بازگشت

آثار سازنده انتظار


آيا ايمان به چنين ظهوري انسان را آن سان در افکار رويائي فرو مي برد که از وضع موجود خود غافل مي گردد، و تسليم هر گونه شرايطي مي کند؟

و يا اين که به راستي اين عقيده يک نوع دعوت به قيام و سازندگي فرد و اجتماع است؟

آيا ايجاد تحرّک مي کند يا رکود؟

آيا مسؤوليّت آفرين است يا مايه فرار از زير بار مسؤوليّتها؟



[ صفحه 94]



وبالاخره آيا مخدّر است يا بيدار کننده؟

قبل از توضيح و بررسي اين سؤالات توجّه به يک نکته کاملا ضروري است و آن اين که سازنده ترين دستورات و عاليترين مفاهيم هر گاه به دست افراد ناوارد، يا نالايق، يا سوء استفاده چي بيفتد ممکن است آن را چنان مسخ کنند که درست نتيجه اي بر خلاف هدف اصلي بدهد و در مسير بر ضدّ آن حرکت کند و اين نمونه هاي بسيار دارد و مسأله «انتظار» بطوري که خواهيم ديد در رديف همين مسائل است.

به هر حال، براي رهايي از هر گونه اشتباه در محاسبه، در اين گونه مباحث، بايد به اصطلاح آب را از سرچشمه گرفت تا آلودگي هاي احتمالي نهرها و کانالهاي ميان راه در آن اثر نگذارد.

به همين دليل، ما در بحث انتظار مستقيماً به سراغ متون اصلي اسلامي رفته و لحن گوناگون رواياتي را که روي مسأله «انتظار» تأکيد مي کند مورد بررسي قرار مي دهيم تا از هدف اصلي آگاه شويم.

اکنون با دقّت به اين چند روايات توجّه کنيد!

کسي از امام صادق(عليه السلام) پرسيد چه مي گوييد درباره کسي که داراي ولايت امامان است و انتظار ظهور حکومت حق را مي کشد و در اين حال از دنيا مي رود؟

امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود:

هو بمنزلة من کان مع القائم في فسطاطه ـ ثمّ سکت هنيئه



[ صفحه 95]



ـ ثمّ قال هو کمن کان مع رسول اللّه(صلي الله عليه وآله وسلم) او همانند کسي

است که با رهبر اين انقلاب در خيمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد ـ سپس کمي سکوت کرد ـ و فرمود مانند کسي است که با پيامبر اسلام (در مبارزاتش) همراه بوده است.

اين مضمون در روايات زيادي با تعبيرات مختلفي نقل شده است:

در بعضي «بمنزلة الضّارب بسيفه في سبيل اللّه همانند شمشير زني در راه خدا».

و در بعضي ديگر «کمن قارع مع رسول اللّه بسيفه همانند کسي است که در خدمت پيامبر با شمشير بر مغز دشمن بکوبد.»

در بعضي ديگر «بمنزلة من کان قاعداً تحت لواء القائم همانند کسي است که زير پرچم قائم بوده باشد.»

و در بعضي ديگر «بمنزلة المجاهد بين يدي رسول اللّه همانند کسي است که پيش روي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) جهاد کند.»

و در بعضي ديگر «بمنزلة من استشهد مع رسول اللّه(صلي الله عليه وآله وسلم) همانند کسي است که با پيامبر شهيد شود.»

اين تشبيهات که در مورد انتظار ظهور حضرت مهدي (عج) در اين روايات وارد شده بسيار پر معني و روشنگر اين واقعيّت است که يک نوع رابطه و تشابه در ميان مسأله «انتظار» و «جهاد» و مبارزه با دشمن، در آخرين شکل خود، وجود دارد.(دقّت کنيد!)

در روايات متعدّدي نيز انتظار چنين حکومتي را داشتن، به عنوان



[ صفحه 96]



بالاترين عبادت معرفي شده است.

اين مضمون در بعضي از احاديث، از پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) و در بعضي از حضرت علي(عليه السلام)نقل شده است از جمله در حديثي مي خوانيم که پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود:

«افضل اعمال امّتي انتظار الفرج من اللّه عزّوجلّ بالاترين اعمال امّت من انتظار فرج از ناحيه خدا کشيدن است.»

و در حديث ديگري از پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) مي خوانيم:

«افضل العبادة انتظار الفرج»

اين حديث اعم از اين که انتظار فرج را به معني وسيع کلمه بدانيم، و يا به مفهوم خاص يعني انتظار ظهور مصلح جهاني باشد، اهمّيّت انتظار را در مورد بحث ما روشن مي سازد.

اين تعبيرات همگي حاکي از اين است که انتظار چنان انقلابي هميشه توأم با يک جهاد وسيع دامنه دار است.

و اگر اعتقاد و انتظار حکومت جهاني مهدي به صورت ريشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد (زيرا اعتقادات سطحي ممکن است اثر آن از گفتار و سخن تجاوز نکند امّا اعتقادات عميق هميشه آثار عملي گسترده اي به دنبال خواهد داشت) اين دو رشته اعمال عبارتند از:

ترک هرگونه همکاري و هماهنگي با عوامل ظلم و فساد، و حتّي مبارزه و درگيري با آنها از يک سو و خودسازي و خودياري و جلب



[ صفحه 97]



آمادگيهاي جسمي و روحي و مادّي و معنوي براي شکل گرفتن آن حکومت واحد جهاني و مردمي، از سوي ديگر.

و خوب که دقّت کنيم مي بينيم هر دو قسمت آن کاملا سازنده و عامل تحرّک و آگاهي و بيداري است.

با توجّه به مفهوم اصلي «انتظار»، معني روايات متعدّدي که درباره پاداش و نتيجه کار منتظران نقل شده بخوبي درک مي شود.

اکنون مي فهميم چرا منتظران واقعي گاهي همانند کساني شمرده شده اند که در خيمه حضرت مهدي(عليه السلام) يا زير پرچم او است، يا کسي که در راه خدا شمشير مي زند يا به خون آغشته شده يا شهيد گشته است.

آيا اينها مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حقّ و عدالت نيست که متناسب با مقدار آمادگي و درجه انتظار افراد است؟

يعني همانطور که ميزان فداکاري مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، انتظار و خودسازي و آمادگي نيز درجات کاملا مختلفي دارد که هر کدام از اينها با يکي از آنها از نظر «مقدّمات» و «نتيجه» شباهت دارد هر دو جهادند و هر دو آمادگي مي خواهند و خودسازي. کسي که در خيمه رهبر چنان حکومتي قرار گرفته يعني در مرکز ستاد فرماندهي يک حکومت جهاني است، نمي تواند يک فرد غافل و بي خبر و بي تفاوت بوده باشد آنجا جاي هر کس نيست جاي افرادي است که بحق شايستگي چنان موقعيّت پر اهمّيّتي را دارند.

همچنين کسي که سلاح در دست دارد و در کنارِ رهبر اين انقلاب با



[ صفحه 98]



مخالفان حکومت صلح و عدالتش مي جنگد، آمادگي فراوان روحي و فکري و رزمي بايد داشته باشد.