نامه اي در کنار قبر مطهر
ابو العبّاس، رشيد بن ميمون واسطي مي گويد:
به خاطر جنگي که به وقوع پيوست بود جدم، ورّام بن ابي فراس از حلّه به کاظمين پناه برده و در حدود پنجاه و يک روز در آن جا اقامت نمود.
من نيز پس از او به قصد تشرف به سامرا حرکت نموده و در کاظمين او را ملاقات نمودم. هوا بسيار سرد بود.
وقتي دانست که قصد تشرف به سامرا را دارم. نامه اي به من داد و گفت: اين را محکم در لباس خود حفظ کن! وقتي به قبّه شريفه امام حسن عسکري (عليه السلام) رسيدي، اوّل شب به تنهايي وارد حرم مطهّر شو و آن قدر صبر کن که همه بروند، آن گاه اين نامه را کنار قبر منوّر قرار بده! اوّل صبح [هنگامي که هنوز رفت و آمد چنداني شروع نشده] بازگرد! اگر نامه را آن جا نديدي درباره آن چيزي به کسي مگو!
من نيز چنين نمودم، و پس از بازگشت نامه را نيافتم. به طرف شهر خودم به راه افتادم، جدّم ورّام نيز پيش از من به حلّه بازگشته بود. وقتي او را در منزلي ملاقات کردم، گفت: حاجتي را که مي خواستم، گرفتم. [1] .
پاورقي
[1] بحار الانوار، ج 52، ص 53 و 54.