بازگشت

يازده مهدي


عبدالله بن عباس مي گويد:

پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: در شب معراج، هنگامي که خداوند ـ جل جلاله ـ مرا عروج داد نداي حق را شنيدم که مي فرمود: يا محمّد!

ـ لبيک اي پروردگار بزرگ!

ـ آيا مي داني ساکنان عالم بالا در چه موضوعي اختلاف نظر دارند؟

ـ پروردگارا! نمي دانم.

ـ آيا هنوز وزير، برادر و جانشيني بعد از خود از ميان بني آدم برنگزيده اي؟

ـ پروردگارا! چه کسي را بايد برگزينيم؟ تو او را براي من انتخاب کن.

ـ من براي تو از ميان بني آدم علي را برگزيده ام.

ـ پروردگارا! او پسر عموي من است.

ـ بلکه او وارث تو و وارث علم من بعد از تو است، و صاحب پرچم تو و پرچم حمد، در روز قيامت و صاحب حوض توست تا هر مؤمني را که از امّت تو وارد بهشت مي شود، از آب آن سيراب کند.

يا محمّد! من به خود به سختي سوگند خورده ام کسي که دوستدار تو و اهل بيت تو و فرزندان پاک تو نباشد، از آب آن حوض ننوشد. به راستي، به راستي مي گويم: اي محمّد! تمام امّت تو را وارد بهشت خواهم کرد جز کسي که خود ابا کند.

ـ چگونه کسي از ورود به بهشت ابا مي کند؟

ـ من تو را از ميان خلق خود برگزيدم و براي تو نيز جانشيني انتخاب نمودم، تا براي تو به منزله هارون باشد براي موسي، جز آن که [هارون نيز نبي بود، امّا] بعد از تو پيامبري نخواهد بود. محبّت او را در قلب تو خواهم نهاد، و او را پدر فرزندان تو قرار خواهم داد. پس حقّ او بر امّت تو مانند حق توست بر ايشان آنگاه که زنده بودي و در ميان ايشان به سر مي بُردي، هر کس حق او را ناديده بگيرد حق تو را ضايع ساخته است، و هرکه از دوستي او سر باز زند از دوستي تو ابا نموده است، و هر که از دوستي تو سر باز زند، گويي از ورود به بهشت ابا نموده است.

آنگاه من به سجده افتادم، و شکر الهي را به خاطر نعمتي که به من ارزاني داشته به جاي آوردم. در اين هنگام دوباره ندا رسيد:

ـ يا محمّد! سر بردار هرچه مي خواهي از ما بخواه، تا به تو عطا کنيم.

ـ پروردگارا! تمام امّت مرا تحت ولايت علي بن ابي طالب (عليه السلام) قرار ده تا روز قيامت همه اطراف حوض من باشند.

ـ يا محمّد! پيش از اين که بندگان خود را خلق کنم، سرنوشت آنان را مي دانم و بر اساس آن، هر که را بخواهم هلاک مي کنم و هر که را بخواهم هدايت مي نمايم. علم تو را بعد از تو به علي داده، و او را وزير و جانشين بعد از تو قرار داده ام تا خليفه تو براي اهل و امّت تو باشد.

اراده من چنين است کسي که با او دشمني کند و منکر ولايت او بعد از تو باشد، داخل بهشت نگردد. و هر که با او دشمني کند، با تو دشمني نموده، و هرکه با تو دشمني کند با من دشمني نموده، و هرکه دوستدار او باشد، دوستدار توست، و هرکه دوستدار تو باشد، دوستدار من است.

به او اين فضيلت را داديم، و به تو اين چنين عطا خواهيم کرد که از صلب او يازده «مهدي» که همه از فرزندان تو و دختر تو ـ فاطمه زهرا (عليها السلام) ـ باشند، خارج کنيم.

ـ پرودگارا! چه زماني وقت آن مي شود؟

ـ هنگامي که دانايي از بين رود و جهالت آشکار گردد،

قاريان قرآن زياد باشند و عالمان آن اندک،

قتل و خونريزي زياد شود،

فقهاي هدايت گر کاستي گيرند، و فقهاي گمراه و خيانتکار زياد شوند،

شاعران زياد شوند،

امّت تو قبرستانها را مسجد کنند،

قرآنها و مساجد را طلاکاري و زينت نمايند،

ظلم و فساد زياد شود وکارهاي نکوهيده آشکار گردد، و امّت تو امر به منکر و نهي از معروف کنند،

مردان با مردان و زنان با زنان خود را ارضا نمايند،

پادشاهان کافر، دوستان آنها فاجر، ياران آنها ظالم و مشاوران آنها فاسق باشند،

سه خسوف، يکي در شرق و يکي در غرب و ديگري در جزيرة العرب به وقوع بپيوندد.

شهر بصره به دست مردي از ذريّه تو ـ که پيروانش مردمي از افريقا هستند ـ خراب شود،

مردمي از اولاد حسين بن علي قيام کند،

دجال از سوي شرق و سرزمين سيستان ظاهر شود،

سفياني ظهور کند،

ـ پروردگار! پس از من، چقدر فتنه و آشوب برخواهد خاست؟ [1] .


پاورقي

[1] کمال الدين، ج 2، ص 250، ح 252، بحار الانوار، ج 51، ص 68 ـ 70.