حكايت شصت و هفتم: تاجر شيرازي
آقا محمد مهدي تاجر شيرازي الاصل كه تولد او در بندر ملومين از ممالك ماچين بوده است بعد از دچار شدن به بيماري شديدي در آنجا و عافيت از آن بيماري، هم كر شد و هم لال و نزديك به سه سال به همين وضع بر او گذشت. آنگاه به قصد شفا پيدا كردن تصميم گرفت كه به زيارت ائمه ي عراق: برود و در جمادي الاولي سال 1299 وارد كاظمين شد و پيش بعضي از تاجران معروف كه از نزديكان او بودند رفت. مدت بيست روز در آنجا ماند و فصل حركت «مركب» و «خان» به سوي سرّ من رأي رسيد.
نزديكانش، او را به «مركب» آوردند و به دليل گنگي و ناتواني اش از گفتن نيازها و حوائج، به اهالي مركب كه از اهل بغداد و كربلا بودند سپردند. و نامه هايي مبني بر سفارش او به بعضي از مجاورين سرّ من رأي نوشتند. بعد از رسيدن به آنجا در روز جمعه دهم جمادي الثّاني سال مذكور به سرداب مقدس در محضر افراد مورد وثوق رفت. خادمي براي او زيارت مي خواند تا آنكه به صفّه سرداب رفت و در بالاي چاه مدتي گريه و زاري مي كرد و با قلم بر ديوار سرداب از حاضرين طلب دعا و شفاي خود را مي نوشت. بعد از گريه و زاري، زبانش باز شد و از ناحيه مقدسه با زباني فصيح و بياني مليح بيرون آمد. روز شنبه همراهانش او را در محفل درس جناب سيد الفقهاء ميرزا محمد حسن شيرازي حاضر كردند. بعد از مقداري صحبت كه مناسب آن جلسه بود تبرّكاً سوره مباركه حمد را با قرائت بسيار خوب كه همه حاضران خوب بودن آن را تصديق مي كردند خواند.