بازگشت

آمادگي پذيرش (آمادگي رواني)


مردم جهان بايد بقدر کافي تلخي اين وضع نابسامان و بي عدالتيها را درک کنند.

مردم جهان بايد نارسائي و ضعف قوانين بشري را براي اجراي عدالت اجتماعي لمس کنند.

مردم جهان بايد اين حقيقت را بيابند که تنها در سايه اصول و پيوندهاي مادّي و ضمانت اجرايي موجود و مقرّرات خود ساخته انسان ها مشکل جهان حل نمي شود بلکه مشکلات هر روز متراکمتر و به گونه کلاف سردرگمي پيچيده تر مي گردد.

مردم جهان بايد احساس کنند که بحرانهاي کنوني زاييده نظامات کنوني است و اين نظامات از حلّ بحرانها سرانجام عاجزند.

مردم جهان بايد درک کنند که براي وصول به اين هدف بزرگ، اصول و نظاماتي تازه لازم است که متّکي به ارزشهاي انساني و ايمان و عواطف بشري و اخلاق باشد، نه تنها اصول خشک و بي روح و نارسايي مادّي.

مردم جهان بايد به اين حد از رشد اجتماعي برسند که بفهمند پيشرفت تکنولوژي الزاماً به مفهوم پيشرفت بشريّت و تأمين



[ صفحه 215]



خوشبختي انسانها نيست بلکه تکنولوژي پيشرفته تنها در صورتي ضامن نيکبختي و سعادت است که زير چتر يک سلسله اصول معنوي و انساني استقرار يابد و الاّ ـ همان گونه که بارها ديده ايم ـ بلا آفرين خواهد بود و مايه ويرانگري است.

مردم جهان بايد دريابند صنايع اگر به صورت بتي در آيند برحجم مشکلات کنوني افزوده خواهد شد و به ابعاد ويراني و ضايعات جنگها وسعت مي بخشد بلکه بايد به شکل ابزاري در آيند تحت کنترل انسانهاي شايسته.

بالاخره مردم جهان بايد تشنه شوند و تا تشنه نشوند به سراغ چشمه هاي آب نمي روند.

و به تعبير ديگر، تا در مردم جهان تقاضائي نباشد، عرضه هر نوع برنامه اصلاحي، مفيد و مؤثّر نخواهد بود که قانون «عرضه و تقاضا» بيش از آنچه در مسائل اقتصادي مورد توجّه است در مسائل اجتماعي بايد مورد توجّه قرار گيرد.

اين سؤال پيش مي آيد که اين حالت عطش و تقاضا را چه عاملي بايد ايجاد کند؟

در پاسخ مي گوييم: قسمتي از آن را گذشت زمان، و بدون آن ممکن نيست، امّا قسمت ديگري بستگي به تعليم و تربيت دارد بايد با رستاخيز فکري که از طرف انديشمندان با ايمان و آگاهان مسؤول جامعه به وجود مي آيد، عملي گردد.

آنها بايد با برنامه هاي انسان سازي خود، حدّاقل اين آگاهي را به



[ صفحه 216]



مردم جهان بدهند که با اين اصول و قوانين و روشهايي که در دست دارند مشکلات اساسي حل نخواهد شد و به هر حال، اين نيز نيازمند به زمان است.