بازگشت

آمادگيهاي اجتماعي


مردم جهان بايد از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، و تلخي اين زندگي مادّي و يک بعدي را احساس کنند، و حتّي از اين که ادامه اين راه يک بعدي ممکن است در آينده مشکلات کنوني را حل کند، مأيوس گردند.

مردم جهان بايد بفهمند آنچه در قرن 18 و 19 ميلادي درباره آينده درخشان تمدّن بشري در پرتو پيشرفتهاي ماشيني به آنها نويد داده مي شد، در واقع در باغ سبزي بيش نبود و يا همچون سرابي در يک بيابان سوزان در برابر ديدگان مسافران تشنه کام.

نه تنها صلح و رفاه و امنيّت مردم جهان تأمين نشد، بلکه دامنه مناقشات و ناامنيهاي مادّي و معنوي گسترش يافت.

نه تنها وضع قوانين بظاهر جالب، ظلم و تبعيض و استعمار و شکافهاي عظيم طبقاتي را از جهان برنچيد، بلکه مفاسد پيشين، در مقياسهاي عظيمتر و اشکال خطرناکتر بروز کرد.

پي بردن به عمق وضع خطرناک کنوني، نخست حالت تفکّر، سپس ترديد، و سرانجام يأس از وضع موجود جهان، و آمادگي براي يک انقلاب هه جانبه بر اساس ارزش هاي جديد به وجود مي آورد.

اين چيزي است که تا حاصل نگردد رسيدن به چنان مرحله اي ممکن نيست، درست همانند دمل چرکيني که تا نضج نگيرد لحظه نشتر زدن آن فرا نخواهد رسيد.



[ صفحه 82]