بازگشت

ياد مولا و سرور دل


ابو ابراهيم کوفي مي گويد:

به خدمت امام جعفر صادق (عليه السلام) شرفياب شدم. نزد ايشان نشسته بودم که فرزند برومندشان، امام موسي بن جعفر (عليه السلام)، وارد شد، وي پسر بچه اي بيش نبود، ولي من به احترام او از جا برخاستم و سر مبارکش را بوسيدم و نشستم.

امام جعفر صادق (عليه السلام) فرمود: اي ابا ابراهيم! اين طفل، پس از من امام توست. در مورد امامت او گروهي منحرف شده و عدّه اي ديگر به سعادت مي رسند. خداوند قاتل او را لعنت نموده بر عذابش بيفزايد.

پروردگار از صلب او بهترين مخلوق خود را به دنيا خواهد آورد، و عدّه اي از روي حسادت، ميلاد او را دوست نخواهند داشت، ولي خداوند آنچه را که مي خواهد، عملي خواهد ساخت.

او آخرين امام، از امامان دوازده گانه است، و مهدي نام دارد، که خداوند به بزرگواري ممتاز نموده و آنها را در جايگاه قدس خويش جاي خواهد داد، کسي که منتظر ظهور امام دوازدهم باشد مانند کسي است که در رکاب پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) است و با شمشير برهنه دشمن حضرتش را دفع مي نمايد.

در اين موقع مردي از پيروان بني اميه وارد شد، امام جعفر صادق (عليه السلام) سخن خود را قطع کرد. پس از آن، پانزده مرتبه خدمت امام جعفر صادق (عليه السلام) مشرف شدم تا آن روايت را به طور کامل از ايشان بشنوم، ولي موفّق نشدم.

سال بعد روزي به خدمت حضرت (عليه السلام) رسيدم. او در حالي که نشسته بود، [در ادامه آن سخن دلنشين] به من فرمود:

اي ابا ابراهيم! او کسي است که پيروان خود را بعد از اين که مدت زيادي گرفتار خفقان، ستم و بلا قرار گرفته باشند، نجات خواهد داد. خوشا به حال کسي که آن زمان را درک کند.

اي ابا ابراهيم! تا همين جا برايت کافي است!

من با خوشحالي تمام از نزد حضرت (عليه السلام) مرخص شدم، که تا آن زمان بدان حد خوشحال نشده بودم. [1] .


پاورقي

[1] کمال الدين، ج 2، ص 334 و 335، ما اخبر به الصادق (عليه السلام) ، بحار الانوار، ج 52، ص 129.