بازگشت

در مجلس وزير عون الدّين يحيي بن هبيره


احمد بن محمّد بن يحيي الانباري در تاريخ رمضان سال 534 مي گويد: «رمضان گذشته در نزد وزير عون الدّين يحيي بن هبيره بودم و ما بر سر سفره اي نشسته بوديم و جماعتي نيز نزد او بودند كه بعد از افطار اكثراً اجازه گرفتند و به خانه هاي خود مراجعت نمودند و به امر او جمعي مخصوص در آن مجلس ماندند.

در آن شب در نزد وزير، مرد عزيزي نشسته بود كه او را نمي شناختم و تا آن موقع او را ملاقات نكرده بودم.

وزير بسيار او را تعظيم و اكرام مي كرد و ملاقات با او را مغتنم مي دانست و به سخنان او گوش مي داد.

بعد از طولاني شدن زمان ملاقات، خواصّ نيز برخاستند كه به منازل خود مراجعت نمايند. اصحاب، به وزير خبر دادند كه باران سنگيني شروع به باريدن كرده و راه عبور را بر مردم بسته است. پس وزير، مانع رفتن مردم شد.

در آن مجلس از هر باب سخني، طرح شد تا سر رشته كلام به مذاهب و اديان كشيد. وزير در مذمّت مذهب شيعه، زبان گشود و كم بودن ايشان را بيان كرد و گفت: «الحمد للّه آنها بسيار كم بوده و خوار و ذليل هستند.»

در اين ميان شخصي كه وزير با او از حيث موقعيّت و تكريم در يك مقام بود به وزير گفت كه: «خداوند بقاي تو را مداوم و عمر تو را طولاني كند، اگر امكان داشته باشد در باب شيعه، حكايتي نقل كنم و آنچه به عين اليقين مشاهده نموده ام را به عرض رسانم و اگر صلاح نمي دانيد ساكت شوم.»

وزير مدّتي فكر كرد و در آخر به او اجازه داد. او خواست كه اوّل روشن و معلوم كند كه كثرت، دليل حقيقت دين سنيّان و قلّت، نشانه باطل بودن مذهب شيعيان نمي شود.