زودتر آمدن كشتي ها از سرزمين هاي فرزندان امام زمان (ع)
روز چهلم، سينه من تنگ شد و به سمت كنار دريا بيرون رفتم و به طرف مغرب آن جائي كه مي گفتند كشتي طعام ايشان از آن طرف مي آيد نگاه مي كردم.
از دور شبحي ديدم كه حركت مي كرد، از بزرگ شهر سؤال كردم كه: «آيا در اين دريا مرغ سفيدي هست؟»
گفتند: «نه! آيا چيزي ديدي؟»
گفتم: «بلي.»
آنگاه ايشان خوشحال شدند و گفتند كه: «اين كشتيها از سرزمينهاي فرزند امام است كه در هرسال مي آيد.»
پس بعد از اندك زماني، كشتيها آمدند و بر طبق گفته آنها اين وقت آمدن نبود. كشتي بزرگ ايشان جلوتر آمد و كشتيهاي ديگر نيز آمدند، و همه آنها هفت كشتي بود.