بازگشت

از وقت طلوع فجر تا غروب آفتاب هر روز



چهارم: علماء، هر روز از طلوع فجر تا غروب آفتاب را به دوازده بخش تقسيم كرده اند بطوري كه با تغيير فصل ها تغييري نكند و هر قسمت را به امامي منسوب كرده اند.

سيّد جليل عليّ بن طاووس در كتاب «امان الاخطار» فرموده است كه: هر ساعتي از روز مختصّ به يكي از ائمّه(ع) است و براي آن، دو دعا وجود دارد.

بنابر روايات، هر يك از امامان براي ساعت خود مثل نگهبان و حامي است. پس ساعت اوّل براي مولايمان علي(ع) است تا دوازدهم كه مخصوص مولايمان مهدي(ع) مي باشد، و انسان در هر ساعتي از آن ساعات چه زمستان و چه تابستان به آنچه مخصوص آن ساعت است دعا كند زيرا كه مقدار روز هر چقدر باشد به دوازده قسمت و دوازده دعا تقسيم مي شود.

پس اگر در ساعتي كه متعلّق به يكي از ائمّه (ع) است براي سفر از خانه خارج شدي، اين دعا را بخوان: «خداوندا! مولاي من فلان (صلوات اللّه عليه) را برسان (و اسم آن امام را ببرد) كه ما بر او سلام مي فرستيم و ما به سبب اقبال جناب تو به او توجّه مي كنيم تا به امر تو، ضامن نگهباني و حمايت و سلامت و كمال سعادت ما باشد و در آن ساعتي كه او را نگهبان آن ساعت گرداندي به هر سو كه برويم متوجّه اوباشيم.»

و من مي گويم: هر گاه در ساعتي كه اختصاص به يكي از ايشان دارد به منزلي وارد شدي يا از آنجا خارج گشتي، بگونه اي كه به آن حضرت نزديك شوي بر او سلام كن و از او بخواه تا ترا در آن چه كه در اين ساعت اتّفاق مي افتد ضمانت كند.

پس اگر خدا اين را از تو نمي خواست به آن راهنماييت نمي كرد و وقتي به آن عمل كردي خداي عزّوجلّ ترا بسوي خود هدايت مي كند و حركات و سكناتت در سفر همگي عبادت و سعادت آخرت محسوب مي گردد.»

چون كتاب «امان الاخطار» در مورد آداب سفر نوشته شده است، لذا فقط به آثار توسّل به ائمّه (ع) در سفر اكتفا كرده است و الاّ آن چه را كه گفته در هر كار دنيوي و اخروي كه انسان مي خواهد شروع كند مؤثّر است. و امّا دو دعاي مخصوص به امام عصر (ع) كه بايد در ساعت دوازدهم روز خوانده شود:

اوّل آن، اين است:

«يا مَنْ تَوَحَّدَ بِنَفْسِهِ عَنْ خَلْقِهِ يا مَنْ غَنِيٌّ عَنْ خَلْقِهِ بِصُنْعِهِ يا مَنْ عَرَّفَ نَفْسَهُ خَلْقَهُ بِلُطْفِهِ يا مَنْ سَلَكَ بِاَهْلِ طاعَتهُ مَرْضاتِهِ يا مَنْ اَعانَ اَهْلَ مَحَبَّتِهِ عَلي شُكْرِهِ يا مَنْ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِدينِهِ وَ لَطِفَ لَهُمْ بِنائِلِهِ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ الْخَلَفِ اَلصَّالِحِ بَقِيَّتِكَ في اَرْضِكَ الْمُنْتَقِمُ لَكَ مِنْ اَعْدائِكَ وَ اَعْداءِ رَسوُلَكَ وَ بَقِيَّةِ آبائِهِ الصَّالِحينَ م ح م د بْنِ الْحَسَنِ وَ اَتَضَرَّعُ اِلَيْكَ بِهِ وَ اُقَدِّمُهُ بَيْنَ يَدَيْ حَوائِجي وَ رَغْبَتي اِلَيْكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَ كَذا وَ اَنْ تُدارِكْني وَ تُنَجِّيَني مِمَّا اَخافُ وَ اَحْذَرُ وَ اَلْبِسْني بِهِ عافِيَتَكَ وَ عَفْوَكَ فِي الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ وَ كُنْ لَهُ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ ناصِراً وَ قائِداً وَ كالِئاً وَ ساتِراً حَتّي تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً يا اَرْحَمَ الرَّاحِمين وَ لاَ حَوْلَ وَ قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ اَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّدٍ اوُلِي الْاَمْرِ الَّذينَ اَمَرْتَ بِطاعَتِهِم وَ اوُلِي الْاَرْحامِ الَّذينَ اَمَرْتَ بِصِلَتِهِمْ وَ ذَوِي الْقُرْبي اَلَّذينَ اَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَ الْمَوالِي الَّذينَ اَمَرْتَ بِعِرْفانِ حَقِّهِمْ وَ اَهْلَ الْبَيْتِ الَّذينَ اَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهيراً اَسْئَلُكَ بِهِمْ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَ كَذا.»

يعني: «اي كسي كه بوسيله ذات خود يگانه و تنها از خلق خود شد! اي كسي كه بوسيله آفرينشش، از خلق بي نياز شد! اي كسي كه از روي لطف، خودت را به خلق شناساندي! اي كسي كه اهل اطاعتش را به جايي كه مورد رضايت خويش است مي بري! اي كسي كه دوستدارانت را بر شكرگزاريت ياري مي كني! اي كسي كه بر دوستدارانت با دينت منّت گذاردي و به آنها با رساندنشان به آنچه خود مي خواهي لطف نمودي! از تو درخواست مي كنم به حقّ وليّ و جانشين صالحت كه باقي مانده تو روي زمينت مي باشد و انتقام گيرنده تو از دشمنانت و دشمنان رسولت و باقيمانده پدران صالحش م ح م د پسر حسن مي باشد و بوسيله او بسوي تو تضرّع مي جويم و او را پيشاپيش حاجتهايم و درخواستهايم بسوي تو قرار مي دهم كه درود بفرستي بر محمّد و آل محمّد و اينكه با من (اينگونه و اينگونه) رفتار كني، و اينكه مرا درك كني و مرا نجات دهي از آنچه كه از آن مي ترسم و دوري مي كنم و بوسيله آن، لباس عافيت و عفو و بخششت را در دنيا و آخرت بر من بپوشان و براي او ياور و حفظ كننده و ياري كننده و رهبر و ساتر و سايه بان باش تا اينكه در زمينت ساكن شود و براي مدّت طولاني از آن بهره گيرد، اي مهربانترين مهربانان و هيچ حول و نيرويي نيست مگر به خداي بلند مرتبه بزرگ، پس خدا ترا از آنها كفايت مي كند و او شنواي داناست. خدايا! بر محمّد و اهل بيت محمّد درود فرست، آن صاحبان امري كه دستور به اطاعت آنها دادي و صاحبان ارحامي كه دستور صله ارحام از آنها را صادر كردي و نزديكاني كه به دوستي آنها امر نمودي و سرپرستاني كه دستور به شناخت حقّ آنها دادي و اهل بيتي كه پليدي را از آنها دور ساختي و آنها را پاك گردانيدي، از تو مي خواهم به حقّ آنها، بر محمّد و آل او درود فرستي و در مورد من انجام دهي فلان چيز و فلان چيز را.»

و امّا دعاي دوّم، پس اين است:

«اَللَّهُمَّ يا خالِقَ السَّقْفِ الْمَرْفوُعِ وَ الْمِهادِ الْمَوْضوُعِ وَ رازِقَ الْعاصي وَ الْمُطيعِ اَلَّذي لَيْسَ مِنْ دوُنِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيعٌ اَسْئَلُكَ بِاَسْمائِكَ الَّتي اِذا سُمِّيَتْ عَلَي طَوارِقِ الْعُسْرِ عادَتْ يُسْراً وِ اِذا وُضِعَتْ عَلَي الْجِبالِ كانَتْ هَباءاً مَنثُوراً وِ اِذا رُفِعَتْ اِلَي السَّماءِ تَفَتَّحَتْ لَهَا الْمَغالِقُ وَ اِذا هَبَطَتْ اِلَي ظُلُماتِ الْاَرْضِ اتَّسَعَتْ لَهَا الْمَضايِقُ وَ اِذا دُعِيَتْ بِهِ الْمَوْتَي اُنْتُشِرَتْ مِنَ اللُّحُود وَ اِذا نوُدِيَتْ بِهِ الْمَعْدوُماتِ خُرِجَتْ اِلَي الْوُجوُدِ وَ اِذا ذُكِرَتْ عَلَي الْقُلوُبِ وَجِلَتْ خُشوُعاً وَ اِذا قَرَعَتِ الْاَسْماعُ فَاضَتِ الْعُيُونُ دُمُوعاً اَسْئَلُكَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِكَ الْمُؤَيَّدِ بِالْمُعْجِزات اَلْمَبْعُوثِ بِمُحْكَمِ الْآياتِ وَ بِاَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبيطالِب اَلَّذِي اخْتَرْتَهُ لِمُواخاتِهِ وَ وَصَّيْتَهُ وَ اصْطَفَيْتَهُ لِمُصافاتِهِ وَ مُصاهِرَتِهِ و َبِصاحِبِ الزَّمانِ الْمَهْدِي الَّذي تَجَمَّعَ عَلَي طاعَتِهِ الْآراءُ الْمُتَفَرَّقَةُ وَ تُؤْلَفُ لَهُ الْاَهْواءُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ تَسْتَخْلِصُ بِهِ حُقُوقُ اَوْلِيائِكَ وَ تَنْتَقِمُ بِهِ مِنْ شَرارِ اَعْدائِكَ وَ تَمْلَأَ بِهِ الْاَرْضَ عَدْلاً وَ اِحْساناً وَ تُوَسِّعْ عَلَي الْعِبادِ بِظُهوُرِهِ فَضْلاً وَ امْتِناناً وَ تُعيدَ الْحَقَّ مِنْ مَكانِهِ عَزيزاً حَميداً وَ تُرْجِعَ الدّينُ عَلَي يَدَيْهِ غَضّاً جَديداً اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَقَدِ اسْتَشْفَعْتُ بِهِمْ اِلَيْكَ وَ قَدَّمْتُهُمْ اَمامي وَ بَيْنَ يَدَيْ حَوائِجي وَ اَنْ توُزِعَني شُكْرَ نِعْمَتِكَ فِي التَّوْفيقِ لِمَعْرِفَتِهِ وَ الْهِدايَةِ اِلي طاعَتِهِ وَ اَنْ تَزيدَني قُوَّةً فِي التَّمَسُّكِ بِعِصْمَتِهِ وَ الْاِقْتِداءِ بِسُنَّتِهِ وَ الْكَوْنِ في زُمْرَتِهِ وَ شيعَتِهِ اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمين.»

( - بحارالانوار ج 86 ص 354 )

يعني: «خداوندا! اي آفريننده آسمان بلند و زمين پست و اي روزي دهنده گنهكار و مطيع، كه هيچ وليّ و سرپرست و شفاعت كننده اي براي او نيست، از تو مي خواهم به نامهايت كه اگر آن نامها را بر مسائل و راههاي دشوار بخواني آسان مي شود و اگر بر كوهها قرار داده شود آنها را مانند ذرّات غبار پراكنده در هوا مي گرداند و اگر بسوي آسمان بالا روند براي آنها راههاي بسته، باز مي شود و اگر به تاريكي هاي زمين فرو روند تنگيها بر ايشان وسيع مي شود و اگر بوسيله آنها، مردگان از قبرها خوانده شوند و از لحدهاي خود بيرون بيايند و اگر بر نيستها خوانده شوند موجود مي شوند و اگر بر قلبها ياد شوند از خشوع ترسان مي شوند و اگر بر گوشها زده شوند چشمها، مانند چشمه جوشان اشك مي گردند، از تو مي خواهم به حقّ محمّد، فرستاده ات كه با معجزات تأييد شده و با آيات محكم مبعوث شده و به اميرالمؤمنين علي فرزند ابيطالب كه براي برادري و جانشيني پيامبر اختيارش كردي و به دوستي خاصّ و داماديش برگزيدي و به صاحب زمان، مهدي كه آراء پراكنده را بر اطاعتش جمع مي كني و هواهاي مختلف را براي او جمع آوري مي كني و بوسيله او حقوق دوستانت را خلاصي مي دهي و از بدهاي دشمنانت بوسيله او انتقام مي گيري و بوسيله او زمين را پُر از عدل و احسان و نيكي مي كني و با ظهور او بر بندگانت تفضّل مي نمايي و منّت مي گذاري و بر آنها وسعت مي دهي و حقّ را از مكانش در حالي كه عزيز و حميد است باز مي گرداني و با دستانش، دين را با طراوت جديدي باز مي گرداني، كه درود فرستي بر محمّد و آل محمّد و همانا من بوسيله آنها بسويت طلب شفاعت كرده ام و آنها را پيش روي خودم و پيشاپيش حاجتهايم قرار داده ام و اينكه شكر نعمتهايت را بوسيله توفيق به شناخت او و هدايت بسوي بندگي و فرمانبرداري از او به من عطا كني و اينكه نيروي مرا در تمسّك به عصمت او و اقتدا به سنّت او و بودن در زمره شيعيان او افزايش دهي همانا تو شنواي دعا هستي، به اميد رحمتت اي مهربانترين مهربانان.»

شيخ ابراهيم كفعمي بعد از نقل اين دعاها گفته است: «اين ادعيه در «متهجّد» شيخ طوسي نيست ولي من آنها را در بعضي از كتابهاي اصحاب خودمان در حالي كه با آب طلا نوشته شده بود مشاهده كردم.»

مخفي نماند كه دعاي اوّل با آنچه سيّد بن باقي در كتاب «اختيار» و علاّمه در «منهاج الاصلاح» نقل كرده اند مطابق است ولي شيخ طوسي در «مصباح» تا «اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَ كَذا.» نقل كرده وقسمتي كه در دعاي هر امامي موجود است در آنجا وجودندارد.