بازگشت

نگران نباش


محمّد بن علي اسور مي گويد:

اموال زيادي متعلق به امام زمان (عليه السلام) که بيشتر پارچه بودند، نزد من بود. قصد داشتم آنها را به وکيل حضرت (عليه السلام) ـ يعني عثمان بن سعيد، نائب اول امام (عليه السلام) ـ تحويل دهم. هنگامي که مي خواستم به سوي وکيل امام (عليه السلام) حرکت کنم، پيرزني نزد من آمد و خلعتي را به من داد و گفت: اين را نيز به عثمان بن سعيد بده!

وقتي نزد ابن سعيد رفتم، بدون اين که اجناس فهرستي داشته باشد و او بخواهد ملاحظه کند، گفت: آنها را به محمّد بن عبّاس قمي تحويل بده!

من همه اموال و اجناس را تحويل دادم، امّا امانتي پيرزن را فراموش نمودم.

عثمان بن سعيد گفت: خلعتي پيرزن را هم بده!

من تازه آنچه را که آن پيرزن داده بود، به ياد آوردم، امّا هرقدر گشتم نيافتم. بسيار مضطرب شدم.

عثمان بن سعيد گفت: نگران نباش! پيدايش مي کني. بعد از مدّتي آن را هم يافتم! [1] .


پاورقي

[1] کمال الدين، ج 2، ص 502، ذکر التوقيعات، بحار الانوار، ج 51، ص 335.