بازگشت

صحبتهاي هدايتگر فرزند صاحب الامر (ع)


آنگاه فرمود: «مسلمانان فرقهاي كثير و جماعت شعبه شعبه اي هستند، شما از كدام طائفه هستيد؟»

در ميان ما شخصي بود مشهور به مقري، نام او روزبهان بن احمد اهوازي و در عقيده و مذهب، تابع شافعي بود. او شروع به صحبت كرد و عقيده خود را اظهار نمود.

فرمود: «در ميان اين جماعت چه كساني با تو هم عقيده هستند؟»

گفت: «همه با من متّفق هستند و شافعي را امام و مقتدا مي دانند الاّ حسان بن غيث كه مالكي است.»

سلطان گفت: «اي شافعي! تو قايل به اجماع گرديده اي، عمل به قياس مي كني؟»

گفت: «بله يابن صاحب الامر!»

سلطان خواست كه او را از گردباد طوفان شقاوت نجات دهد و به ساحل سعادت هدايت برساند. پس فرمود: «اي شافعي! آيه مباهله را خوانده اي و به يادداري؟»

گفت: «بله يابن صاحب الامر!»

فرمود: «كدام است؟»

گفت: آيه: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَكُمْ وَنِسائَنا وَ نِسائَكُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبينَ.»

( - سوره آل عمران آيه 61 «به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نمائيم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.» )

سپس فرمود كه: «قسم مي دهم تو را به خدا كه مراد پروردگار و رسول مختار از اين ابناء و نساء و انفس چه كساني هستند؟»

روزبهان خاموش گرديد.

سلطان فرمود: «قسم مي دهم تو را به خدا كه در جمع اصحاب كساء آيا كسي ديگر به غير از رسول خدا و علي مرتضي و فاطمه سيّدةالنّساء و حسن مجتبي و حسين الشّهيد بكربلا بوده است؟»

روزبهان گفت: «نه يابن صاحب الامر!»

فرمود: «بخدا سوگند كه اين آيه شريفه در شأن عالي ايشان نازل گرديده و اين شرف و فضيلت مخصوص ايشان است نه ديگران.»

آنگاه فرمود: «اي شافعي! تو را قسم مي دهم آيا هر كس را حضرت باري تعالي از پليدي معاصي و كثيفي نواهي، پاك گردانيده باشد و طهارت و عصمت او بر طبق كلام الهي در قرآن ثابت شده باشد باز هم گمراهان مي توانند اشكالي بر كمال و شايستگي آنها وارد كنند؟»

گفت: «نه يابن صاحب الامر!»

فرمود: «به خدا سوگند كه مراد حقّ تعالي اصحاب كساء است و اراده حق تعالي بر اين است تا آنكه خطا و گناه را از ايشان دور سازد تا دامن عصمت ايشان به گرد عصيان، آلوده نگردد و از كوچكترين تا بزرگترين گناه معصوم باشند.»

سپس به فصاحت زبان و رواني بيان حديثي فرمود كه ديده ها گريان و سينه ها پر از ايمان گرديد و شافعي برخاسته و گفت: «نسب عالي خود را بيان فرما و اين سرگشته وادي تاريكي و گمراهي را هدايت فرما!»

سلطان به زبان حقايق بيان گفت: «انا طاهر بن محمّد بن حسن بن عليّ بن محمّد بن عليّ بن موسي بن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين بن علي الّذي انزل اللّه فيه: وَ كُلَّ شَيْ ءٍ اَحْصَيْناهُ في اِمامٍ مُبينٍ.»

( - سوره يس آيه 12 «و همه چيز را در كتاب آشكار كننده اي برشمرده ايم.» )

به خدا قسم كه مراد ربّ العالمين از كلمه تامّه «امامٍ مُبين»، حضرت اميرالمؤمنين و امام المتّقين و سيّدالوصيّين و قائد الغرّ المحجّلين، عليّ بن ابيطالب است كه خليفه بلافصل خاتم النّبيّين مي باشد و هيچ كس لياقت آن را ندارد تا بعد از حضرت رسول(ص) اجراي امر خلافت نمايد به غير از شاه ولايت و ماه هدايت.

آيه «ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ.» در شأن ما فرستاده و ما را به اين مراتب عاليه اختصاص داده است.»

( - سوره آل عمران آيه 34 «آنها فرزندان و دودماني بودند كه از نظر پاكي و تقوا و فضيلت بعضي از بعض ديگر گرفته شده بودند.» )

آنگاه فرمود: «اي شافعي! ما از ذريّه رسول هستيم و صاحبان امر مي باشيم.»