بازگشت

تأييد قيام توابين


رهبري اين قيام را سليمان بن صرد خزاعي بر عهده داشت که از اصحاب رسول خدا (ص) به شمار مي آمد و افرادي چون مسيب بن نجبه، عبدالله بن سعد، عبدالله بن وال، بکر بن وائل و رفاعة بن شداد بجلي از برگزيدگان ياران علي عليه السلام در اين قيام او را همراهي مي کردند از سخناني که سيب بن نجبه در يک گردهمايي ايراد کرده روشن مي شود که بيشترين نيروهاي اين قيام را بازماندگان دوران علي عليه السلام و سربازان و رزمندگان جنگ با ناکثين قاسطين، مارقين، تشکيل مي داده اند [1] .

اينان با شعار «يا لثارات الحسين» سلاح بر گرفتند و براي طلب آمرزش از خدا، بر سر مرقد امام حسين عليه السلام گرد آمدند و سپس به قيام خود ادامه دادند.

تحليل قيام توابين و مسائلي چون رابطه قيام با امام سجاد عليه السلام و اوضاع و شرايط آن زمان چگونگي بر خورد مختار با اين قيام و... احتياج به بررسي بيشتري دارد که در اين مقال نمي گنجد.

ابوالفرج اصفهاني پس از آن که حدود سيصد نفر از فرزندان علي عليه السلام را نام برده و قيامهاي مسلحانه آنان را ثبت کرده مي نويسد:

«آنچه آورديم، ماجراهايي از قيام و ايثار و شهادت آن عده از آل ابوطالب، از زمان رسول خدا (ص) تا سال 1313 است ولي در اطراف يمن و محدوده طبرستان، گروهي از اين تبار دست به قيامهاي پيروزمند و يا شکست خورده اي زده اند که ما از آنها اطلاعي در دست نداريم» [2] .

ياد آوردي: برخي از قيامها، پيروز شده اند و تشکيل حکومت داده اند:

حکومت ادريسيان در مغرب، حکومت علويان در طبرستان، حکومت علوي اطراوش، حکومت آل بويه در عراق و ايران، حکومت فاطميان در آفريقا دولت حمدانيان حکومت سربداران بالاخره حکومت اسلامي ايران به رهبري امام خميني نمونه اي از اين حکومتها شمار مي آيند.

در اين جا، فقط اشاره اي مي کنيم به حکومت ادريسيان و علوي اطروش.

ادريس بن عبدالله، از ياران حسين بن علي، شهيد فخ بود. وي پس از جنگ مخفيانه به مغرب رفت (آفريقا) و پس از آن، که شناخته اند مردم را به حکومت اسلامي و رضاي آل محمد (ص) فرا خواند. مردم به او پيوستند و او، در سال 172 ه -.ق. رسما تشکيل حکومت داد.

از امام رضا عليه السلام درباره وي نقل شده:

«ادريس بن عبدالله من شجعان اهل البيت و الله ما ترک فينا مثله.» [3] .

ادريس از شجاعان اهل بيت پيامبر (ص) بود. به خدا سوگند، همانند او در ميان ما کسي نيامده است.

قيام ادريس و تشکيل حکومت، توسط وي، مايه وحشت هارون الرشيد شد. وي، براي نابودي اين حکومت انقلابي، از هيچ کوششي فرو گذار نکرد و سرانجام او را به قتل رسانيد. [4] .

مردم پس از ادريس: با پسر وي، ادريس بن عبدالله بيعت کردند.

حکومت علوي اطروش به خوبي ياد کرده اند از جمله طبري مي نويسد:

«و لم ير الناس مثل عدل الاطروش و حسن سيرته و اقامته الحق.» [5] .

مردم، چندين کتاب در فقه و امامت نوشت. ترويج و تبليغ اسلام از هدفهاي قيام بزرگ او بود. [6] .

علامه اميني، پس از اين که به فضائل اطروش در ياري دين و نشر دانش ‍ اشاره مي کند مي نويسد:

«اعترف بفضله القريب و البعيد و اذعن بکماله العدو و الصديق... و قد جمع بين السيف و القلم فرف عليه العلم و العلم فهو في الجبهه و السنام من فقهائنا کما انه معدود من ملوک الشيعه و زعمائها...» [7] .

نزديکان به اطروش و غير آنان به فضل اطروش اعتراف کرده اند دوست و دشمن به کمالات او باور داشته اند.

او، فردي بود که بين شمشير و قلم جمع کرد و آن دو را با هم به کار گرفت.

او در صحنه جنگ و نبرد و همچنين قلم، از فقهاي شيعه بود همان گونه که او از اندک زمامداران شيعه و رهبران آنان به شمار مي آيد.

علامه اميني، پس از گفتار بالا، ستايشهاي ابن ابي الحديد، شيخ بهايي، علامه مجلسي، نجاشي و ديگران را درباره اطروش نقل مي کند [8] .

اطروش پس از پاکسازي منطقه طبرستان و ديلم از نفوذ سامانيان شهر ري را نيز از تصرف آنان در آورد و سرانجام در يکي از جنگها، در سال 304 به شهادت رسيد. پس از اطروش حسن بن قاسم، ملقب به داعي به حکومت رسيده سيره او را تداوم بخشيد و با گسترش قلمرو حکومتش ‍ شهر ري را مرکز حکومت خود قرار داد و بر قزوين زنجان ابهر و قم نيز تسلط يافت [9] .

در قرن اخير نيز، نهضتهاي اسلامي در جهان اسلام بويژه ايران اسلامي، به وقوع پيوسته که در بسياري از آن نهضتها، يا خود عالمان ديني رهبري آن بر عهده داشته اند، يا مورد تأييد آنان بوده است.


پاورقي

[1] تاريخ الامم و الملوک، طبري، ج 4: 427، مکتبه اروميه قم.

[2] مقاتل الطالبين، ابن الفرج اصفهاني: 460 مؤ سسه دار الکتاب للطباعة و النشر، قم.

[3] «ماهيت قيام شهيد فخ»: 251.

[4] «مقاتل الطالبين»: 326؛ «بحارالانوار، ج 48: 162، پاورقي.

[5] تاريخ الامم و الملوک، ج 8: 257.

[6] «شهداء الفضليه»، علامه اميني: 4، دارالشهادة.

[7] «همان مدرک»: 2.

[8] «همان مدرک».

[9] «الکامل في التاريخ»، ابن اثير، ج 8: 189، دارصادر، بيروت.