بازگشت

آمادگيهاي تکنولوژي و ارتباطي


بر خلاف آنچه بعضي مي پندارند که رسيدن به مرحله تکامل اجتماعي و رسيدن به جهاني آکنده از صلح و عدالت، حتماً همراه با نابودي تکنولوژي جديد امکان پذير است، وجود اين صنايع پيشرفته نه تنها مزاحم يک حکومت عادلانه جهاني نخواهد بود، بلکه شايد بدون آن وصول به چنين هدفي محال است.

براي ايجاد و سپس کنترل يک نظام جهاني، يک سلسله وسايل مافوق مدرن لازم است که با آن بتوان جهان را در مدّت کوتاهي در نورديد و به همه جا سرکشي کرد از همه جا آگاه شد و در صورت نياز امکانات لازم را از يک سوي جهان به سوي ديگر برد و پيامها و اطّلاعات و آگاهيهاي مورد نياز را در کمترين مدت به همه نقاط دنيا رسانيد.

اگر زندگي صنعتي به وضع قديم بازگردد، و مثلا براي فرستادن يک پيام از يک سوي جهان به سوي ديگر يک سال وقت لازم باشد، چگونه مي توان بر جهان حکومت کرد و عدالت را در همه جا گسترد؟!

اگر براي سرکوب کردن يک فرد يا يک گروه کوچک متجاوز ـ که مسلّماً حتي در چنان جهاني نيز امکان وجود دارد ـ مدّتها وقت براي مطّلع شدن حکومت و سپس مدّتها وقت براي فرستادن نيروي تأمين کننده عدالت لازم باشد، چگونه مي توان حقّ و عدالت و صلح را در سراسر دنيا تأمين کرد؟!

خلاصه، بدون شک چنين حکومتي براي برقرار ساختن نظم و



[ صفحه 83]



عدالت در سطح جهان نياز به آن دارد که در آنِ واحد از همه جا آگاه و بر همه جا تسلّط کامل داشته باشد، تا مردم آماده اصلاح را تربيت و رهبري کند آگاه سازد زنده و بيدار نگه دارد و چنانچه افرادي ناصالح بخواهند سر برآورند آنها را بر سر جاي خود بنشاند.

آنها که غير از اين فکر مي کنند گويا به مفهوم حکومت جهاني نمي انديشند و آن را با حکومت در يک محدوده کوچک مقايسه مي کنند.

اصولا دنيائي که مي خواهد به چنين مرحله اي برسد بايد آنچنان وسايل آموزش و تربيت در آن وسيع و گسترده و همگاني باشد که قسمت عمده برنامه هاي اصلاحي را با «خود آگاهي» و «خود ياري» مردم پياده کند، و زنده کردن روح «خودآگاهي» و «خودياري» عمومي و در سطح جهان نيازمند به نيرومندترين مراکز فرهنگي و وسايل ارتباط جمعي، و جامعترين کتب و مطبوعات، و مانند آن است، که هيچ کدام از اينها بدون عاليترين و پيشرفته ترين وسائل صنعتي ممکن نيست.

آري! اگر بنا بود همه کارها با «معجزه» تحقّق پذيرد وجود چنين نظامي بدون وسايل پيشرفته صنعتي قابل تصوّر بود ولي مگر اداره زندگي مردم جهان با معجزه ممکن است؟

معجزه، استثنائي است منطقي در نظام جاري طبيعت، براي اثبات حقّانيّت يک آيين آسماني، نه براي اداره هميشگي نظام جامعه. اين کار تنها بايد بر محور قوانين طبيعي صورت گيرد.

البتّه در اين زمينه باز هم سخن خواهيم گفت.



[ صفحه 85]