بازگشت

فايده وجود امام در دوران غيبت


اين بخش کتاب، در ژاندارمري نائين، که به هنگام انتقال از تبعيدگاه مهاباد به تبعيدگاه انارک، يک روز در آنجا عملا زنداني بودم نوشته شد (روز 9 خرداد ماه 1357).

در احاديث متعدّد و گوناگوني که در زمينه فلسفه و فايده وجود امام(عليه السلام) در دروان غيبت به ما رسيده، تعبير بسيار پر معني و جالبي در يک عبارت کوتاه ديده مي شود که مي تواند کليدي باشد براي گشودن اين رمز بزرگ و آن اين که از پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در پاسخ اين پرسش که چه فايده اي وجود مهدي(عليه السلام) در عصر غيبتش دارد فرمود:

«اي والّذي بعثني بالنبوّة انّهم ينتفعون به، و يستضيئون بنور ولايته في غيبته کانتفاع النّاس بالشّمس و ان جلّلها السّحاب؛ [1] آري سوگند به خدايي که مرا به نبوّت برگزيده، مردم از

نور رهبري او در دوران غيبتش بهره مي گيرند همانگونه که از خورشيد به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!»

براي فهم اين کليد رمز، نخست بايد نقش خورشيد را بطور کلّي، و به هنگامي که چهره تابناکش پشت ابرها پنهان مي گردد دريابيم:

خورشيد داراي دو نوع نور افشاني است:

نور افشاني آشکار

و نور افشاني مخفي

يا به تعبير ديگر، نورافشاني «مستقيم» و نور افشاني غير «مستقيم».



[ صفحه 222]



در نورافشاني آشکار، اشعّه آفتاب بخوبي ديده مي شود، هر چند قشر ضخيم هوا که اطراف کره زمين را پوشانيده همانند يک شيشه ضخيم کار مي کند شيشه اي که هم از شدّت تابش آفتاب مي کاهد و آن را قابل تحمّل مي سازد و هم نور آفتاب را تصفيه مي کند و شعاعهاي مرگبارش را خنثي و بي اثر مي سازد، ولي به هر حال مانع از تابش مستقيم آفتاب نيست.

ولي در تابش غير مستقيم، ابرها، همانند يک شيشه مات، نور مستقيم خورشيد را گرفته و پخش مي کنند.

نور آفتاب مهمترين نقش را در دنياي حيات و موجودات زنده دارد:

نور و حرارتي که از خورشيد به هر سو پاشيده مي شود تنها انرژي خلاّق موتورهاي زندگي در گياهان و حيوانات و انسان است:

رشد و نمو موجودات زنده

تغذيه و توليد مثل آنها

حسّ و حرکت و جنبش

آبياري زمينهاي مرده

غرّش امواج دريا

وزش حياتبخش بادها

ريزش دانه هاي زندگي آفرين باران و برف

صداي زمزمه آبشارها

نغمه هاي مرغان

زيبايي خيره کننده گلها



[ صفحه 223]



گردش خون در عروق انسان و طپش قلبها

عبور برق آساي انديشه از لابه لاي پرده هاي مغز

و لبخند شيريني که بر لب گلبرگ مانند يک کودک شيرخوار نقش مي بندد و...

همه و همه بطور مستقيم يا غير مستقيم به نور آفتاب بستگي دارد و بدون آن همه اينها به خاموشي خواهد گرائيد، و اين موضوع را با کمي دقّت مي توان دريافت.

خوب، حالا اين سؤال پيش مي آيد که آيا اين برکات و آثار زندگي بخش، مخصوص زماني نيست که نور بطور مستقيم مي تابد؟

پاسخ اين سؤال روشن است: نه بسياري از اين آثار در نور مات خورشيد از پشت ابرها نيز وجود دارد.

مثلا در کشورها يا شهرهائي که چندين ماه از سال ابرها سراسر آسمان را پوشانيده اند آفتاب ديده نمي شود، ولي گرما نمو و رويش گياهان توليد انرژي لازم براي موتور حيات رسيدن غلاّت و ميوه ها خنديدن گلها و شکوفه ها وجود دارند.

بنابراين، تابش خورشيد از پشت پرده ابرها قسمت مهمّي از برکات خود را در بر دارد و تنها قسمتي از آثار آن که نياز به تابش مستقيم دارد موجود نيست مثلا مي دانيم تابش آفتاب اثر حياتي خاصّي روي پوست و ساير جهاز بدن انسان و موجودات زنده دارد و به همين دليل در کشورهايي که از اين نظر در محروميّت به سر مي برند در روزهاي آفتابي بسياري از مردم حمّام آفتاب مي گيرند و در برابر اين نور



[ صفحه 224]



حياتبخش برهنه مي گردند و با تمام ذرّات وجود خود که تشنه اين هديه آسماني است ذرّات اين نور را مي مکند.

و نيز تابش مستقيم آفتاب، علاوه بر اين که روشنايي و گرماي بيشتري مي آفريند، اثر خاصّي ـ به خاطر همان اشعّه ماوراي بنفش ـ در کشتن انواع ميکروبها و سالم سازي محيط دارد که در نور غير مستقيم ديده نمي شود.

از مجموع بحث بالا نتيجه مي گيريم که هر چند پرده هاي ابر، بعضي از آثار آفتاب را مي گيرد ولي قسمت مهمّي از آن همچنان باقي مي ماند.

اين بود حال «مشبّه به» يعني آفتاب، اکنون بازگرديم به وضع «مشبّه» يعني وجود رهبران الهي در حال غيبت.

اشعّه معنوي نامرئي وجود امام(عليه السلام) به هنگامي که در پشت ابرهاي غيبت نهان است داراي آثار گوناگون قابل ملاحظه اي است که علي رغم تعطيل مسأله تعليم و تربيت و رهبري مستقيم، فلسفه وجودي او را آشکار مي سازد.

اين آثار به صورت زير است:


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 93.