حمله صلح
در دنياي امروز همه سخن از صلح مي گويند حتي جنگ طلبان مسلّم! چرا که تنفّر از جنگ، همگاني گشته و ويرانيهاي وحشت آور جنگهاي جهاني هنوز فراموش نشده، و هرگز فراموش نخواهد شد!
[ صفحه 44]
گرچه طرفداري از صلح ـ هنوز مانند بسياري از خواست هاي ديگر بشر ـ از حدود آرزو، فراتر نرفته و همه جا به عنوان يک شعار مورد استفاده قرار مي گيرد، و حتّي آتش افروزان جنگ آن را يدک مي کشند ولي به هر حال، اين وضع نشان مي دهد يک «تشنگي عمومي» نسبت به «آب حيات صلح» همگان را فرا گرفته، و به راستي توده هاي مردم جهان آن را به عنوان پايه اصلي براي پيشبرد همه برنامه ها مي طلبند.
مخصوصاً با توجّه به اين که جنگهاي امروز آنقدر پر خرج و ويرانگر است که ممکن است کشوري تنها با چند روز جنگ علاوه بر تحمّل ميلياردها خسارت مالي و هزاران کشته و مجروح، دهها سال از نظر اقتصادي و عمراني عقب بيفتد.
هرگز نبايد اين خواست عمومي را دست کم بگيريم زيرا که هر تحوّل و انقلابي نخست به صورت يک «آرزو» يک «خواست بدون پشتوانه» يا يک «شعار دلپذير» در اعماق فکرها جوانه مي زند سپس به صورت يک «ضرورت» و يک «واقعيّت اجتناب ناپذير» در مي آيد و تدريجاً ارکان جامعه را دگرگون مي سازد.
آتش بس جنگهاي سابق ويتنام و آمريکا، گويا طبق گفته خبرگزاريها ـ پانصد هزار بار! نقض شد، ولي سرانجام ديديم که به مرحله جدّي و قطعي رسيد و ضرورتي که مي بايست تحقّق يابد با پيروزي ويتنام تحقّق يافت.
[ صفحه 45]