فلسفه وجود امام به هنگام غيبت
سؤال ديگري که درباره عقيده شيعه و ويژگيهاي آن، پيرامون وجود مهدي(عليه السلام) پيش مي آيد اين است که:
امام(عليه السلام) در هر حال رهبر و پيشوا است و وجود يک رهبر در صورتي
[ صفحه 219]
مي تواند مفيد باشد که تماسّ مداوم با پيروان خود داشته باشد امام غائب از نظر، و ناپيدا، چگونه مي تواند نقش رهبري خود را ايفا کند!؟
به تعبير ديگر، زندگي امام(عليه السلام) در دوران غيبت يک زندگي خصوصي است نه يک زندگي اجتماعي در صورت يک پيشوا، با اين حال حق داريم بپرسيم اين ذخيره الهي چه اثر عمومي براي مردم مي تواند داشته باشد و چه نوع بهره اي مردم مي توانند از وجود او ببرند؟
او به چشمه آب زلال حيات مي ماند که در ظلمات باشد و کسي را در دسترسي به وجود او باشد!
بعلاوه، اصولا آيا مفهوم غايب شدن امام(عليه السلام) اين است که وجودش به يک روح نامرئي يا امواج ناپيدا و اثيري و امثال اينها تبديل شده؟ آيا اين با علم سازگار است؟
اين سؤال ـ بدون شک ـ سؤال مهمّي است ولي اشتباه است که گمان کنيم بي جواب مانده امّا اجازه بدهيد نخست به پاسخ جمله اخير بپردازيم که مايه سوء تفاهم ناجوري براي گروهي گرديده است و پس از روشن شدن آن به سراغ بقيّه سؤالها مي رويم.
صريحاً بايد گفت، مفهوم غائب بودن امام(عليه السلام) ـ چنان که اشاره کرده ايم ـ هرگز اين نيست که وجود امام(عليه السلام) در عصر غيبت يک وجود نامرئي و رؤيائي است که به يک وجود خيالي و پنداري شبيه تر از يک وجود عيني باشد.
[ صفحه 220]
بلکه، او از نظر زندگي، يک زندگي طبيعي عيني خارجي دارد، منتها با عمري طولاني در ميان مردم و در دل جامعه ها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگي مي کند و اگر استثنايي در زندگي او هست همين است که او از يک عمر طولاني برخوردار است همين و بس.
او بطور ناشناس در جامعه انساني زندگي مي کند، و هيچ کس درباره غيبت او جز اين نگفته است و چقدر فرق است ميان «ناشناس» و «نامرئي»!
حال که اين سوء تفاهم برطرف شد، به سراغ اين موضوع مي رويم که:
بسيار خوب، ولي اين چنين زندگي ممکن است براي يک فرد عادي قابل توجيه باشد، امّا آيا براي يک رهبر ـ آنهم يک رهبر بزرگ الهي ـ قابل قبول است؟!
شاگردي که معلّم خود را نشناسد، بيماري که به وجود طبيب و مطبّ او پي نبرد، تشنه اي که از چشمه آب بي خبر باشد ـ هر چند در نزديکي او قرار داشته باشد ـ چه بهره اي مي توانند ببرند؟!
جالب اين که:
اين سؤال تنها امروز براي ما مطرح نيست از روايات اسلامي بر مي آيد که حتّي پيش از تولّد مهدي(عليه السلام) در عصر امامان پيشينش مطرح بوده و به هنگامي که آنها سخن از مهدي و طول غيبتش به ميان مي آوردند، با چنين سؤال روبه رو مي شدند و با آغوش باز به آن پاسخ مي گفتند که نمونه اي از آنها را ذيلا از نظر مي گذرانيم:
[ صفحه 221]