بازگشت

تأييد اجتهاد شيخ انصاري توسّط امام زمان (ع)



بعد از فوت مرحوم صاحب جواهر، آيةاللّه حاج شيخ محمّدحسن مردم به مرحوم شيخ انصاري (رضوان اللّه تعالي عليه) مراجعه كردند و از او رساله عمليّه خواستند.

شيخ انصاري فرمود: «با بودن سيّد العلماء مازندراني كه از من اعلم است و در بابل زندگي مي كند من رساله عمليّه ندارم و اين عمل را انجام نمي دهم.»

لذا خود شيخ انصاري نامه اي براي سيّد العلماء به بابل نوشت و از او خواست، كه به نجف اشرف مشرّف شود و زعامت حوزه علميّه شيعه را به عهده بگيرد.

سيّدالعلماء، در جواب نامه شيخ انصاري نوشت: «درست است من وقتي در نجف بودم و با شما مباحثه مي كردم، از شما در فقه قويتر بودم، ولي چون مدّتها است كه در بابل زندگي مي كنم و جلسه بحثي ندارم و تارك شده ام شما را از خود اعلم مي دانم، لذا بايد مرجعيّت را خود شما قبول فرمائيد.»

با اين حال شيخ انصاري فرمود: «من يقين به لياقت خود براي اين مقام ندارم، لذا اگر مولايم حضرت وليّ عصر (ع) به من اجازه اجتهاد بدهند و مرا براي اين مقام تعيين كنند، من آن را قبول خواهم كرد.»

روزي معظّم له در مجلس درس نشسته بود و شاگردان هم اطرافش نشسته بودند، ديدند شخصي كه آثار عظمت و جلال از قيافه اش ظاهر است وارد شد و شيخ انصاري به او احترام گذاشت.

او در حضور طلاّب به شيخ انصاري رو كرد و فرمود: «نظر شما درباره زني كه شوهرش مسخ شده باشد، چيست؟» (اين مسأله به خاطر آنكه مسخ در اين امّت وجود ندارد در هيچ كتابي عنوان نشده است.)

لذا شيخ انصاري عرض كرد: «چون در كتابها اين بحث عنوان نشده من هم نمي توانم، جواب عرض كنم.»

فرمود: «حالا بر فرض يك چنين كاري انجام شد و مردي مسخ گرديد، زنش بايد چه كند.»

شيخ انصاري عرض كرد: «به نظر من اگر مرد به صورت حيوانات مسخ شده باشد، زن بايد عدّه طلاق بگيرد و بعد شوهر كند، چون مرد زنده است و روح دارد، ولي اگر شوهر به صورت جماد درآمده باشد، بايد زن عدّه وفات بگيرد زيرا مرد به صورت مرده درآمده است.»

آن آقا سه مرتبه فرمود: «انت المجتهد. انت المجتهد. انت المجتهد.» يعني: «تو مجتهدي» و پس از اين كلام آن آقا برخاست و از جلسه درس بيرون رفت.

شيخ انصاري مي دانست كه او حضرت وليّ عصر (ع) است و به او اجازه اجتهاد داده اند، لذا فوراً به شاگردان فرمود: «اين آقا را دريابيد.»

شاگردان برخاستند هر چه گشتند كسي را نديدند.

لذا شيخ انصاري بعد از اين جريان حاضر شد كه رساله عمليّه اش را به مردم بدهد تا از او تقليد كنند.

( - گنجينه دانشمندان )