بازگشت

«قبول نكردن نصف پيراهني كه آن نصفه، مال شخصي مرجئه بود»



اسحق بن جامد كاتب مي گويد: در قم مرد بزّاز مؤمني بود و او شريكي مرجئه داشت. روزي لباس نفيسي به ( - يكي از مذاهب باطل )

دست آنها رسيد.

آن مؤمن گفت: «اين لباس شايستگي مولاي مرا دارد.»

آن شريك گفت: «من مولاي ترا نمي شناسم، لكن هرچه مي خواهي با اين لباس بكن.»

پس مرد مؤمن، آن لباس را براي حضرت وليّ عصر (ع) فرستاد. وقتي آن لباس به آن حضرت رسيد، آن را از طرف طول نصف كردند و نصف آن را برداشت و نصف ديگر را برگرداند و فرمود: «ما مال آن شخص مرجئه را قبول نمي كنيم.»

( - نجم الثّاقب )