بازگشت

حكايت هفتاد و هفتم: سيّد مهدي قزويني



گروهي از عالمان و صالحان نجف اشرف و حلّه كه از جمله آنها سيّد سند، ميرزا صالح فرزند بزرگ سيّد المحققين و يگانه ي زمانه سيّد مهدي قزويني كه قبلاً ذكر شد مرا از اين سه حكايت آينده كه متعلق به مرحوم پدرم است آگاه كردند و بعضي را بدون واسطه شنيده بودم ولي چون در زمان شنيدن در فكر ضبط و ثبت آن نبودم از جناب ميرزا صالح استدعا كردم كه آنها را بنويسد آنطوريكه خود از آن مرحوم شنيده بودند چرا كه اهل خانه نسبت به آنچه بوده آگاه تر ند و بعلاوه كه خود (ميرزا صالح) در اعلي درجه ي اعتماد و فضل و تقوا هستند و در سفر مكّه معظمه در رفت و برگشت با ايشان همراه و همنشين بودم و كمتر كسي به جامعيت ايشان ديدم. آنگاه مطابق آنچه كه از آن جماعت شنيده بودم نوشتند و همچنين برادر ديگر ايشان عالم بزرگ و صاحب فضل بسيار سيّد امجد جناب سيّد محمّد در آخر نوشته ايشان نوشته بود كه اين سه كرامت را خود از مرحوم پدرم شنيدم.

صورت مكتوب: