«ناپيدا شدن امام زمان (ع) از ديدگان دشمنان»
محمّد بن صالح مي گويد: وقتي كه جعفر كذّاب بعد از رحلت امام حسن عسكري (ع) در ميراث نزاع مي كرد، امام زمان (ع) از جايي ناشناس بيرون آمد و گفت: «اي جعفر! چرا به حقّ اعتراض مي كني؟!»
جعفر حيران شد، سپس حضرت ناپديد گرديد و بعد از آن، جعفر او را در ميان مردم جستجو نمود ولي پيدا نكرد، و هنگامي كه جدّه اش امّ الحسن از دنيا رفت، وصيّت كرده بود كه در خانه دفن شود ولي جعفر نزاع مي كرد و مي گفت: «اينجا خانه من است و نبايد در آن دفن شود.»
پس امام زمان (ع) بيرون آمد و گفت: «اي جعفر! آيا اين خانه توست؟»
بعد ناپديد شد و جعفر بعد از آن او را نديد.
ابو حسين بن وجناء از جدش نقل مي كند كه: در خانه امام حسن عسكري(ع) بودم كه مأموران به اتّفاق جعفر به آنجا هجوم آوردند و مشغول غارت شدند و مولاي من نيز حضرت قائم (ع) بود. ناگهان ديدم كه امام زمان (ع) آمد و از درب خارج شد و من نگاه مي كردم و او شش ساله بود و كسي او را نديد تا اينكه ناپديد گشت.
( - حلية الابرار - بحارالانوار ج 52 )