گل سرخ
ميرزا محمّد استرآبادي مي گويد:
من در حرم الهي يعني مکه مکرّمه زندگي مي کنم، شبي در مسجد الحرام مشغول طواف خانه خدا بودم.
ناگاه جواني را ديدم که وارد مسجد الحرام شد، او که سيمايي زيبايي داشت به طرف کعبه آمد و همراه من مشغول طواف شد. در اثناي طواف وقتي به من نزديک شد، يک دسته گل سرخ به من عنايت فرمود.
البته آن روزها فصل شکفتن گل نبود، من دسته گل را گرفته و بوييدم. گفتم: آقا جان! اين ها را از کجا آورده اي؟
فرمود: از خرابات!
اين بفرمود و از نظر ناپديد شد، که ديگر او را نديدم. [1] .
پاورقي
[1] بحار الانوار، ج 52، ص 176.