بازگشت

دعاي امام زمان در حق دعا کننده براي حضرتش


از آثار دعا براي حضرت حجة بن الحسن (عليه السلام) دعا کردن حضرتش در حق دعا کننده او مي باشد و اين مطلب نه تنها مقتضي جواب احساني است که از آيه شريفه:

«هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان»

استفاده مي شود، بلکه در توقيعي که در کتاب مهج الدعوات ص 303 از آن حضرت نقل شده است اينچنين مي فرمايند:

«و اجعل من يتبعني لنصرة دينک مؤيدين و في سبيلک مجاهدين و علي من أرادني و ارادهم بسوء منصورين»

ترجمه: کسي را که از من پيروي مي کند براي ياري دينت مؤيّد بدار و او را از مجاهدين در راه خود قرار ده و بر کسي که نسبت به من و آنان سوء قصد دارد پيروز فرما.

چون بدون ترديد دعا براي حضرت و تعجيل ظهور آن بزرگوار، پيروي و ياري آن حضرت است. زيرا از اقسام ياري دين مولاي ما حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) ياري با زبان است بنابراين دعا براي آن حضرت از انواع ياري زباني است.

گواه بر گفتار ما تأييد آن، روايتي است که مرحوم راوندي و کتاب الخرائج نقل مي کند. مي گويد:

گروهي از اهل اصفهان ـ از جمله ابو عباس احمد بن نصر و ابو جعفر محمد بن علويه ـ نقل کرده اند: در اصفهان مردي شيعه به نام عبدالرحمان بود. از او سئوال کردند: علت اينکه امامت امام علي النقي (عليه السلام) را پذيرفتي و دنبال فرد ديگري نرفتي چيست؟ گفت: جرياني از آن حضرت ديدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردي فقير اما زباندار و پر جرأت بودم به همين جهت در سالي از سالها اهل اصفهان من را برگزيدند تا با گروهي ديگر براي دادخواهي به دربار متوکل برويم. ما رفتيم تا به بغداد رسيديم هنگامي که در بيرون دربار بودم خبر به رسيد که دستور داده شده امام علي النّقي را احضار کنند. بعد حضرتش را آوردند.

من به يکي از حاضرين گفتم: اين شخص که او را احضار کردند کيست؟ گفت: او مردي علوي و امام رافضي ها ست سپس گفت: به نظرم مي رسد که متوکل مي خواهد او را بکشد. گفتم: از جاي خود تکان نمي خورم تا اين مرد را بنگرم که چگونه شخصي است؟

او گفت: حضرت در حالي که سوار بر اسب بودند تشريف آوردند و مردم در دو طرف او صف کشيدند و او را نظاره مي کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جاي گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن براي او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند.

حضرت در ميان مردم حرکت مي کرد و به يال اسب خود مي نگريست نه به راست نگاه مي کرد و نه به چپ، من نيز دعا براي حضرتش را در دلم تکرار مي کردم.

چون در برابرم رسيد رو به من کرد و فرمود:

استجاب الله دعاک، و طوّل عمرک و کثّر مالک و ولدک.

يعني: خداي دعاي تو را مستجاب کند. و عمر تو را طولاني و مال و فرزند تو را زياد گرداند.

از هيبت و وقار او بدنم لرزيد و در ميان دوستانم به زمين افتادم.

دوستانم از من پرسيدند، چه شد؟

گفتم خير است و جريان را به کسي نگفتم.

پس از آن به اصفهان بازگشتيم. خداوند به سبب دعاي آن حضرت درهايي از مال و ثروت را براي من باز کرد تا جايي که اگر همين امروز درب خانه ام را ببندم قيمت اموالي که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است و اين غير از اموالي است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاي آن حضرت ده فرزند به من عنايت فرمود.

ببينيد که چگونه مولاي ما امام علي نقي (عليه السلام) دعاي آن شخص را به خاطر نيکي او جبران و تلافي نمود. براي او دعا فرمود با اينکه از مؤمنان نبود. آيا گمان مي کنيد که اگر در حق مولاي ما صاحب الزمان ارواحنا فداه دعا کنيد شما را با دعاي خير ياد نمي کند با اينکه شما از مؤمنان هستيد؟