بازگشت

روز عاشورا



سوّم: روز عاشورا كه روز سرافراز شدن حضرت حجّت(ع) از جانب خداوند عزّوجلّ به لقب قائم (ع) است چنانكه شيخ جعفر بن محمّد بن قولويه در «كامل الزّيارة» از محمّد بن حمران روايت كرده كه حضرت صادق (ع) فرمود: «وقتي وقايع شهادت امام حسين (ع) اتّفاق افتاد، ملائكه بسوي خداوند عزّوجلّ ناله و فرياد كردند و گفتند: «اي پروردگار ما! با حسين برگزيده و پسر پيغمبرتو چنين مي كنند.»

پس خداوند سايه قائم (ع) را به آنها نشان داد و فرمود: «بوسيله او، انتقام حسين (ع) را از آنهايي كه بر او ظلم كردند مي گيرم.»

شيخ صدوق در «علل الشّرايع» از ابوحمزه ثمالي روايت كرده كه گفت: به حضرت باقر (ع) عرض كردم: «اي فرزند رسول خدا! آيا همه شما قائم به حقّ نيستند؟»

حضرت فرمود: «بلي.»

گفتم: «پس چرا فقط به حضرت قائم (ع)، قائم مي گويند؟»

حضرت فرمود: «وقتي جدّم حسين (ع) كشته شد، ملائكه بسوي خداي تعالي ناله و گريه و زاري كردند و گفتند: الهنا و سيّدنا! آيا از كسي كه برگزيده تو و پسر برگزيده از خلق ترا بكشد اعراض خواهي فرمود؟!»

خداوند به ايشان وحي فرستاد كه: «اي ملائكه من! آرام بگيريد، قسم به عزّت و جلال خود كه حتماً از ايشان انتقام مي گيرم هر چند مدّتي بگذرد و بعد از زماني باشد.»

آن گاه خداي تعالي ، ائمّه از فرزندان حسين (ع) را براي ملائكه ظاهر نمود. پس ملائكه خوشحال شدند.

ناگهان ديدند كه يكي از آنها ايستاده و نماز مي خواند. خداوند فرمود: «بوسيله اين ايستاده از ايشان انتقام مي گيرم.»

همچنين روز عاشورا، روز خروج و ظهور آن حضرت است چنانچه شيخ مفيد در «ارشاد» از ابي بصير روايت كرده كه گفت: حضرت صادق (ع) فرمود: «منادي در شب بيست و سوّم ماه مبارك رمضان به امر حضرت قائم (ع) ندا مي كند و آن حضرت در روز عاشورا خروج مي كند و آن روزي است كه حسين بن علي (ع) در آن روز كشته شد.»

از برخي روايات استفاده مي شود كه: يكي از اهداف و فايده هاي ظهور حضرت، خونخواهي و انتقام از قاتلين جدّ بزرگوارش و حتّي فرزندان ايشان و شفاي قلوب مؤمنين است و ناراحتي فقط در آن روز پايان مي يابد.

شيخ عياشي از امام باقر (ع) روايت كرده كه فرمود: «اين آيه درباره امام حسين (ع) نازل شد:

«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ اِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً.»

( - سوره اسراء آيه 34 )

يعني: «و آن كس كه مظلوم كشته شده براي وليّش، سُلطه (و حقّ قصصاص) قرار داديم امّا در قتل اسراف نكند چرا كه او مورد حمايت اوست.»

سپس فرمود: «او حسين بن علي (ع) است كه مظلوم كشته شد و ما اولياي او هستيم و هنگامي كه قائم ما خروج مي كند خون حسين (ع) را طلب مي كند و آنقدر مي كشد كه مي گويند در قتل اسراف كرد.»

( - كه البتّه سخن آن جماعت، سخن اشتباه و نادرستي است. )

همچنين فرمود: «مقتول، امام حسين (ع) است و وليّ او، قائم(ع) مي باشد و اسراف در قتل آن است كه غير از قاتل او را بكشد.»

«انّه كان منصوراً: پس بدرستي كه دنيا تمام نمي شود تا اينكه توسّط مردي از خاندان رسول خدا (ص) ياري شود كه او زمين را از عدل و داد پُر مي كند چنانچه از ظلم و جور پُرشده باشد.»

در تفسير عليّ بن ابراهيم روايت است كه فرمود: «آيه «اُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتِلُونَ بِاَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ اِنَّ اللَّهَ عَلي نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ.» در ( - سوره حجّ آيه 39 يعني: «به كساني كه جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است چرا كه مورد ستم قرار گرفته اند و خدا براي ياري آنها توانا است.» )

شأن قائم (ع) نازل شده است بدرستي كه آن حضرت خارج شده و خون حسين (ع) را مطالبه مي كند.»

در غيبت فضل بن شاذان روايت شده كه: «شعار اصحاب آن حضرت «يا لثارات الحسين» مي باشد.»

در يكي از زيارات جامعه در سلام بر آن حضرت ذكر شده است:

«اَلسَّلامُ عَلَي الْاِمامِ الْعالِمِ الْغائِبِ عَنِ الْاَبْصارِ وَ الْحاضِرِ فِي الْاَمْصارِ وَ الْغائِبِ عَنِ الْعُيوُن وَ الْحاضِرِ فِي الْاَفْكار بَقِيَّةَ الْاَخْيار وارِثِ ذِي الْفَقار اَلَّذي يُظْهِرُ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرامِ ذِي الْاَسْتارِ وَ يُنادِي بِشُعارِ يا ثاراتِ (لثاراتِ) الْحُسَيْنِ اَنَا الطَّالِبُ بِالْاَوْتارِ اَنَا قاصِمُ كُلِ جبَّار.»

( - بحارالانوار ج 102 ص 193 )

يعني: «سلام بر امامي كه عالِم است و از ديدگان غايب است و حاضر در شهرهاست و غائب از چشمهاست و حاضر در افكارست، باقيمانده خوبان است، به ارث برنده ذوالفقار است، كسي كه صاحب پوششهاست و در خانه خدا ظاهر مي شود، با شعار يا لثارات الحسين فرياد بر مي آورد كه: من طلب كننده خون حسين هستم كه انتقامش گرفته نشده! من طلب كننده خون حسين و افراد حسين هستم! من شكننده هر جبّار و ستمگري هستم.»

شيخ برقي در كتاب «محاسن» و ابن قولويه در «كامل الزّيارة» از امام صادق (ع) روايت كرده اند كه فرمود: «خداوند هفتاد هزار ملك را مخصوص حسين بن علي (ع) كرده است كه هر روز بر او صلوات مي فرستند و آنها از آن روزي كه حضرت شهيد شده تا آن وقت كه خدا مي خواهد ژوليده مو و غبار آلوده هستند.»

راوي گفت: «حضرت از اين مطلب (تا آن وقت كه خدا مي خواهد) خروج قائم (ع) را قصد كرد.»

در «امالي» شيخ صدوق از حضرت صادق (ع) روايت است كه فرمود: «وقتي حسين بن علي (ع) ضربت شمشير خورد و قاتل آن حضرت جلو رفت كه سر آن حضرت را جدا كند، منادي از جانب پروردگار تبارك و تعالي از ميان عرش ندا داد و گفت: آگاه باشيد اي امّت سرگردان ظالمِ بعد از پيغمبر خود! خداوند شما را نه براي قرباني و نه براي فطر موفّق نكند.»

آن گاه حضرت صادق (ع) فرمود: «لاجرم واللّه موفّق نمي شويد و هرگز موفّق نخواهند شد تا آنكه خونخواه حسين(ع) يعني حضرت قائم(ع) برخيزد.»

همچنين از ابوالصلت هروي روايت كرده كه گفت: خدمت حضرت رضا(ع) عرض كردم: «اي فرزندِ رسول خدا! در مورد حديثي كه از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: «وقتي كه حضرت قائم (ع) خروج كند فرزندانِ قاتلان امام حسين(ع) را به سبب اعمال پدرهايشان به قتل مي رساند؟!» چه مي فرماييد؟»

امام رضا(ع) فرمود: «بلي، چنين است.»

عرض كردم كه خداي عزّوجلّ فرموده: «وَلا تَزِروُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْري .» معناي آن چيست؟»

( - سوره انعام آيه 164 يعني: «هيچ گنهكاري گناه ديگري را متحمّل نمي شود.» )

حضرت فرمود: «حقّ تعالي در تمامي گفته هايش راستگو است ولي فرزندان قاتلان حضرت امام حسين (ع) از كارهاي پدران خود راضي بودند و به آن افتخار مي كردند و هر كس كه راضي به كاري باشد گويا خود آن كار را كرده است.

اگر مردي در مشرق كشته شود و مردي در مغرب از كشته شدن او راضي باشد همانا در نزد خداوند عزّوجلّ اين شخص راضي، شريك آن كشنده است. بدرستي كه حضرت قائم (ع) وقتي كه ظهور نمايد، ايشان را بخاطر راضي بودن از كار پدرهايشان به قتل مي رساند.»

در زيارت عاشورا مكرّر خواسته شده كه خداوند طلب خون سيّدالشهدا(ع) را به همراه امام ظاهر ناطق، مهدي منصور از آل محمّد (ص) روزي فرمايد و ائمّه و اصحاب ايشان مكرّراً در نثر و نظم، به ظهور قائم آل محمّد (ع) خود را از آن مصيبت بزرگ دلداري مي دادند.

پس روز عاشورا كه هم روز ظهور آن حضرت مي باشد و هم مقصد اعظم كه برداشتن ناراحتي و اندوه بوجود آمده از اين روز مي باشد و تماماً اختصاص به آن حضرت دارد و بايد در آن بعد از عزاداري و تأسّي به آن حضرت در گريه و زاري، اعداي آل محمّد را لعن و نفرين كنيم و براي ايشان طلب هلاك نمائيم و ياري و پيروزي و تعجيل ظهور آن حضرت را - چنانكه در اعمال و آداب اين روز اشاره شده - از خداوند بخواهيم. چنانكه در يكي از اعمال پرفضيلت آن كه مشتمل بر هزار لعن بر قاتل سيّدالشّهدا (ع) است، قسمتهايي از دعايي كه بايد در قنوت خواند اين است:

«اَللَّهُمَّ اِنَّ سُبُلَكَ ضائِعَةٌ وَ اَحْكامُكَ مُعَطَّلَةٌ وَ اَهْلَ نَبِيِّكَ فِي الْاَرْضِ هائِمَةٌ كَالْوَحْشِ السَّائِمَةٌ اَللَّهُمَّ اَعْلِ الْحَقَّ وَ اسْتَنْقِذِ الْخَلْقَ وَ امْنُنْ عَلَيْنا بِالنَّجاةِ وَ اهْدِنَا لِلْايمانِ وَ عَجِّلْ فَرَجَنا بِالْقائِمِ(ع) وَ اجْعَلْهُ لَنا رِدْءاً وَ اجْعَلْنا لَهُ رِفْداً.»

يعني: «پروردگارا! بدرستي كه راههاي تو گم شده است و احكامت تعطيل شده است و خاندان پيامبرت در زمين سرگردانند، پروردگارا! حقّ را بالا ببر و خلق را نجات بده و با نجاتمان بر ما منّت بگذار و ما را به ايمان هدايت كن و بوسيله ظهور حضرت قائم(ع)، در گشايش بر ما تعجيل فرما و او را براي ما ناصر و ياور قرار بده و ما را از گروه او بنما.»

تا اينكه مي فرمايد:

«اَللَّهُمَّ ارْحَمِ الْعِتْرَةَ الضَّائِعَةِ الْمَقْتوُلَةِ الذَّليلَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ الطَيِّبَةِ الْمُبارَكَةِ اَللَّهُمَّ اَعْلِ كَلِمَتَهُمْ وَ اَفْلِجْ حُجَّتَهُمْ وَ ثَبِّتْ قُلوُبَهُم وَ قُلوُبَ شيعَتِهِمْ عَلَي مُوالاَتِهِمْ وَ انْصُرْهُمْ وَ اَعِنْهُمْ وَ صَبِّرْهُمْ عَلَي الْاَذَي في جَنْبِكَ وَ اجْعَلْ لَهُمْ اَيَّاماً مَشْهوُرَة وَ اَيَّاماً مَعْلوُمَةٍ كَما ضَمِنْتَ لِاَوْلِيائِكَ في كِتابِكَ الْمُنْزَل فَاِنَّكَ قُلْتَ: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوُا مِنْكُمْ وَ عَمِلوُا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْاَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً»

( - بحارالانوار ج 101 ص 311 )

يعني: «خداوندا! رحمت فرست بر خانداني كه گم شده اند (مردم رهايشان كرده اند) و با بدترين شرايط كشته شدند در حالي كه اين خاندان از نسل پاكان و مباركان بودند. خداوندا! كلمه آنها را بالا ببر و حجّت آنها را پيروز گردان و قلبهاي آنها را ثابت بدار و قلبهاي شيعيانشان را بر دوستي آنان ثابت بنما و آنان را پيروز گردان و آنان را ياري كن و بر اذيّتهايي كه در جوارت مي كشند صبر به آنها عطا نما و براي آنها روزهاي مشهور و روزهاي معلومي را قرار بده همانگونه كه در كتاب نازل شده ات براي اوليائت تضمين كردي پس بدرستي كه تو فرمودي: خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و اعمال صالح داده اند وعده مي دهد كه قطعاً آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد و دين و آييني را كه براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مي كند.»

لازم به تذكّر است كه بودن خروج امام زمان (ع) در روز جمعه و عاشورا بنحوي نيست كه در سالهايي كه اين سه روز بر هم منطبق نمي شوند نتوان منتظرفرج بود. زيرا غير از ظهور و خروج حضرت حجّة بن الحسن المهدي (ع) كه اكنون حتمي است و بطور يقين بوقوع خواهد پيوست، ساير علامات و نشانه هاي پيش از ظهور و مقارن آن همگي قابل تغيير و تبديل و تقديم و تأخير و تأويل به چيز ديگري كه از اهل بيت (ع) رسيده باشد هستند حتّي آن علاماتي كه حتمي قلمداد شده اند.

زيرا ظاهراً مقصود از حتمي در اين روايات آن نيست كه اصلاً قابل تغيير نباشد بلكه مراد از «واللّه يعلم» مرتبه اي از تأكيد است كه منافاتي با تغيير در مرحله اي از آن ندارد. اين ادّعا را تأييد مي كند آنچه كه شيخ نعماني در كتاب «غيبت»خود از داوود بن قاسم بن جعفري روايت كرده كه: در محضر امام جواد (ع) بوديم كه سخن از سفياني به ميان آمد و اين كه بنابر روايات خروج او حتمي است.

به امام جواد (ع) عرض كردم: «مي ترسم كه خداوند در خروج قائم (ع) هم بداء حاصل نمايد.»

حضرت فرمودند: «بدرستي كه قائم (ع) از ميعاد است و خداوند خُلف ميعاد نمي كند.»

احتمال دارد كه هر كدام از اين روزهاي جمعه و عاشورا، روز يكي از حالات آن حضرت باشد مانند خروج از روستاي كرعه يا ظهور در مكّه معظّمه يا زمان غلبه بر دشمنان و قتل گردنكشان يا استقرار در كوفه كه مقرّ سلطنت آن حضرت است و ....

(نكته: لازم به تذكّر است كه در اين قسمت كتاب نجم الثّاقب، سه روايت در مورد نوروز وجود دارد كه در آن روايات، بين عيد نوروز و ظهور امام زمان (ع) ربط داده شده است، در حالي كه بنابر نظر بسياري از علماء، سند اين چند روايت، ضعيف مي باشد.)