بازگشت

انسان در آخرالزمان


آري! شناخت امام زمان يعني رسيدن به سرچشمه همه خوبيها، زيبائيها، کمالها و جمالهاي جهان هستي و پي بردن به همه علوم و دانشها و به همه خوبي هاي هستي و در يک عبارت: رسيدن به بندگي واقعي الهي.

امّا متأسّفانه انسانهايي که در دوران تاريک و ظلماني آخر الزمان قرار گرفته اند، به اين آساني ها نمي توانند به اين وديعه الهي نزديک شده و از او شناخت داشته باشند، و علي رغم شناخت هم، رسيدن به او و در خدمت او بودن و ارتباط با او، با موانع گوناگوني روبرو است.

امّا چه بايد کرد؟

از چه کسي بايد پرسيد؟

چگونه اين انساني که در غفلت از امام زمان خود بسر مي برد، بتواند با او آشنا شده و ارتباط برقرار نمايد؟

آري! خداي مهربان، از رحمت و رأفتش دست چنين انساني را هم مي گيرد و به سوي حجّت محبوب خودش رهنمون مي کند، چراکه او مهربانترين مهربانان است، و از رحمت و لطفش انسانها را آفريده تا مهر، لطف، عظمت و قدرت خويش را به آنها بشناساند و آنها را از همه مواهب خودش هم در جهان دنيا و هم در جهان آخرت بهره مند سازد؛

ولي انسان با جهل و ناداني، غفلت و بي خردي از فرمان آفريدگار مهربان سرپيچي نموده و خود را در منجلابهايي که خودش ساخته، غوطه ور نموده و به هلاکت انداخت.

مگر نه اين است که آفريدگار مهربان مي فرمايد:

«اُدْعُوْنِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ [1] .

اي بندگان من! مرا بخوانيد تا شما را اجابت نمايم.

مگر نفرموده:

«وَللَّهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَي فَادْعُوْهُ بِهَا»؛ [2] .

براي خدا اسمهاي نيک است، خدا را با آن نامها بخوانيد.

مگر نفرموده:

«هُوَ الْحَيُّ لا إلهَ إلّا هُوَ فَادْعُوْهُ مُخْلِصِيْنَ لَهُ الدِّيْنَ»؛ [3] .

زنده واقعي اوست، معبودي جز او نيست، پس او را بخوانيد در حالي که دين خود را براي او خالص کرده ايد.

آري! همه و همه براي آن است که خداوند به انسان بفهماند: اي بنده من! درهاي رحمت به سوي تو باز است و اين تويي که بايد گام برداري و به سوي رحمت ما بيايي.

اي بنده من! خوان نعمت گسترده است اينک تويي که بايد از اين سفره نعمت، بهره مند شوي.

اي انسان! من تو را براي رسيدن به نهايت کمال آفريده ام و تو براي رسيدن به اين اوج کمال بايد با من ارتباط برقرار کني و مرا بخواني تا تو را رهنمون شوم.

بنابراين، رسيدن به اين مرحله از کمال در اين دوران تاريک آسان مي شود و آن با دعا، به ويژه دعا براي شناخت امام زمان عليه السلام، که در اين دوران انسان با خود چنين زمزمه کند:

اَللهُمَّ عَرّفني نَفْسَکَ، فَإِنَّکَ إنْ لَمْ تُعرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ أَعرِفْ نَبِيَّکَ.

اَللهُمَّ عَرِّفني رَسولَکَ، فَإنَّکَ إنْ لَمْ تُعَرِّفني رَسولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتکَ.

اَللهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إنْ لَمْ تُعَرّفْني حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني؛ [4] .

خداوندا! خودت را به من بشناسان؛ زيرا اگر خودت را به من نشناساني، پيامبرت را نخواهم شناخت.

خداوندا! پيامبرت را به من بشناسان؛ زيرا اگر پيامبرت را به من معرّفي ننمايي حجّت تو را نخواهم شناخت.

خداوندا! حجّت خويش را به من بشناسان؛ زيرا اگر حجّت خودت را به من نشناساني، از دينم منحرف خواهم گشت.

انسان در اثر آلودگي به گناه، شناخت کم، وجود شياطين جنّي و انسي از امام زمانش دور افتاده و خداي مهربان به عللي ميان او و امام مهربانش پرده غيبت افکنده، چگونه با او مرتبط شود؟

چگونه انساني که در لحظه لحظه زندگي خودش به آن حجّت خدا و واسطه فيض نيازمند است و همه پرونده او از زير دستان مبارک آن وجود نازنين مي گذرد، و هستي او بسته به هستي و وجود امام زمانش مي باشد، با غفلت از او بسر مي برد؟


پاورقي

[1] سوره غافر آيه 60.

[2] سوره اعراف آيه 180.

[3] سوره غافر آيه 65.

[4] کمال الدين: ج2 ص322.