پيشگفتار
اساس دعوت همه پيامبران الهي و به ويژه پيامبر گرامي اسلام، حضرت محمد بن عبدالله، صلي الله عليه و آله، زنده کردن جسم و روح انسانهاست، انسانهايي که به دليل دور ماندن از سرچشمه حيات، معني زندگي را از ياد برده و با مرگ خو کرده اند؛ انسانهايي که به سراب دنيا دل خوش کرده و از آب حياتي که جز در ساغر انبيا و اولياي الهي يافت نمي شود، غافل شده اند.
از اين روست که قرآن کريم همه مؤمنان را به اجابت دعوت زندگي بخش خدا و رسول او فراخوانده و مي فرمايد:
يا ايها الذين امنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما يحييکم... [1] .
اي کساني که ايمان آورده ايد، چون خدا و پيامبرش شما را به چيزي فرا خوانندکه زندگيتان مي بخشد دعوتشان را اجابت کنيد...
با ختم نبوت و رحلت نبي اکرم، صلي الله عليه و آله، رسالت زنده ساختن نفوس به دست دوازده پيشواي نور و هدايت سپرده شد و از آن پس آنها هستند که به اذن خداوند سرچشمه حيات را در دست دارند و کساني راکه اجابتشان کنند، زنده مي سازند.
اکنون سرچشمه حيات مادي و معنوي انسانها در دست آخرين حجت حق حضرت بقية الله الاعظم، ارواحنا له الفداء، است و اوست که هر زمان که خداوند اراده کند با دم مسيحايي خود زمين و اهلش را زندگي دوباره مي بخشد.
چنانکه امام باقر، عليه السلام، در تفسير آيه شريفه:
اعلموا ان الله يحيي الارض بعد موتها... [2] .
بدانيد که خداوند زمين را پس از مردنش زنده مي سازد...
فرمود:
يحييها الله عز و جل بالقائم، عليه السلام، بعد موتها. [3] .
خداوند، صاحب عزت و جلال، به دست قائم، عليه السلام، زمين را پس از مردنش زنده مي سازد.
بنابراين، شناخت آخرين حجت حق، هم شناخت کسي است که زندگي بخش است و اجابتش موجب زنده شدن دلهاي مرده مي گردد و هم شناختي است که انسان را از مرگ جاهلي مي رهاند و به سرچشمه حيات رهنمون مي سازد. چرا که پيامبر اکرم، صلي الله عليه و آله، فرمود:
من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليه. [4] .
هرکس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلي مرده است.
آن چه که پيش روي شماست تلاشي است اندک در راه شناخت آخرين ذخيره الهي، حضرت حجة بن الحسن، عجل الله تعالي فرجه، اميدواريم که خداوند متعال همه ما را بيش از پيش با حجت خود آشنا کند و دلهاي مرده ما را با انوار حيات بخش حضرتش زنده سازد. ان شاء الله.
ابراهيم شفيعي سروستاني
پاورقي
[1] سوره انفال (8)، آيه 24.
[2] سوره حديد (57)، آيه 17.
[3] الصدوق (ابن بابويه)، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 668، ح 13.
[4] المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 8 ص 368.