بازگشت

استفاده كردن از علوم فرزند بزرگوار امام زمان (ع)



من از سيّد شمس الدّين عالم - كه خدا بقاي او را طولاني گرداند - اجازه گرفتم كه بعضي از مسايل را كه نياز دارم از او فرابگيرم و قرآن مجيد را نزد او بخوانم و بعضي از علوم سخت ديني و غير آن را از او ياد بگيرم.

او گفت: «هرگاه تو به اين مسائل كه مي گويي محتاج شدي اوّل قرآن بخوان.»

وقتي من قرآن مي خواندم و مواضع مختلف آن مي رسيدم مي گفتم: «حمزه در اين جا چنين گفته است و كسايي چنين خوانده است و عاصم به اين نحو قايل شده است و ابوعمرو اِبن كثير چنين گفته است.»

سيّد مي فرمود: «ما اينها را نمي شناسيم. بدرستي كه قرآن بر هفت حرف نازل شده است پيش از هجرت از مكّه تا مدينه. بعد از آن وقتي رسول خدا(ص) حجّة الوداع را به جاي آورد روح الامين، جبرئيل(ع) نازل شد و گفت: «اي محمّد! قرآن را براي من بخوان تا آنكه به تو بشناسانم اوايل سوره و اواخر آن را و شأن نزول آن را.»

نزد آن حضرت، اميرالمؤمنين عليّ بن ابيطالب(ع) و فرزندان او، حضرت امام حسن و امام حسين(ع) و ابي بن كعب و عبداللّه بن مسعود و حذيفة بن اليمان و جابر بن عبداللَّه انصاري و ابو سعيد خدري و حسان بن ثابت و جماعت ديگر از صحابه حاضر شدند.

حضرت رسالت(ص)، قرآن را از اوّل تا آخر خواند و هر جايي كه اختلاف بود، جبرئيل براي حضرت رسول بيان مي كرد و حضرت اميرالمؤمنين - صلوات اللّه عليه- آنها را در پوستي نوشت. پس تمام قرآن به قرائت حضرت اميرالمؤمنين و وصيّ رسول ربّ العالمين است.

قرآني كه حضرت اميرالمؤمنين - صلوات اللّه عليه - به خطّ خود جمع كرد، نزد صاحب الامر(ع) محفوظ است. در آن قرآن هر چيزي هست حتّي ارث خراشي كه در بدن كنند و امّا اين قرآن، شكّ و شبهه اي نيست كه اين كلام الهي است و به ما از حضرت صاحب الامر(ع) رسيده است.»

( - ظاهراً منظور از اين قرآن، تفسير واقعي آيات قرآن است و الاّ بنابر نظر علماء شيعه در اصل قرآن تحريفي صورت نگرفته است. )

من از سيّد شمس الدّين، مسايل بسياري فرا گرفتم كه بيشتر از نود مسأله است و من آنها را در مجموعه اي جمع كردم و آن را «فوايد شمسيّه» ناميدم و كسي را از آن آگاه نمي كنم مگر مؤمنان خالص را.