ورود به جزيره بهشتي زاهره
پس، از روي سرور و شادي با سرعت روانه شديم. صبح هنگام، به شهري رسيديم كه هيچ كس آن را نديده و هيچ گوشي شبيه او را نشنيده بود. 
آيه: «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنينَ.» درباره آن و آيه: «جَنَّةٍعَرْضُهَا السَّمواتُ.» حقيقتاً سزاوار بود وسعت و ( - سوره حجر آيه 46 «داخل اين باغها شويد با سلامت و امنيّت.» ) 
( - سوره آل عمران آيه 133 «بهشتي كه عرض آنها به اندازه آسمانها است.» ) 
مساحت آن بود. 
نسيمش روح افزا و هوايش فرح بخش و دلگشا، آبش لذيذ و صاف و حيات بخش همچون آب زندگاني. 
چشم فلك نديد ونه گوش ملك شنيد 
زين خوبتر بلاد و پسنديده تر مقر 
اين شهر دلگشا مشرف بر دريا بود و بناي آن بر كوهي سفيد چون نقره سفيد و درخشنده قرار داشت. 
آن شهر را بوسيله بيابان و دريا احاطه شده بود. در ميان شهر، نهرهاي بسيار پاكيزه جاري بود و فضولات خانه ها و بازار به دريا ريخته مي شد. 
از ابتداي نهرهاي فراوان تا انتهاي آن، يك فرسخ و نيم راه بود و در زيبايي و لذّت همچون كوثر و تسنيم و در پايين آن كوه، باغها و دشتهاي بسيار و مزارع و درختان بي شمار با ميوه هاي لطيف خوشگوار و در ميان آن دشتها، گرگها و گوسفندان مي گشتند و با هم مهربان بوده درگير نمي شدند. 
اگر شخصي، حيواني را به زراعت كسي وارد مي كرد آن حيوان يك برگ آن را نمي خورد. درندگان و چرندگان در ميان آن شهر زندگي مي كردند و ضرر آنها به كسي نمي رسيد. 
چون از آن شهر گذشتيم به مدينه مباركه زاهره رسيديم. شهري با عظمت و وسيع ديديم همچون بهشت نعيم، شامل بازارهاي زياد و نعمتهاي بي شمار. 
وسائل زندگي و آسايش در آن آماده و موجودات و حيوانات خشكي و دريا در آن رفت و آمد مي كردند. 
مردم آن بر اساس قوانين و آداب آنجا، بهترين خلايق روي زمين و در امانت و ديانت و راستي بي نظير بودند. 
در ميان ايشان كلام لغو و بيهوده نبود و از غيبت و بدي و دروغ و سخن چيني دور بودند. هرگاه وقت نماز مي شد و مؤذّن اذان مي گفت، همه مردم از مرد و زن به نماز حاضر مي شدند و بعد از اداي طاعت و عبادت به منازل خود مراجعت مي كردند.