بازگشت

مقدمه


(يا صاحب الزمان ادرکنا)

نحن نقص عليک احسن القصص [1] .

«ما نيکوترين قصه و سرگذشت ها را بر تو حکايت مي کنيم»

انسان به منظور انتقال يافته هاي علمي و اعتقادي خود در طول تاريخ از ابزارهاي زيادي کمک گرفته است که هر يک از آنها در شرائط خاص خود براي مخاطبان مناسب است. يکي از کار آمدترين ابزارها براي بيان معارف اعتقادي و تربيتي، شيوه داستان نويسي است. درتمام نظام هاي تربيتي و آموزشي، از گذشته دور تا امروز، استفاده از زبان قصه و داستان براي ترويج و تفهيم مواد آموزشي امري رايج بوده است. در متون اصيل ديني نظير قرآن کريم و ساير کتاب هاي آسماني نيز بسياري از معارف بلند به صورت داستان و قصه القاء شده است که اين کار در نوع خود اهميت و کارآيي بالاي شيوه داستان نويسي را مورد تأييد قرار مي دهد و در ضمن از طريق تعيين چهار چوب مشخصي براي قصه، دسته اي از آنها را به عنوان احسن القصص معرفي مي کند.

در لابلاي روايات اهل بيت (عليهم السلام) نيز به تعداد زيادي قصه و حکايت آموزنده برمي خوريم که استفاده از آنها در راستاي آموزش و پرورش عامّه مردم بويژه قشر جوان بسيار مفيد و مؤثر است.

اثر حاضر هم در همين راستا گرد آمده است، مؤلف محترم با هدف ترويج فرهنگ مهدويت و نشر معارف امام زمان (عليه السلام) اقدام به جمع آوري و ترجمه يکصد و سي و نه داستان از کتاب گران سنگ بحار الانوار جلدهاي 51 و 52 و 53 آن کتاب ـ که به آن حضرت اختصاص دارد ـ نموده است.

از آنجا که يکي از اهداف واحد تحقيقات مسجد مقدس جمکران احياء معارف حضرت مهدي (عليه السلام) و نشر فرهنگ مهدويت است، اقدام به نشر اثر حاضر پس از تحقيق و تصحيح و ويرايش نموده است. به اميد اينکه بستر آشنايي هر چه بيشتر علاقمندان، بويژه قشر جوان و نوجوان را با مسائل مربوط به منجي عالم بشريت فراهم سازد، و چاپ و نشر اين مجموعه نيز مانند ساير مجموعه هاي ارزشمند فکري و اعتقادي در گسترش فرهنگ اهلبيت (عليهم السلام) مفيد واقع گردد.

واحد تحقيقات

مسجد مقدس جمکران ـ قم

تابستان 1379


پاورقي

[1] سوره يوسف، آيه 3.