هم در روايات آمده که به سبب وقوع اين حادثه حساب ستاره شناسان به هم مي ريزد. [3] .


پاورقي

[1] النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 245؛ الطوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، همان، ص 274؛ الصدوق، محمد بن علي بن الحسن، همان،ج 2، ص 650.

[2] النعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص 271؛ الطوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن، همان، ص 270؛ الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، همان، ج 2، ص 655.

[3] الصدوق، محمد بن علي بن الحسين، همان، ج 2، ص 655.