بازگشت

روش روايي


کساني که در گذشته و حال درباره حضرت مهدي، عليه السلام، مطلب نوشته اند بسيارند. برخي کتابي مستقل نگاشته و برخي يک فصل يا چند فصل کتاب خود را به آن اختصاص داده اند.

عبدالمحسن عباد در پژوهش خود در مجله الجامعة السلامية که در مدينه منوره منتشر مي شود بيش از ده تن از مؤلفان بزرگ اهل سنت را در اين زمينه بر مي شمارد از جمله: حافظ ابونعيم، سيوطي، حافظ ابن کثير، علي متقي هندي، صاحب کتاب کنزالعمال، ابن حجر مکي در کتاب القول المختصر في علامات المهدي المنتظر، مرعي بن يوسف حنبلي در کتاب فوائدالفکر في ظهورالمهدي المنتظر (به نقل از سفاريني در کتاب لوامع الانوار البهيه، قاضي محمد ابن علي شوکاني در کتاب التوضيح في تواتر ماجاء في المهدي المنتظر و الدجال و المسيح و ديگران.

همچنين در ميان شيعيان دهها کتاب و رساله در گذشته و حال انتشار يافته است. از جمله کتابهاي جديد چنين است: منتخب الاثر في الامام الثاني عشر از شيخ لطف اللّه صافي گلپايگاني، الزام الناصب في اثبات الحجة الغائب از شيخ علي يزدي حائري، المهدي الموعود المنتظر عند علماء أهل السنة و الامامية از شيخ نجم الدين عسکري و الامام المهدي از علي محمد علي دخيل، که کتابي بسيار جالب است.

اين دسته از عالمان در برابر منکران بيشتر به ادله نقلي تکيه کرده و صحت احاديث مهدي را از طريق اهل سنت و شيعه، [1] اثبات کرده اند و همچنين تعدد طرق روايت و کثرت راويان از صحابه و تابعين و تابعين تابعين (از همه فرقه ها و مذاهب اسلامي) را يادآور شده اند.

شيخ عبدالمحسن عباد نقل کرده است که راويان حديث مهدي از صحابه بيست وشش تن هستند. و ائمه (اهل سنت) که احاديث و روايات مهدي را آورده اند؛ شمارشان به سي وهشت تن مي رسد که نامهاي ايشان را ذکر مي کند که نامهاي ايشان را ذکر مي کند و برخي از آنها عبارتند از: ابوداود در سنن، ترمذي در جامع، نسائي در سنن، احمد در مسند، ابوبکربن شيبه در المصنف، حافظ ابونعيم در حلية الاوليا و در کتاب المهدي، طبراني در المعجم الکبير و در المعجم الاوسط ابن عساکر در تاريخ خود، ابويعلي موصلي در مسند، ابن جرير در تهذيب الاثار، بيهقي در دلائل النبوة، ابن سعد در الطبقات الکبري و...

در اينجا مي خواهيم از احمدامين و کساني که از او تبعيت کرده اند بپرسيم: آيا افرادي همانند اين ائمه که از محدثان و راويان معتبر هستند و امت، ايشان را قبول دارد و در نقل اخبار صحيح به ايشان اعتماد است امت و علماي بزرگ و محققان و صاحبان صحاح و مسانيد، تا اين حد به اسطوره اهميت دهند؟!

اين گستاخي که با ساده ترين قواعد ذوقي، منطقي، علمي و اخلاقي در تضاد است براي چيست؟

آيا اين وسوسه گريها نشان از هوسراني ندارد و يا راه افتادن دنبال تحريکات وهابيان، نيست؟

علماي پيشين و حاضر همگي تواتر احاديث مهدي را اثبات کرده اند تا راه را براي شک آوران و توجيه گران ببندند؛ مانند: شوکاني (م 1250 ق.) در رساله اش به نام التوضيح في تواتر ما جاء في المهدي و الدجال و المسيح و برزنجي (م 1103 ق.) در کتاب الاشاعة لاشراط الساعة.

شيخ عبدالمحسن عباد نيز در پژوهش خود در مجله الجامعة الاسلامية افراد ديگري را ذکر مي کند از جمله:

حافظ آبري سجزي (م 363 ق.)، شيخ محمد سفاريني (م 1188 ق.) در کتاب خود لوامع الانوارالبهية و شيخ صديق حسن قنوچي (م 1307 ق.).

و از متأخران که تواتر احاديث مهدي را نقل کرده اند، شيخ محمدبن جعفر کتاني (م 1345 ق.) است در کتاب نظم المتناثر من الحديث المتواتر.

علما افزون بر نقل روايات، به ادعاهاي مخالفان پرداخته و به اشکالات و خدشه هاي ايشان نسبت به روايات، جوابهاي محکم و متين داده اند. [2] بايد گفت مهمترين پژوهشهاي جديد عبارتند از:

الف) پژوهشي از عبدالمحسن عباد [3] - استاد دانشگاه و از علماي اهل سنت - اين اثر که البته اشتباهاتي نيز دارد مباحث زير را مطرح کرده است:

1. به صورت گسترده نام صحابه اي که احاديث حضرت مهدي را از رسول اکرم، صلي اللّه عليه و آله، نقل کرده اند، گردآورده و بيست وشش تن را نام مي برد.

2. اسامي ائمه اي که احاديث مهدي را گرد آورده اند برشمرده و سي وهشت تن را ذکر مي کند.

3. نام علمايي که تأليفي جداگانه درباره مهدي دارند آورده و ده تن را نام برده است.

4. نام برخي از علما که تواتر احاديث مهدي را نقل کرده اند، آورده است.

5. رواياتي را که اندک رابطه اي با مهدي دارد و در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است ذکر مي کند.

6. برخي احاديث را که در غير صحيحين از سنن و مسانيد آمده است، مي آورد.

7. نام علمايي را مي برد که به احاديث مهدي استدلال کرده و به مفاد آن پاي بند بوده اند.

سپس به جنگ منکران احاديث مهدي و کساني که درباره آن حضرت شک مي ورزند همانند ابن خلدون مي رود و اشکالات زيادي به او مي گيرد و ثابت مي کند که وي آشنايي با اين مسائل نداشته است.

همچنين از استاد محقق احمدشاکر که مسند احمدبن حنبل را بررسي کرده و احاديثش را تبيين کرده است، نقل مي کند که گفته است:

ابن خلدون مسأله اي راپي گيري کرده که درباره آن نبوده است و در فصلي که درباره مهدي گشوده مرتکب اشتباهات فاحشي شده است....

در نهايت (اين محقق) بدين جا رسيده که مهدي حقيقتي است ثابت و غيرقابل شک.

ب) تحقيق دوم از پژوهشگر و محقق، ثامر العميدي است، ايشان روشي را که علماي بزرگ در اين مسير پيموده اند، به کار برده است و به صورت کامل و گسترده مسأله را تحقيق کرده است.

اين پژوهشگر فاضل، توانسته است مطالب را دسته بندي کند و همه مسائل را بخوبي بررسي و سپس توضيح دهد، و آنها را به صورت روش علمي صحيح درآورد.

اين پژوهش، صفحات 171 تا 611 جلد اول کتاب ارزشمند دفاع عن الکافي را در بر مي گيرد. اين کتاب از انتشارات مرکز الغدير للدراسات الاسلامية در سال 1995 م. است.

از مهمترين چيزهايي که با روش علمي بدان پرداخته است چنين است:

1. بررسي نظريه اعتقاد به مهدي؛ [4] .

2. رد سخنان ابن خلدون در تضعيف روايات مهدي، عليه السلام؛ [5] .

3. نقل بيش از پنجاه وهشت [6] مورد گواهي نسبت به صحت احاديث مهدي، عليه السلام، يا تواتر آن؛

4. ذکر منکران ولادت مهدي، عليه السلام؛

5. ذکر ادله فراوان و محکم و اعترفات از طرف اهل سنت از ابتداي قرن چهارم هجري تا حال نسبت به ولادت حضرت مهدي، عليه السلام، و وجود شريفش؛ [7] .

6. و در آخر بحث جالب او درباره دروغ سرداب [8] و ديگر دروغها.

اين دو کار پژوهشي نمونه هاي جديدي هستند از تحقيقاتي که به روش ‍ گذشتگان عمل کرده اند و گرنه در اين مورد، دههاتحقيق از دانشمندان برجسته وجود دارد که در اين زمينه بسيار خوب کار کرده اند. [9] .


پاورقي

[1] ر.ک: العباد، عبدالمحسن، عقيدة اهل السنة و الاثر في المهدي المنتظر؛ مجلة الجامعة الاسلامية، سال اول، ش 3، 1969 م، الصافي گلپايگاني، لطف اللّه، منتخب الاثر.

[2] براي جواب اشکالات آنها ر.ک: العميدي، ثامرهاشم، دفاع عن الکافي، ج 1، ص 205.

[3] پيش از اين به عنوان بحث و مرجع آن اشاره شد.

[4] العميدي، السيد ثامرهاشم، همان، ص 171 به بعد.

[5] همان، ص 205.

[6] همان، ص 343.

[7] همان، ص 535.

[8] همان، ص 593.

[9] ر.ک: العباد، عبدالمحسن، همان؛ الجلالي، السيد محمدرضا، همان؛ دخيل، همان.