بازگشت

منتشر شدن سلطنت حضرت مهدي (ع) در تمام روي زمين




سي و چهارم: سلطنت حضرت مهدي (ع) تمام زمين از مشرق تا مغرب، خشكي و دريا، آبادي و ويرانه و كوه و دشت فرو مي گيرد. جايي نمي ماند كه حكمش جاري نشود و امرش نافذ نشود. و روايات متواتر زيادي در اين زمينه وجود دارد.

شيخ صدوق در كتاب «علل و عيون» و «كمال الدّين» در روايتي طولاني از رسول خدا (ع) روايت كرده است كه فرمود: «در شب معراج به ساق عرش نگاه كردم، پس دوازده نور ديدم، در هر نور خطّ سبزي بود كه بر آن اسم جانشيني از جانشينان من بود اوّل آنها عليّ بن ابيطالب و آخر آنها مهديِ امّت من است.»

گفتم: «اي پروردگار من! اينها جانشينان من هستند؟»

پس خطاب رسيد: «اي محمّد! اينها اولياء و برگزيدگان و حجّتهاي من بعد از تو بر خلق هستند و ايشان اوصياي تو و خلفاي تو و بهترين خلق من بعد از تو هستند.

به عزّت و جلال خود قسم كه حتماً دين خود را بوسيله ايشان ظاهر مي كنم و كلمه خود را بلند مي گردانم و با آخرين ايشان، زمين خود را از دشمنان خود پاك مي كنم و او را مالك مشرقها و مغربهاي زمين مي گردانم.

و هرآينه براي او بادها را مسخّر مي كنم و ابرهاي سخت را براي او هموار گردانم و او را در راههاي آسمان بالا مي برم و او را با لشكر خودم ياري مي نمايم و با ملائكه هاي خود به او قدرت و نيرو مي دهم تا دعوت من بالا گيرد و مردم بر توحيد من جمع شوند، آنگاه سلطنت او را دوام مي بخشم و روزگار پادشاهي را تا روز قيامت، ميان اولياي خود به نوبت قرار مي دهم.»

در كتاب «كمال الدّين» از آن حضرت روايت است كه بعد از ذكر سلطنت ذوالقرنين فرمود: «خداي تعالي بزودي سنّت او را در سلطنت حضرت قائم (ع) كه از فرزندان من است، جاري مي سازد و او را حاكم مشرق و مغرب زمين مي گرداند تا اينكه دشت و كوهي كه ذوالقرنين در آن قدم گذاشته باقي نمي ماند مگر آنكه حضرت مهدي(ع) در آنجا قدم گذارد.»

و نيز حضرت باقر(ع) فرمود: «گويا اصحاب حضرت قائم(ع) را مي بينم كه مابين مشرق و مغرب را احاطه نموده اند.»

و در تفسير عيّاشي از امام صادق (ع) روايت شده است كه در تفسير آيه شريفه «و له اسلم من في السّماوات و الارض طوعاً و كرهاً و اليه يرجعون.» فرمود: «هر گاه حضرت قائم ما خروج كند، زميني نمي ماند مگر آنكه در آن شهادت «لا اله الّا اللّه و ( - سوره آل عمران آيه 83 «يعني: تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند، از روي اختيار يا از روي اجبار در برابر او تسليم هستند و همه بسوي او بازگردانده مي شوند.» )

انّ محمّداً رسول اللّه» را در آن ندا كنند.»

و نيز از حضرت كاظم(ع) در تفسير آيه ياد شده روايت شده كه فرمود: «آن آيه در حقّ حضرت قائم (ع) نازل شده است، زيرا كه او يهود و نصاري و ستاره پرستان و زنادقه و كفّار را از مغرب و مشرق زمين بيرون مي آورد. پس اسلام را بر آنها عرضه مي كند و هر كس با ميل و رغبت اسلام آورد او را به نماز و زكات و آنچه مسلمان را به آن امر مي كند امر مي فرمايد؛ و به دستور خداوند بر او واجب است كه هر كس اسلام نياورد گردنش را بزند تا اينكه در مشرقها و مغربهاي زمين كسي نماند مگر اينكه موحّد و يكتاپرست باشد.»

راوي گفت: «فداي تو شوم! مردم بيشتر از اينها هستند.»

فرمود: «خداوند وقتي امري را اراده فرمايد، زياد را كم و كم را زياد مي كند.»

يوسف بن يحيي السلمي در باب نهم از كتاب «عقدالدّرر» روايات بسياري در كيفيّت و چگونگي گشايشها و فتوحات حضرت و گرفتن قسطنطنيه و روم و بني الاصفر و چين و كابل و جزاير و غير آنها را بيان كرده كه اينجا جاي ذكر آنها نيست