شناخت حجت خدا و امام عصر
اولين و مهمترين وظيفه اي که هر شيعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است. اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد که در روايات بسياري که به طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامي اسلام، صلي الله عليه و آله، و ائمه معصومين، عليهم السلام، نقل شده، آمده است:
من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية. [1] .
هرکس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلي مرده است.
و در روايت ديگري که مرحوم کليني به سند صحيح از «فضيل بن يسار» نقل مي کند آمده است:
سمعت اباجعفر، عليه السلام، يقول: من مات و ليس له امام فميتته ميتة جاهلية، و من مات و هو عارف لامامه لم يضره تقدم هذا الامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم في فسطاطه. [2] .
شنيدم حضرت ابا جعفر (امام محمد باقر)، عليه السلام، مي فرمود: هرکس در حالي که امامي نداشته باشد بميرد، مردنش مردن جاهليت است و هر آن که درحال شناختن امامش بميرد پيش افتادن و يا تاخير اين امر (دولت آل محمد، عليهم السلام) او را زيان نرساند و هرکس بميرد در حالي که امامش را شناخته همچون کسي است که در خيمه قائم، عليه السلام، با آن حضرت باشد.
توجه به مفاد دعاهايي که خواندن در عصر غيبت مورد تاکيد قرار گرفته است، نيز ما را به اهميت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون مي سازد، چنان که در يکي از دعاهاي معروف که شيخ صدوق آن را در کتاب کمال الدين نقل کرده، مي خوانيم:
اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف نبيک، اللهم عرفني نبيک فانک ان لم تعرفني نبيک لم اعرف حجتک، اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني. اللهم لاتمتني ميتة جاهلية و لا تزع قلبي بعد اذ هديتني... [3] .
بارالها!خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناساني پيغمبرت را نخواهم شناخت، بارالها! پيغمبرت را به من بشناسان که اگر پيغمبرت را به من نشناساني حجت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناساني از دينم گمراه مي گردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران و دلم را (از حق) پس از آن که هدايتم فرمودي منحرف مگردان...
مؤلف کتاب ارزشمند مکيال المکارم في فوائد الدعاء للقائم مراد و مقصود از «معرفت امام» را، که در روايتهاي ياد شده بر آنها تاکيد شده بود، چنين توضيح مي دهند:
بدون ترديد مقصود از شناختي که امامان ما، که درودها و سلامهاي خداوند بر ايشان باد، تحصيل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، اين است که ما آن حضرت را آن چنان که هست بشناسيم؛ به گونه اي که اين شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه هاي ملحدان و مايه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعيان دروغين باشد، و اين چنين شناختي جز به دو امر حاصل نمي گردد: اول، شناختن، شخص امام، عليه السلام، به نام و نسب، و دوم، شناخت صفات و ويژگيهاي او و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است. [4] .
نکته مهمي که در اين جا بايد در نظر داشت اين است که شناخت و معرفت حقيقي نسبت به حجت خدا جز با عنايت حضرت حق حاصل نمي شود و همچنان که، در دعايي که پيش از اين بدان اشاره کرديم، ملاحظه شد بايد از درگاه الهي توفيق شناخت حجتش را درخواست کرد، تا بدين وسيله از گمراهي و سرگرداني نجات يافت. اين موضوع را از روايتي که مرحوم کليني به سند خود از «محمد بن حکيم» نقل کرده نيز مي توان استفاده کرد، در اين روايت آمده است:
قال: قلت: لابي عبدالله، عليه السلام، المعرفة، من صنع من هي؟ قال: من صنع الله، ليس للعباد فيها صنع. [5] .
از ابي عبدالله (امام جعفر صادق)، عليه السلام، پرسيدم: معرفت ساخته کيست؟ فرمود: از ساخته هاي خداوند است و براي بندگان نقشي در حصول معرفت نيست.
پاورقي
[1] المجلسي، المولي محمد باقر، همان، ج 8، ص 368 و ج 32. ص 321 و 333؛ همچنين ر.ک: القندوزي، حافظ سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، ج 3، ص 372.
[2] الکليني، محمد بن يعقوب، همان، ج 1، ص 371، ح 5.
[3] الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين، همان، ج 2، ص 512.
[4] الموسوي الاصفهاني، ميرزا محمد تقي، همان، ج 2، ص 107.
[5] الکليني، محمد بن يعقوب، همان، ج 1، ص 194، ح 1.