بازگشت

جزاير شگفت انگيز ديگر و واليان آنها


طول و عرض آن شهر پر سرور، دو ماه راه بود و سوار تندرو به كمتر از دوماه، طيّ مسافت آن نمي نمود.

ساكنان آن شهر مي گفتند از اين شهر كه بگذريد، شهري به نام «رابقه» است و والي و حاكم آن قاسم بن صاحب الامر(ع) است و طول و عرض آن شهر، برابر اين شهر و مردم آن به حسب خُلق و خو و صلاحيّت و محكمي بر دين و وضع رفاهي و آسايش مانند مردم اين شهر هستند.

و وقتي از آن شهر بگذريد به شهر ديگري برسند همچون اين شهر، نام آن «صافيه» است و سلطان آن ابراهيم بن صاحب الامر(ع) است.

بعد از آن شهري است آراسته به زينتهاي ديني و دنيايي؛ اسم آن «طلوم» و والي آن عبدالرّحمن بن صاحب الامر(ع) و در حوالي آن شهر مراتع وسيع و جنگلهاي فراوان وجود دارد كه طول آن دو ماه راه است و منتهي مي شود به شهر عناطيس كه حاكم آن هاشم بن صاحب الامر(ع) و مسافت طول و عرض آن چهار ماه راه است و در حوالي آن مزارع بسيار و مراتع بيشمار است كه مزيّن به نهرهاي فراوان و پوشش سبز درختان و درختان ميوه دار زياد مي باشد و نمونه: «جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهار»است.

( - سوره بقره آيه 25 )

مي كند هردم ندا از آسمان روح الامين

هذه جنّات عدن فادخلوها خالدين

هر كس بر حسب اتفاق گذرش به آن منطقه سر سبز و شاداب بيافتد دلش نمي خواهد تا از آنجا خارج شود.»

القصّه به وزير گفت: «طول و عرض مملكت مذكور يكسال راه است و ساكنان آن كه نامحدودند همگي مؤمن و شيعه و قائل به تولاّي خدا و رسول و دوازده امام هستند و دوري از دشمنان اهل بيت مي نمايند و همه ايشان به خضوع و خشوع، بر پايي نماز و اداي زكات مي نمايند و آن را به مصارف شرعيّه مي رسانند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند.

واليان و حاكمان ايشان فرزندان صاحب الزّمان بوده، و كار ايشان ترويج احكام دين و تعداد آنها بيشتر از همه انسانها با عقايد و اديان ديگر بود و مي گفتند اين شهرها و سرزمينها همه و همه اعمّ از خلايق و بندگان با ايمان نسبت به حضرت وليّ عصر(ع) - تمام مردم كه تعدادشان از شمارش گذشته و خيلي زياد هستند - عزم ارادت، ياري، اطاعت و ايمان داشته و خود را از نوكران حضرت صاحب الامر(ع) مي دانند.