بازگشت

مديحه اميرالمؤمنين


قصيده در مديحه حضرت اميرالمؤمنين صلوات اللّه عليه که در هربيتي تضمين شده با مديحه حضرت خاتم النبيّين صلي اللّه عليه و آله



دلبر هر انجمن از دلبران باشد علي

جلوه زن حقّ، مظهرِ سر مظهر آن باشد علي



خواست واجب در ازل تا جلوه بنمايد زخود

خلقت احمد نمود و مثل آن باشد علي



خواست آرد جلوه اي از حسن خود بر ممکنات

احمد آمد جلوه اش جلوه کنان باشد علي



«کنت کنزاً مخفياً» شد علّت عرفان و خلق

احمد آمد گنج عرفان باب آن باشد علي



بود واجب در عيان خود نهان از غير خود

احمد آمد سرّ او سرگوي آن باشد علي



گوش هوش آور بسوي معني «اللّه نور»

احمدش مشکاة شد مصباح آن باشد علي



نور آن باشد به خود ظاهر، ظهور آرد به غير

احمد آمد از احد نور و چنان باشد علي



بود واجب نور چون ظاهر به خود بودي عيان

پس ظهور آورد در احمد و زآن باشد علي



اين بُوَد معني که واجب نور باشد نور از اوست

هم شد احمد نور او، هم نور آن باشد علي



در زمين و آسمان بنگر ببين آيات حق

روشن است از مهر احمد، زآن نشان باشد علي



اسم اعظم شد نهان اندر کلام بسمله

هست احمد باء او، نقطه در آن باشد علي



کلّ قرآن فاتحه، آن بسمله جمله به باء

از احد هر علم در احمد بيان باشد علي



عشق در ممکن سبب بر جلوه واجب در او است

احمد آمد عشق دار و عشق دان باشد علي



عشق باشد مهر کامل با خداوند احد

خُلق احمد مهر او شد مهربان باشد علي



عاشقانِ با خدا در اوليا بسيار هست

گشت سرمشق همه احمد، چنان باشد علي



مظهر آن عشق احمد با خدا چندان بُوَد

ليک فرمود او حسين از من چو آن باشد علي



کن نظر در کربلا بنگر در آن معناي عشق

در حسين از احمد و فرزند آن باشد علي



ديد اکبر را چو سبط مصطفي با چشم تر

گفت يا رب احمد اين نِي شبه آن باشد علي



نور حق در کربلا بنگر چسان شد بر علا

گفتي احمد آمده نيک اسم آن باشد علي



حاصلا در کربلا شد عشق احمد جلوه گر

از حسين و اکبرش روح روان باشد علي



عشق بازي را ببين در کربلا از شاه دين

احمدي رو اکبرش قربان چسان باشد علي



روي خود بگذاشت چون بر روي خونيش حسين

گفت اکبر اي پدر اين احمد آن باشد علي



نعره زد اول شه دين بر سر نعش پسر

يعني احمد کشته شد چون جان آن باشد علي



حضرت قائم بود اندر عزا هر صبح و شام

همچو احمد بر حسين و روح آن باشد علي



اشک خونين بارد از چشمش ز بهر کربلا

شد چو احمد گريه کن مانند آن باشد علي



بار الها حق اشک چشمها بهر حسين

رحمتت بر ما رسان زاحمد که آن باشد علي



گويم ايماني به مهدي مُقْتَدي شو در عزا

بهر شاه کربلا بر احمد آن باشد علي