بازگشت

انتظار يعني آماده باش کامل


من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسي باشم که طعمه شمشيرش خون ستمگران است!

من اگر آلوده و ناپاکم چگونه مي توانم، منتظر انقلابي باشم که شعله اوّلش دامان آلودگان را مي گيرد!

ارتشي که در انتظار جهاد بزرگي است آمادگي رزمي نفرات خود را بالا مي برد و روح انقلابي در آنها مي دمد، و هر گونه نقطه ضعفي را اصلاح مي کند.

چگونگي «انتظار» همواره متناسب با هدفي است که در انتظار آن هستيم:

انتظار آمدن يک مسافر عادي از سفر

انتظار بازگشت يک دوست بسيار عزيز

انتظار فرا رسيدن فصل چيدن ميوه از درخت و درو کردن محصول

انتظار فرا رسيدن فصل تحصيلي مدارس...

هر يک از اين انتظارها آميخته با يک نوع آمادگي است.

در يکي بايد خانه را آماده کرده و وسايل پذيرايي فراهم ساخت در ديگري ابزار لازم و داس و کمباين و... در ديگري کتاب و دفتر و قلم و لباس مدرسه و مانند آن.



[ صفحه 99]



اکنون فکر کنيد آنها که انتظار قيام يک مصلح بزرگ جهاني را مي کشند در واقع انتظار انقلاب و دگرگوني و تحوّلي را دارند که وسيعترين و اساسي ترين انقلاب هاي انساني در طول تاريخ بشر است.

انقلابي که بر خلاف انقلابهاي اصلاحي پيشين جنبه منطقه اي نداشته و نه اختصاص به يک جنبه از جنبه هاي مختلف زندگي دارد بلکه علاوه بر اين که عمومي و همگاني است، تمام شؤون و جوانب زندگي انسانها را شامل مي شود انقلابي است سياسي و فرهنگي و اقتصادي و اخلاقي.

فعلا کار به اين موضوع نداريم که دليل ما بر تحقّق يافتن چنين انقلابي چيست؟

اين را موکول به بحث ديگري مي کنيم، زيرا هدف ما در اين بحث تنها نتايج و آثار چنين عقيده و چنان انتظاري است که آيا به راستي آنچنان که بعضي از ماترياليستها پنداشته اند جنبه تخديري دارد يا سازنده و حرکت آفرين و اصلاحگر است.

سابقاً گفتيم که «انتظار» هميشه از دو عنصر «نفي» و «اثبات» تشکيل مي شود ناراحتي از وضع موجود و عشق و علاقه به وضع بهتر.

و در اينجا اضافه مي کنيم که در هر انقلاب و تحوّل بنيادي نيز دو جنبه وجود دارد جنبه نفي و جنبه اثبات.

جنبه نخستين انقلاب که همان جنبه «نفي» است، از ميان بردن عوامل اختلال و فساد و انحطاط و شستشو دادن لوح جامعه از نقشهاي مخالف است.



[ صفحه 100]



پس از انجام يافتن اين مرحله، نوبت به جنبه اثبات يعني جانشين ساختن عوامل اصلاح و سازندگي مي رسد.

ترکيب دو مفهوم «انتظار» و «انقلاب جهاني» آنچه را قبلا گفتيم کاملا روشن مي کند يعني، کساني که در انتظار چنان انقلابي به سر مي برند اگر در دعوي خود صادق باشند (نه جزء منتظران دروغين خيالي) بطور مسلم آثار زير در آنها آشکار خواهد شد: