علائم و نشانه هاي حتمي و غير حتمي ظهور
و اگر منظور از سؤال، شرايطي است كه پيش از ظهور حضرت پيدا مي شود به تعبير ساده تر «نشانه هاي ظهور» در روايات به آن اشاره شده است. علايم و نشانه هاي ظهور حضرت بقيّة اللّه (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) بر دو نوع است: يك سلسله علائم قطعي است كه مي توان وقت ظهور را مشخّص كرد مانند قيام سفياني از شامات، صيحه آسماني در نيمه ماه مبارك رمضان، نهضت سيّد حسني از خراسان و بعضي خروج دجّال را نيز از نشانه هاي قطعي تلقّي كرده اند. دوّم يك رشته علائم عمومي است كه در روايات آمده است مانند: ساختن شهر تهران، پيداشدن زنهاي پوشيده برهنه، پيدايش هواپيماي بمب افكن و حمل آهن بر آهن و هرج و مرج فراگير جهاني و .....
در روايتي امام صادق (ع) بيش از يكصد مورد را بر شمرده و به يكي از يارانش فرمود: «هر گاه ديدي حقّ بميرد و اهلش نابود شوند و ظلم همه جا را فرا گيرد و قرآن فرسوده شود و در معناي آن تغيير داده شود ....
آية اللّه سيّد حسن ابطحي خراساني
آنچه ازروايات استفاده مي شود ظهور حضرت وليّ عصر (ع) دو شرط دارد:
روشن شدن افكار مردم دنيا
«اوّل آنكه مردم دنيا از نظر افكار بقدري روشن شوند كه جز حكومت جهاني عادلانه حضرت وليّ عصر (ع) را نخواهند و وقتي آن حضرت ظاهر شد با آغوش باز از او استقبال كنند.
احساس ظلم و ستم و به تنگ آمدن از ناراحتي
دوّم آنكه ظلم و ستم را احساس كنند و از ناراحتي به تنگ آيند و وقتي آن حضرت قيام كرد به استقبالش بروند.
تا اين دو شرط تحقّق پيدا نكند آن حضرت ظهور نخواهد كرد. و لذا اگر مردم ظلم را احساس بكنند ولي رشد فكري براي از بين بردن ظلم نداشته باشند مثلاً مانند زمان خلفاء عبّاسي كه با تلقين فلسفه يونان، مردم را به جبر معتقد كرده بودند، ظلم را مي ديدند ولي در اثر نداشتن رشد فكري و يونان زدگي مي گفتند خدا براي قدرتمندان قدرت را مقدّر كرده و سرنوشت ما هم ضعف و بيچارگي بوده است.
و يا رشد فكري داشته باشند و ظلم را احساس نكنند و ارزش حكومت جهاني را درك ننمايند حضرت وليّ عصر (ع) ظاهر نمي شود زيرا در اين صورت مردم از آن حضرت و مكتب سازنده او استقبال نمي كنند و تا مردم استقبال نكنند امام عصر (ع) قيام نخواهد كرد چون اگر ظاهر شود يا بايد همه را بكشد كه آن حضرت براي قتل عام نيامده و يا بايد به همان وضع با مردم بسازد كه اين هم خلاف مقصود از ظهور او است.
در اصول كافي از امام باقر (ع) نقل شده كه فرمود: «زماني كه قائم ما قيام مي كند پروردگار به لطف خود، دست بر سر بندگان گذاشته و به اين وسيله آنها عقلشان را جمع مي كنند و رشد فكري پيدا مي نمايند و در خود احساس احتياج به وليّ عصر (ع) مي نمايند.»
برداشت صحيح از رواياتي كه عجله كردن در ظهور را نهي كرده اند
در روايات زيادي وارد شده كه بايد براي فرج حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه)، زياد دعا بكنيم و از طرفي در روايات ديگري نهي شده است كه عجله كردن در درخواست ظهور، خلاف تسليم است و صحيح نيست بنابراين جمع بين اين دو دسته از روايات چگونه است؟
پاسخ ما: دعا براي تعجيل فرج، از محبّت و عشق و علاقه به آن حضرت و روحيّه نوع دوستي و علاقه به برقراري عدل و داد بر مي خيزد و بايد يك فرد مسلمان هميشه از اين روحيّه برخوردار باشد.
اگر مسلماني دعا براي حكومت واحد جهاني نكند و نجات مردم مستضعف جهان را از زير ستم ابرقدرتها نخواسته باشد و خلاصه به فكر رفاه و آسايش همنوعان خود نباشد مسلمان نيست. زيرا پيغمبر اكرم (ص) فرمود: «كسي كه صبح از خواب برخيزد و همّتش، رفاه و خدمت به مردم مسلمان نباشد مسلمان نيست.»
بنابراين دعا براي تعجيل فرج علاوه بر رواياتي كه اين موضوع در آنها دستور داده شده يك عمل كاملاً انساني و وجداني است كه بايد همه افراد مسلمان به آن اهتمام كامل داشته باشند. و از طرفي نمي توان از اين حقيقت صرف نظر كرد كه روايات زيادي از ائمّه اطهار (ع)نقل شده كه خلاصه اش: هلاكت كساني است كه در امر ظهور عجله مي كنند. در كتاب كافي از عبدالرّحمن بن كثير نقل شده كه گفت: «من خدمت امام صادق (ع) بودم كه بر او شخصي به نام مهزم وارد شد و گفت: «قربانت گردم به من خبر بده از موضوعي كه ما انتظارش را داريم! پس چه وقت خواهد بود؟!»
امام صادق (ع) فرمود: «اي مهزم! دروغ مي گويند آنهايي كه وقت، تعيين مي كنند و هلاك مي شوند كساني كه در اين موضوع عجله مي كنند ولي آنهايي كه تسليمند نجات پيدا مي كنند.»
به مضمون اين حديث رواياتي در كتاب كافي ائمّه اطهار (ع) مكرّر نقل شده كه اگر كسي اهل تحقيق باشد به وضوح بدست مي آورد كه چون شيعيان در آن زمان در اثر فشار دستگاه بني اميّه و بني العبّاس و حكّام جور، جانشان به لب آمده بود و تنها مسئله اُميد بخشي كه آنها انتظارش را داشتند حكومت حقّه اسلام بود و از طرفي هر روز يكي از بني هاشم از جهل مردم سوء استفاده مي كرد و ادّعاءمهدويّت مي نمود و خود را مهدي موعود معرّفي مي كرد لذا ائمّه اطهار(ع) كه مي دانستند هنوز زمان زيادي لازم است كه آن وجود مقدّس متولّد شود و پس از غيبت صُغري و كُبري ظاهر گردد و اين عجله سبب به دام افتادن آنها مي شود و يا مبتلا به يأس و نااُميدي در امر ظهور شده و يا خداي نكرده منكر وجود مقدّس آن حضرت مي شوند.
ائمّه اطهار (ع) دستور فرموده و توصيه كرده اند كه به شما نيامده در امر ظهور عجله كنيد و يا برايش وقت تعيين نمائيد زيرا عجله كنندگان هلاك مي شوند و خطرهاي فوق، آنها را تهديد مي كند بنابراين احاديث نهي از عجله بيشتر متوجّه كساني بوده كه در زمان ائمّه اطهار(ع)زندگي مي كرده اند. ولي پس از آن كه آن حضرت متولّد شده و در غيبت بسر مي بَرد و صددرصد آماده ظهور است باز هم انسان با همه علاقه اي كه به آن حضرت يا به حكومت واحد جهاني و يا رفع ظلم و جور بايد داشته باشد درخواست ظهور، آن هم از خداي تعالي و يا انتظار شديد فرج را نمي توان نامش را عجله مذمومه گذاشت.
علاوه بر همه اينها معني عجله درخواست چيزي است كه هنوز وقتش نرسيده است. ولي اگر چيزي وقتش دير هم شده و تنها علّت وصولش به انسان بي كفايتي و عدم لياقت خود انسان است آيا باز هم درخواستش و يا ايجاد لياقت در خود، نامش عجله است؟!
ممكن است كسي بگويد اساساً عجله كار صحيحي نيست زيرا همان گونه كه در بالا گفتيم معني عجله انجام و يا درخواست كاري است كه هنوز وقتش نرسيده است و علاوه طبق احاديثي، عجله از شيطان است كه فرموده اند: «العجلة من الشّيطان.»
در جواب مي گوئيم: «درخواست و يا انجام كاري كه هنوز وقتش نرسيده، از افراد بشر كه نمي توانند مفاسدش را از بين ببرند صحيح نيست، ولي از خدا كه قادر مطلق است و مي تواند مفاسدش را از بين ببرد درخواست چيزي كه هنوز وقتش نرسيده مانعي ندارد بخصوص كه قرآن و پيشوايان اسلام آن را تأييد كرده باشند. بنابراين اگر مي گويند عجله از شيطان است منظور عجله اي است كه بشر در كارهاي خود مي كند و الّا درخواست عجله در كاري كه به عهده خدا است مانعي ندارد و اكثر دعاها بر همين منوال است.
يكي از وظائف انسان در زمان غيبت، درخواست و دعا از خدا براي هرچه زودتر و تعجيل فرج امام زمان (ع) است. لذا روايات متواتره اي در اين زمينه وارد شده و در دعاها مكرّر درخواست تعجيل در فرج آن حضرت ذكر شده است. و ما هر زمان صلوات بر محمّد و آلش مي فرستيم از خداي تعالي تقاضاي فرج براي خاندان عصمت(ع)مي كنيم كه مستحبّ است پس از صلوات بگوئيم: «وعجّل فرجهم»
حجّة الاسلام فرحزاد
اذن خدا - پُر شدن ظلم و ستم - آمادگي مردم
الف - شرط مهمّ، اذن و مشيّت حق تعالي مي باشد.
ب - جهان را جهل و ظلم و ستم فرامي گيرد كه جنبه نوعي و عمومي دارد و منافات با خوب بودن عدّه اي يا گوشه اي از جهان ظلم نباشد ندارد، چون طبق روايات زياد خبر غيبي چنين است كه وضع آن زمان (قرب ظهور) چنين است.
ت - آمادگي و پذيرش در مردم نسبت به حضرت و به ستوه آمدن از وضع جهان و طالب مصلح كلّي كه بتواند جهان را اداره كند.
حجّة الاسلام عليرضا نعمتي
(مؤلّف كتاب راهي بسوي نور)
تقاضاي مردم از پروردگار
مهمترين شرايط براي ظهور امام عصر (ارواحنا فداه)، تقاضاي مردم از پروردگار است كه ظهور آن حضرت را بخواهند و اگر چنين نكنند خداوند متعال به يكباره و در زماني كاملاً نامعلوم كه احتمال دارد هر روز و هر ساعت باشد ظهور انجام خواهد داد و ريشه همه تباهي ها را خواهد كَند.
با توجّه به آنكه اگر شيعيان، امام عصر (ارواحنا فداه) را پس از شهادت امام حسن عسكري(ع) ياري مي نمودند ظهور مقدّس آن حضرت انجام مي شد. مهمترين شرط ظهور آن حضرت (البتّه شرطي كه در مردم بايد وجود داشته باشد) خواسته شيعيان و تقاضاي آنان از پروردگار جهت ظهور و فرجِ آل محمّد(ع)مي باشد به عبارت روشن تر اگر شيعيان همّتي كنند و همانند يكپارچگي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي براي ظهور امام عصر (ارواحنافداه) يكپارچه شوند و يك صدا و يك دل فرج آن حضرت را خواسته خود (چه در دعاهايشان، چه در مقالات روزنامه اي، چه در نشريات، چه در كنفرانسها، چه در سطح بين المللي و سياسي و ....) قرار دهند بي گمان و بطور قطعي موجب ظهور آن حضرت خواهندشد.
به عنوان نمونه، حضرت صادق (ع) در روايتي مي فرمايند: چون عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد تا چهل روز در پيشگاه الهي ضجّه زده و گريه كردند سپس خداي تعالي به حضرت موسي و هارون وحي فرمود كه بني اسرائيل را از دست فرعون نجات دهند كه در نتيجه (در اثر دعاهاي آنان) از صد و هفتاد سالي كه به فرج (حضرت موسي(ع)) مانده بود صرف نظر شد.
سپس حضرت صادق (ع) فرمودند: شما (شيعيان) هم همينطور. اگر چنين كنيد(يكصدا و يكدل و با تضرّع به پيشگاه پروردگار بطور عمومي همه با هم، فرج امام زمان(ع) را بخواهيد) خداوند فرج ما را مي رساند ولي اگر دست روي دست بگذاريد و اينگونه دعا نكنيد وقتي كار به نهايت خود رسيد (كه خداي تعالي تأخير بيشتر را جايز ندانست) فرج مي رسد.
( - بحارالانوار 131/52 - مكيال المكارم 381/1 )
علائم ظهور انجام شده و فقط پنج علامت حتمي باقي مانده
كه آنها هم مقارن و همزمان با ظهور آن حضرت است
تذكّر اين نكته هم بد نيست كه در بعضي از قضايا حضرت وليّ عصر (روحي فداه) در عالم رؤيا فرموده اند: علائم ظهور انجام شده و فقط پنج علامت حتمي (كه آنها مقارن و همزمان با ظهور آن حضرت است) باقي مانده كه چه بسا آنها هم در مدّت كوتاهي انجام مي شود پس بر شما باد كه براي فرج دعا كنيد.
ناقل اين قضيّه جناب آقاي قاضي زاهدي در كتاب شيفتگان است. ج 1ص 184 به نقل از حجّة الاسلام و المسلمين آقاي ملبوبي و ايشان از مرحوم آيت اللّه سيّد محمّد هاشمي گلپايگاني (ره) كه اين خواب را ديده اند نقل كرده است و خلاصه فرمايش حضرت وليّ عصر(روحي فداه) كه در بالا ترجمه شد به زبان عربي است كه آن حضرت در جواب ايشان كه پرسيده بود آيا وقت ظهور رسيده است يا نه، فرمودند: «لم تبق من العلامات الاّ المحتومات و ربما اوقعت في مدة قليلة فعليكم بدعاءالفرج»
بنابراين مهمترين شرط براي ظهور آن حضرت يكپارچگي در تقاضا براي ظهور و فرج است همانطوري كه اين يكپارچگي را در پيروزي انقلاب اسلامي مي ديديم و شاهد بوديم چگونه موجب پيروزي گرديد. البتّه تأكيد ما بر يكپارچگي همان نكته اي است كه حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) در نامه معروف و معتبر خود به شيخ مفيد اعلي اللّه مقامه فرموده اند كه: «و لو ان اشياعنا وفّقهم اللّه لطاعة علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا ...» يعني اگر شيعيان ما كه خداوند آنان را به اطاعت خويش موفّق بدارد در وفاداري به پيماني كه با ما بسته اند يكپارچه و يكدل شوند هرگز ميمنت ديدار ما از آنان به تأخير نمي افتد و يقيناً سعادت مشاهده ما را به سرعت بدست خواهند آورد ...»
حجّة الاسلام سيّد علي رضوي
اصلاح نفوس - توبه - ايجاد شناخت و ....
الف - اصلاح نفوس.
ب - توبه و تقوا و ايجاد شناخت در توده مردم و جوامع و طلب و انتظار.
حجّة الاسلام احمد قاضي زاهدي
(مؤلّف كتاب شيفتگان حضرت مهدي (ع))
نشانه ها و علامات ظهور حضرتش را مي توان بر سه قِسم تقسيم نمود:
علائم مخصوصه
1 - علامات خاصّه و شرائط مخصوص براي خود آن سرور مثل بيرون آمدن شمشير از غلاف و ندا كردن شمشير كه: «اي وليّ خدا! خارج شو و دست به قبضه من بر، كه وقت آن رسيده كه دشمنان خدا را بكُشي» و بازشدن پرچم ونظائر آن.
علائم حتميّه
2 - علامات حتميّه اي است كه تا ظاهر نشود حضرت مهدي ظهور ننمايد همچون خروج سفياني و صيحه آسماني و خسف بيداء و قتل نفس زكيّه و خروج يماني و نحو اينها.
علائم غير حتميّه
3 - علامات غير حتميّه كه وقوع آنها منوط به شرايطي است كه بعضي از آنها تا اين زمان واقع شده و برخي ديگر ممكن است كه نزديك ظهور آن حضرت واقع شود. كه علما در اين باره كتابها نوشته و شرائط و علامات ظهور حضرتش را به تفصيل نگاشته اند و ما نيز در جلد اوّل «شيفتگان حضرت مهدي (ع)» به بعضي از آنها اشاره كرده ايم. طالبين مي توانند مراجعه كنند چون اينجا بنا بر اختصار است. مسلّم است كه حضرت براي از بين بردن ظلم و اجراي سعادت مي آيد.
آية اللّه سيّد محمّد مهدي مرتضوي لنگرودي
اعتقاد و توجّه جهانيان به مصلح كلّ
يك شرط بيشتر نيست و آن اينكه اعتقاد جهانيان به يك مصلح كلّ و هادي سُبُل و توجّه آنان به مصلح كلّ است و قطع اُميد از ديگران، هر چند آن مصلح را نشناسند و در تطبيق اشتباه كنند! از باب مثال زيديّه اعتقاد كنند كه مصلح كلّ، زيدبن علي يعني زيد بن امام سجّاد (ع)) است هر چند اشتباه است و يقين كنند غير از او اين نابساماني ها را سامان نمي بخشد.
اگر در همه جهانيان اين اعتقاد بود ظهور باهر النّور وليّ زمان و قطب عالم امكان حضرت حجّة بن الحسن 8 به وقوع خواهد پيوست. چنانچه در روايات آمده است كه ظهور وليّ عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) وقتي است كه داد و فرياد همه دسته ها و فرقه ها و عشيره ها و حزبها و مجتمع ها به «وا مصلحا!» بلند شود.
آية اللّه خاتم يزدي
از مجموعه اخبار و احاديث استفاده مي شود وقتي آن حضرت ظهورمي كند كه:
مأيوس شدن جهانيان از رسيدن صلح
1 - همه تدابير مدّعيان صلح بشري ناكام مانده و از به نتيجه كامل رسيدن طرح هاي اصلاحي خود مأيوس شوند.
آمادگي اصحاب امام زمان (ع)
2 - افراد از نظر ايمان و عقل به تكامل لازم برسند تا از لحاظ ياري و همكاري و نيز پذيرش خواستها و هدفهاي متعال آن امام، ظرفيّت لازم را داشته باشند. امام باقر(ع) درباره آمادگي فكري و عقلاني ياران آن حضرت به هنگام ظهور فرمود: «وضع يده علي رؤس العباد فجمع به عقولهم و اكمل اخلاقهم» (يعني: ( - بحارالانوار ج 52 ص 336 ح 71 از خرايج و جرايح راوندي. )
آن حضرت، دستش را بر سرهاي بندگان قرار مي دهد پس عقول آنها و اخلاق آنها كامل مي شود.)
آية اللّه شاه آبادي
بلوغ اصحابه (ع) و استعداد عامّة النّاس
1 - «بلوغ اصحابه عليه السّلام الي حدّ خاصّ.»
(بايد اصحاب و ياران حضرت به تعداد معيّن شده برسند.)
2 - «استعداد عامّة النّاس لقبوله عليه السّلام.»
(بايد در ميان توده مردم، زمينه قبول حكومت عدل او فراهم شده باشد.)
آية اللّه يثربي
(امام جمعه كاشان)
پاسخ به سؤالات اعتقادي، آن هم در زمينه وجودي محيّر العقول و بزرگترين آيات الهي، آن هم بطور خلاصه كار سهلي نيست معذلك براي آنكه بدون جواب نماند در حدّ توان و فرصت به جواب مبادرت مي نمايم و از ذات لايزال الهي و از وجود مبارك حضرت بقيّة اللّه (ارواحناله الفداه) استمداد مي نمايم.
حوادث نزديك به ظهور
شايد مراد از شرايط ظهور حوادثي باشد كه نزديك ظهور آن حضرت اتّفاق مي افتد كه به علائم ظهور نيز تعبير شده است.
اين شرايط و علائم، به علائم حتميّه و غير حتميّه تقسيم گرديده و نيز برخي از شرايط و علائم، مربوط به عالم تكوين و برخي مربوط به تحوّلات اجتماعي بشر مي شود كه بررسي مجموعه آنها فرصت زيادي مي طلبد و از اختصار مطلوب خارج مي گردد.
خلاصه اينكه: يكي از شرايط ظهور، امتحان مردم است تا سعيد از شقي شناخته شود. ديگر از شرايط ظهور آن حضرت سلام اللّه عليه، پُر شدن جهان است از ظلم و بيدادگري كه مضمون چندين روايت است. و دهها علائم ديگر: مانند: ظهور يماني - ظهور سفياني - نداي آسماني - فرو رفتن زمين (خسف بيداء) - كشته شدن نفس زكيّه - قتل عام - طاعون (يا كشته شدن مردم بوسيله بمبهاي ميكروبي) - هجوم ملخ در وقت و بي وقت - در نهايت مبتلا شدن مردم به بلايا و مصيباتي چند، تا صابرين از غير صابرين و سعداء از اشقياء، تميز داده شوند - پُرشدن عالم از جور و ظلم و تعدّي.
حجّة الاسلام سيّد جعفر رفيعي
(مؤلّف كتابهايي در مورد ملاقات علماء بزرگ با امام زمان (ع))
آمادگي و رشد بشر براي پذيرش آن امام همام
مهمترين شرايط ظهور، آمادگي و رشد بشر براي پذيرش آن امام همام است و اين رشد و آمادگي با مطرح كردن نام و نقش و اثر و دعوت نمودن بسوي مهدي امّت حاصل مي شود. با معرفت و شناخت حضرتش، بشر در جهت متناسب با ظهور قرار مي گيرد.
آية اللّه سيّد مرتضي موسوي اصفهاني
علامات حتميّه و علامات غير حتميّه
ظهور امام زمان (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) علاماتي دارد كه بر دو قسم است: علامات حتميّه و علامات غير حتميّه.
امّا علامات حتميّه به نحو اجمال از اين قرار است:
اوّل: خروج دجّال. او ادّعاي الوهيّت مي كند و باعث خونريزي و فساد و فتنه در دنيا خواهد شد و داراي اندام و قيافه عجيب خواهد بود امّا او با امام زمان مي جنگد و به دست حضرت كشته مي شود.
دوّم: صيحه و نداي آسماني است و آن صدائي است كه بلند مي شود و همه اهل زمين آن را مي شنوند كه مي گويد: «اي مردم! آگاه باشيد كه امام زمان مهدي(ع) كه فرزند امام حسن عسكري(ع) (و تا نسبت آن حضرت را به پيامبر (ص) مي رساند) كه، او را ياري كنيد و اوست نجات دهنده انسانها از ظلم وستم.» البتّه نداي ديگري قبل از ظهور حضرت خواهد بود كه در شب بيست و سوّم رمضان خواهد بود.
سوّم: خروج سفياني است كه اسم او عثمان بن عنبسه خواهد بود و از اولاد يزيد بن معاويه است كه پنج شهر را تصرّف مي كند كه او هم به دست امام (ع) كشته مي شود.
چهارم: فرو رفتن لشكر سفياني است به زمين.
پنجم: كشته شدن نفس زكيّه است و او سيّدي است از آل محمّد كه بين ركن و مقام در خانه خدا كشته مي شود.
ششم: خروج سيّد حسني است كه مردم را دعوت مي كند براي ياري امام زمان(ع).
هفتم: ظاهر شدن كف دستي است كه در آسمان پيدا مي شود.
هشتم: گرفتن خورشيد است در نيمه رمضان و گرفتن ماه در آخر ماه رمضان.
نهم: علاماتي است كه در ماه رجب پيدا مي شود.
دهم: اختلاف دولت بني العبّاس و انقراض آنان، كه اين اتّفاق افتاده است.
البتّه علامتهاي ديگري را هم ذكر كرده اند كه اتّفاق افتادن آنها مسلّم نيست ولي آنچه هست بطور مسلّم اينكه فتنه، روي زمين را فرا مي گيرد و مردم منتظر مصلح جهاني خواهندبود.
آية اللّه محمّد جعفر خوشنويس
فراگيري فساد اعتقادي و انحراف اخلاقي و ظلم و ستم سياسي و اقتصادي
آنچه از آيات قرآن كريم و احاديث نبوي و روايات متواتر و صحيح اهل بيت(ع)به دست مي آيد اين است كه هنگامي حضرت بقيّة اللّه الأعظم مهدي موعود (عجّل اللّه فرجه)، ظهور مي فرمايند كه فساد اعتقادي و انحراف اخلاقي و ظلم و ستم سياسي و اقتصادي تمامي جوامع بشري را فرا گيرد و اكثر مردم حتّي مسلمانان، بسياري از ارزشهاي معنوي و الهي و ديني را به دست فراموشي بسپارند، و وضع عمومي جهان، چهره عبوس و مأيوس كننده اي بخود بگيرد، و مردم به انتظار يك معجزه براي نجات، و خلاصي از اين احوال و اوضاع شكننده بنشينند. پس از آنكه تمامي راه حل هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي را تجربه كرده، و به نتيجه مطلوب نرسيده، و به همه آنها بي اعتقادشوند.
اين مطلب بطور اجمال و تفصيل در متون ديني ياد شده و به روشني آمده است. مثلاً در بيانات حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) كه در پاسخ صعصعة بن صوحان ايراد شده، فرمودند: زماني (دَجّال) پيشاپيش قيام حضرت مهدي(ع) خروج مي كند كه مردم نماز بي روح خوانند و امانت را تضييع كنند و دروغگوئي را حلال بدانند و ربا خواري كنند و رشوه بگيرند و دين را با دنيا مبادله نمايند و نابخردان و سبك مغزان را به مناصب برسانند و از هواها و تمايلات نفساني تبعيّت كنند و خون ها را سبك بشمارند و بردباري و حلم موجب ناتواني! و ستم و ظلم كردن، موجب مباهات شود! و أمراء و سردمداران، فاسد! و وزيران، ظالم و ستمگر! و عريفان و كدخدايان، خائن! و قاريان، فاسق شوند، و شهادت بناحقّ رواج پيدا كند، و فسق و فجور، علني! و بهتان زدن به اين و آن و گناه و معصيت و سركشي و تمرّد، آشكار و شايع شود.
قرآن ها و مساجد زينت شوند (امّا از عمل به آنها و استفاده حقيقي از آنها خبري نباشد) و مناره هاي طولاني ساخته شود و اشرار مورد احترام قرار گيرند و صفوف جماعات فشرده و پرجمعيّت شوند امّا دلها متفرّق و پراكنده باشند و آراء متشتّت و سخت مخالف همديگر باشند و پيمانها به راحتي نقض شود، و زنان - بخاطر حرص بر مال دنيا - با شوهران خود در تجارت مشاركت كنند و ندا و صداي فاسقان از همه صداهإ؛ظظ بلندتر باشد و مردم به آنها گوش شنوا بسپارند (كه شايد منظور از آنها رسانه هاي گمراه كننده باشد) و پست ترين افراد (از نظر دين و اخلاق و شخصيّت) رهبران مردم شوند، و از افراد فاسق - بخاطر ترس از آسيب و ضرر آنها - احترام به عمل آيد و سخن و ادّعاي دروغگويان، تصديق شود و امانت ها به دست خائنين سپرده شود، و ساز و آواز و خوانندگي خوانندگان زن رواج پيدا كند، و پسينيان از اين امّت، پيشينيان را به باد انتقاد و لعنت گيرند و مركب سواري زنان رايج شود و زنان خود را به شكل مردان، و مردان خويش را به سبك زنان درآورند و اشخاص شهادت دهند در حالي كه شاهد واقعه نبودند و به حقّي كه هرگز از آن اطّلاعي ندارند شهادت دهند و دنبال تفقّه و فقاهت براي اغراض غير ديني (بلكه دنيايي يا شخصي) روند و عمل دنيا را بر عمل آخرت ترجيح دهند و مقدّم بدارند و بر دل گرگ صفت خود پوست ميش بپوشانند (كنايه از نفاق و دوروئي است.) دلهاي آنها از مردار، بوگندتر، و از صبر زرد، تلختر باشد، در اين حالت، وعده الهي يعني ظهور منجي عالم، و نجات بخش بشر تحقّق پيدا مي كند، يا اينكه نزديك نزديك شود.
اين حديث كه در كتاب شريف كمال الدّين شيخ صدوق ج 2 ص 525 - 526 آمده است، يكي از بيانات متعدد حضرات أئمّه هُدي درباره اوضاع و أحوال پيش از ظهور حضرت بقيّةاللّه (عجّل اللّه فرجه) است. آن اوضاع و احوالي كه قرآن كريم آن را در يك جمله خلاصه نموده است، آنجا كه فرموده است: «ظهرالفساد في البرّ و البحر بما كسبت ايدي النّاس» و تفصيل آن در آياتي كه مربوط به قيام حضرت ( - سوره روم آيه 41 )
مهدي يا به آن تأويل شده است آمده. البتّه بسياري از اين پديده ها و حوادث به شكل محلّي و منطقه اي يا جهاني واقع شده است گرچه نمي دانيم گستردگي اين مسائل و حوادث از نظر آيات و روايات دقيقاً در چه حدّي مي باشد، و آيا اين وقايع و پديده ها به آن گستردگي در زمان فعلي تحقّق پيدا كرده است ياخير؟!
آية اللّه سيّد محمّد حسيني قزويني
آمادگي و مهيّا شدن مردم براي قبول ظهور
آمادگي و مهيّا شدن مردم براي قبول ظهور و حكومت حقّه حضرت صاحب الزّمان (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف).
حجّة الاسلام محمّد حسن گنجي فرد
(مؤلّف كتاب وقت معلوم)
توجّه و احساس نياز به امام
مي دانيم كه آخرين معصوم از خاندان پيامبر اكرم (ص) را چون مردم پذيراي ايشان نبودند و احتمال از بين رفتنشان بود خداوند از نظرها غائب نمود و تا وقتي همين حالت در جامعه دنيايي نسبت به ايشان باشد اين وضع ممكن است ادامه يابد. در بسياري از روايات همين مطلب را كه ايشان بخاطر حفظ جان خود غائبند، تذكّر داده اند از جمله: «عن زرارة بن اعين قال: سمعتُ ابا عبد اللّه (ع) يقول: انّ لِلقائم غيبةٌ قبل ان يقومَ قلتُ له و لِمَ؟ قال يخاف - و أوْ مأبيده الي بطنه ثمّ قال: يا زراره و هو المنتظر.»
( - كمال الدّين و تمام النعمه ج 2 ص 342 حديث 24 )
پس در نتيجه گيري بطور خلاصه مي توان چنين گفت كه: همان عاملي كه موجب ايجاد غيبت براي امام شد (تسلّط ظالمان به امام، بخاطر بي توجّهي مردم نسبت به ايشان)، رفع آن (توجّه و احساس نياز به امام) در واقع شرط ظهور امام زمان (ع) است.
آية اللّه عادل علوي
مهمترين شرط، تهذيب نفس است
در شب تاريك اگر چه منتظر طلوع خورشيد هستيم ولي جهت روشن شدن اطراف خود نياز به فانوس داريم. بايد در دنياي ظالم زور و مظلوم كُشت و در جهاني تاريك براي خود شمعي و فانوسي پيدا كنيم و به استقبال طلوع فجر صادق حركت كنيم و مهمترين شرط، تهذيب نفس است تا لياقت ظهور حضرتش را پيداكنيم.
حجّة الاسلام سيّد كاظم حسيني ميانجي
(امام جمعه خرّم آباد)
بوجود آمدن اركان حكومت آن حضرت يعني اصحاب سيصد و سيزده نفر
شرط اوّل ظهور امام زمان عليه آلاف التحيّة و الثّناء بوجود آمدن اركان حكومت آن حضرت است از جمله سيصد و سيزده نفر از برگزيدگان و نخبگان زمانهاي آينده كه خدا عالم است كه در اصلاب شامخه و ارحام مطهّره استقرار يافته اند يا هنوز در صلبهاي دور هستند. اللّه اعلم.
حجّة الاسلام صفايي بوشهري
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و صلّي اللّه علي محمّد و آله اجمعين سيّما بقيّة اللّه في الارضين و دعا خير براي جميع شيعيان و منتظران آن عصاره كمالات انبياء و ائمّه(ع)و تجلّي انوار هدايت و صفات الهي كه تمامي حضرات معصومين (ع)مبشّر ظهور و مبيّن عظمت شان ايشان مي باشند. چنانكه حضرت امام صادق (ع) مي فرمايند: «لو ادركته لخدمته ايّام حياتي.»
( - بحارالانوار 340/52 - مكيال المكارم 283/1 )
«اگر حجّة بن الحسن را درك كنم هر آينه تمام عمرم خدمتگزار او خواهم بود.»
از مجموع روايات بيانگر شرايط ظهور حضرت وليّ عصر و بررّسي و تحقيق در شرايط محيطي و اجتماعي بعثت انبياء اينگونه برداشت مي شود كه ظهور آن منجي عالم بشريّت داراي دو گونه است:
علائم قبل از ظهور
1 - قبل از ظهور و در طول مدّت غيبت كُبري كه بعضي از آنها عبارتند از: وقوع ظلم و ستم در سطح گسترده جهاني - تحريف اديان و بي تفاوتي و تعطيلي بسياري از احكام اسلامي - مظلوميّت هر چه تمامتر شيعه و محبّين اهل بيت(ع) - ادبار و پشت كردن روشنفكران ديني و غير ديني از مباني دين - حضور هرچه تمامتر زنان در محيطهاي غيرمناسب شأن آنان و ترويج و شيوع مفاسد اخلاقي در جامعه جهاني - آمادگي اعتقادي - جهاد وسيع شيعيان براي استقرار حكومت ديني حضرت (ع) - تحقّق اراده الهي براي ظهور ايشان.
شرايط حين ظهور
2 - شرايط حين ظهور امام كه مهمترين آنها عبارتند از: خروج سفياني - خروج دجّال - نداي آسماني - كسوف خورشيد در 25 ماه رمضان - خسوف خورشيد در آخر ماه رمضان - قتل نفس زكيّه در مكّه - خروج سيّد حسني از خراسان - نزول حضرت عيسي و در كنار حضرت قرار گرفتن.
( - براي تحقيق مراجعه شود به: الارشاد: 349/2، كشف الغمة: 461/3، اثبات الهداة: 450/3 مكيال المكارم: 134/1، بحارالانوار: 274/52، كمال الدّين 524/2، نوادر الاخبار: 226، المحجّة البيضاء: 32/1 )
حجّة الاسلام اسد اللّه محمّدي نيا
مأيوس شدن دنيا از تمام سازمانها و احساس نياز به يك منجي
چون حضرت وليّ عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) براي اصلاح كلّ جهان است و حضرت حقّ تعالي اراده نموده به وسيله ايشان تمام كره زمين، پُر از قسط و عدل گردد بايد كلّ كشورهاي دنيا آمادگي ظهورش را داشته باشند و شرايط ظهور را بايد خود مردم دنيا فراهم سازند و فراهم ساختن به آن است كه مردم جهان متوجّه شوند براي از بين بردن ظلم و فساد و بي عدالتي در عالم از اين سازمانهاي بين المللي مانند سازمان ملل متّحد و امثال آن كاري ساخته نيست و آنچه براي اين سازمانها در مرحله اوّل اهميّت دارد منافع خودشان است.
وقتي اين موضوع را اكثر مردم دنيا فهميدند و از همه چيز قطع اُميد كردند و دانستند دنيا احتياج به يك موسي و ابراهيم بُت شكن دارد تا فراعنه و نمرودهاي زمان را از ميان بردارد و مردم را نجات دهد، آن وقت است كه زمينه ظهور با تضرّع مردم به ساحت مقدّس حضرت حقّ فراهم مي شود. همانطوري كه در سطح كشور ايران تا اكثر مردم توي خيابان نريختند و مرگ بر شاه نگفتند و از صميم دل، آه و ناله و دعا نكردند و در راه اسلام جان ندادند حضرت امام خميني (رضوان اللّه عليه) نتوانست به ايران بيايد.
در مورد ظهور حضرت وليّ عصر (سلام اللّه عليه) نيز بايد چنين زمينه اي فراهم شود و آمادگي و فراهم ساختن به آن است كه مردم، انزجار و نفرت خود را از سران فاسدشان اعلام كنند و در اين راه از شهادت نترسند زيرا اگر قرار بود از طريق اعجاز و بدون تلاش و جهاد و شهادت، مشكلات جهان حل گردد خداوند از طريق افرادي كه بالاتر از امام زمان (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) بودند مانند: رسول خدا (ص) و حضرت علي (ع) قضايا را حلّ مي نمود.
براي آنكه مردم آن عصر به وظيفه شان عمل نكردند اشخاصي مانند حضرت حجّت(ع) از نظرها پنهان شدند. علّت غيبت حضرت خود مردم جهان هستند. وقتي آنها آمادگي پيدا كردند خداوند قادر متعال آن عزيز را از پس پرده غيبت ظاهر مي سازد.
گر گدا كاهل بود
تقصير صاحب خانه چيست؟
به عبارت ديگر امام زمان (ع) كه غايب نيست بلكه آن ما هستيم كه غايب مي باشيم! اگر كسي در روز روشن خود را در اطاق تاريكي زنداني كرد آيا دليل بر نبودن خورشيد است؟! اين ما هستيم كه در اثر غفلت و گناه و پيروي از هوي و هوسها و بي توجّهي به معنويّات، دلهايمان تاريك گشته و چشم دلمان نمي تواند نور جمالش را مشاهده كند. لذا كساني كه دلهايشان تاريك نيست و شيطان، زمام امورشان را در دست ندارد نه تنها امام زمان (ع) را مي بينند بلكه آن حضرت خود به سراغ آنهامي رود.
حجّة الاسلام عبداللّه صالحي
بايد از تمام وسائل و وسائط قطع اُميد گردد
در روايات و احاديث معصومين (ع) علائم و شرايط بسياري براي زمان ظهور آن حضرت بيان گرديده است و مي توان از مجموع آنها استفاده كرد كه ضمن تحقّق علائم بايد از تمام وسائل و وسائط، قطع اُميد گردد و تنها اُميد جامعه را در وجود مبارك و حكومت آن حضرت دانست و در همين راستا آمادگي هر نوع انجام وظيفه الهي و شرعي داشتن بدون گرايشهاي توجيهي و سياسي ونفساني.
حجّة الاسلام شيخ الرّئيس كرماني
احساس شديد نياز - آماده شدن ياوران - پديدار شدن ظلم و جور فراگير
1 - احساس شديد نياز به آن وجود مقدّس.
2 - آماده شدن عدّه اي خود ساخته و مزكّي كه تحت عنوان سربازان آن حضرت در رده هاي مختلف كه اطاعت اوامر آن حضرت نمايند.
3 - پديدار شدن ظلم و جور فراگير تا آنجا كه فرموده: «ملئت ظلماً و جوراً.»
حجّة الاسلام سيّد وهّاب ضيائي
پر شدن ظلم و ستم - نياز به حضرت - كم شدن فقهاء عاليقدر و اعلم
«اشهد انّك الامام المهدي قولاً و فعلاً و انت الّذي تملاء الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً.»
براي ظهور حضرت شرايط زيادي هست امّا ما به سه شرط آن اشاره مي كنيم:
1 - ظلم و جور دنيا را پر كند و خرابي، مقدّمه آباداني است و دنياي فعلي نزد علماي عرفان چنين است.
2 - اكثر به اتّفاق مردم باورشان بيايد كه مدينه فاضله، تنها به يد مبارك با كفايت حضرت مهدي (ارواحنا له الفداه) امكان پذير است بنابراين همه يكصدا و يكدل دست نياز به درگاه خداي بي نياز بردارند كه «عجّل في فرجه مولانا صاحب الزّمان.»
3 - كم شدن فقهاء عاليقدر و اعلم.
حجّة الاسلام سيّد جواد معلّم
رو آوردن و گرايش مردم به حضرت وليّ عصر (ع)
1 - تمام دليل هايي كه براي اثبات اصل امامت - از نظر اسلام - آورده مي شود مربوط است به امامي كه قابل دسترسي است و الّا اگر خداي تعالي امامي را قرار دهد بدون آنكه بتوان به او دسترسي پيدا كرد طبعاً از حكمت بدور خواهد بود و از خداي حكيم چنين چيزي صادر نمي شود لذا مي بينيم اگر هم گاهي يك امام براي مدّتي از ميان امّتش خارج مي شد و يا احياناً قابل دسترسي نبود حتماً براي خود جانشيني قرار مي داد ولو در بخشي از مسئوليّتهاي خودش.
با اين مقدّمه بخوبي روشن مي شود كه ظهور امام، امري ضروري، عقلي و لازم است حال اگر هم اين امر براي مدّتي تعطيل شده باشد طبعاً موانعي در كار بوده، چون هيچ وقت يك امرعقلي و ثابت قابل تغيير نخواهد بود بنابراين بايد به دنبال موانع ظهور برويم.
مانع ظهور حضرت وليّ عصر (ع) با استفاده از احاديث اهل البيت(ع) به اين شرح مي باشند:
الف - امتحان و آزمايش مردم.
ب - نبودن بيعت ظالمان به گردن حضرت.
ج - محافظت جان حضرت از دشمنان.
د - به دنيا آمدن افراد مؤمن از صلب پدران كافر.
ه - گناه و معصيت مردم.
و - جاري شدن سنّت الهي در حضرت يعني سنّت الهي در گذشته اين بوده كه انبياء را مدّتي از بين مردم خارج مي كرده است كه علّت عمده اش قدر نشناختن امّت آن پيامبر بوده بطوري كه وجود آن پيامبر در بين امّتش بي فايده مي شده است لذا مدّتي غيبت صورت مي گرفت تا مردم پس از آنكه مضرّات مادّي و معنوي دوري از پيامبر را ديدند به او روي بياورند. بر همين اساس خداي تعالي حضرت وليّ عصر(ع) را براي مدّت زماني غائب فرموده است.
ناگفته نماند كه گاهي هم روي مصالحي معصومين (ع) در احاديثي فرموده اند كه: «علّت غيبت امري است كه اجازه بيانش را نداريم.» كه با توجّه به موارد شش گانه اي كه ذكر كرديم معلوم مي شود كه اين نحوه پاسخ دادن براي افراد و زمانهاي خاصّي بوده است.
حال با دقّت در اين موانع شش گانه و بررّسي آنها در مي يابيم كه مهمترين مانع ظهور عدم رو آوردن مردم به حضرت وليّ عصر (ع) مي باشد. چون اجمالاً همين موضوع است كه موانع ديگر را ايجاد مي كند. و خلاصه آن كه شرط اصلي ظهور آقا امام زمان (ع) رو آوردن و گرايش مردم به ايشان است.
آية اللّه سيّد فخر الدّين امامي
آمادگي مردم و گسترش فساد و تباهي و به تنگ آمدن مردم
شرط اصلي، آمادگي ذهني روحي و فكري مردم است از يك طرف. و گسترش فساد و تباهي و به تنگ آمدن مردم از آن، از طرف ديگر. بايد مردم به صورت عمومي از دست ستم و تباهي به تنگ آمده باشند به همين دليل آماده اعلام همكاري با قيام حضرت باشند تا همين كه آن عزيز ظهور فرمايد مشتاقانه به ياري او بشتابند.
آية اللّه اصولي
موارد بيان شده در مباني ديني
آنچه از مباني ديني و مذهبي استفاده مي شود.
حجّة الاسلام شيخ مرتضي قاسمي
اراده الهي - آماده شدن زمينه - امتحان مردم - پر شدن ظلم و جور
اوّلين شرط ظهور: اراده الهي است. خداوند متعال هر وقت مصلحت بداند آن بزرگوار را از پرده غيبت ظاهر مي كند.
دوّمين شرط: زمينه بايد آماده شود. مقتضي موجود و مانع مرتفع گردد.
سوّمين شرط: طبق روايات وارده اين است كه مردم دو دسته مي شوند: «خوباني كه به منتهي درجه خوبي و سعادت برسند و بَداني كه به منتهي درجه بدي و شقاوت برسند.»
چهارمين شرط: در اخبار زيادي رسيده كه يملأ اللّه الارض قسطاً ... الي آخر يعني ظرف دنيا پر از ظلم و بيدادگري كه بشود حضرت تشريف مي آورند براي اصلاح و نشر عدل و ...
حجّة الاسلام شيخ عبّاس استاد آقايي
بالا بردن معرفت و شناخت مردم نسبت به رهبري انقلاب جهاني
هر امري كه از طرف پروردگار عالم مي خواهد انجام پذيرد انسان احتياج به شناخت و معرفت آن دارد مخصوصاً امر ظهور آقا امام زمان (عجّل اللّه تعالي فرجه) كه يك امر كلّي است.
او مي خواهد دنيايي را از هر جهت با پر محتواترين انقلاب دگرگون كند لذا زمينه سازي جهت فراهم آوردن شرايط ظهور آن حضرت داراي اهميّت بسيار است. زيرا فردي مي خواهد انقلابي را انجام دهد كه اوّلاً احتياج به شناخت خود آن فرد، لازم است تا مردم دنيا بفهمند آن كسي كه مي خواهد يك انقلاب جهاني انجام دهد كيست؟ ثانياً بداند اين انقلاب چه انقلابي است؟ آيا دموكراسي يا آزادي مطلق و يا ... مي باشد؟
پس مردم بايد علم و آگاهي پيدا كنند كه اين فردي كه به نام امام (ع) مي آيد از طرف كيست و براي كيست و انقلابش جهت چيست؟ و اگر زماني شد كه واقعاً افرادِ حقّجوي عالَم را بتوانيم علم و آگاهي بدهيم و بگوييم اي اهل عالَم! شما هر گُم كرده اي كه به دنبالش مي گرديد از اين آقا شروع و به همين آقا ختم مي شود و بگونه اي باشد كه مردم به طور كلّ بدانند كه اين آقا براي چه انقلاب مي كند و هدفش از اين انقلاب چيست و بدانند تمام علوم و سلاحهاي پيشرفته امروزي در مقابل علم و قدرت و توانايي او ذرّه اي به شمار نمي آيد مي توان شرايط ظهور آن حضرت را در حدّ بالايي ايجاد نمود.
در نتيجه اگر ما بخواهيم واقعاً شرايط ظهور آن امام را فراهم كنيم بايد از هر جهت معرفت و شناخت مردم را نسبت به رهبري انقلاب و همچنين محتواي انقلاب بالا ببريم. لذا وقتي مردم حقيقت را يافتند و بيدار شدند و فهميدند كه هر چه در عالم وجود بدان محتاج هستند، تمام بستگيش و حيات مادّي و معنويش به وجود او بستگي دارد مي توان شرايط ظهور آن حضرت را فراهم نمود.
حجّة الاسلام محمّد كاظم كاشاني
آمادگي و اراده مردم براي رسيدن به كمالات
هدف امام عصر (ارواحنا فداه) از ظهور، رساندن بشريّت و انسانها به مقام خليفةاللّهي و كمالات روحي است و آن حضرت همچون خداوند قصد ندارد مردم را به زور و اجبار به كمالات روحي برساند بلكه مي خواهد خود مردم با اختيار خود كمالات انساني را انتخاب نمايند و بسوي آن حركت كنند بنابراين شرط اوّل و بزرگترين شرط ظهور، آمادگي و اراده مردم براي رسيدن به كمالات و داشتن يك زندگي خدا پسندانه است.
حجّة الاسلام عليرضا فلاحت منش
آمادگي مردم براي قبول حكومت جهاني
انتظار به مفهوم واقعي، برنامه فوق العاده سازنده در تمام زمينه هاست. امّا اينكه گفته مي شود پس بايد بكوشيم به فساد دامن بزنيم تا مصلح بيايد سخني غير صحيح است زيرا در اين انقلاب، تماشاچي معنا ندارد و عاقلانه نيست كه انسان به ظلم دامن زند تا خود مشمول تصفيه واقع شود علاوه بر آنچه براي تصريح ظهورمصلح، لازم است آمادگي است نه ظلم و فساد.
اگر مردم را آگاه سازيم كه اين همه جنايتها در اثر حكومتهاي متعدّد و مختلف است مردم آماده براي حكومت جهاني مي شوند كه در اين صورت شرط ظهور حاصل مي شود.
استاد محمّد حسين عابدي
مطالبي علمي و معرفتي در مورد عظمت امام زمان (ع)
قبل از بيان جواب اين سؤال بايد مقداري راجع به عظمت امام زمان (ع) و ظهور ايشان، نكاتي را خدمتتان بيان نمايم:
در اينكه هر مخلوقي داراي يك هسته مركزي هست شكّي نيست مثلاً كره زمين داراي هسته مركزي است كه منشاء جاذبيّت عمومي و استحكام كره خاكي را به عهده مي گيرد. كره زمين خود در مدار مغناطيسي كره خورشيد در حال حركت است و كره خورشيد مركز دوران زمين مي باشد. در مباحث شيمي دوران الكترونها بر هسته مركزي است. در خود انسان هسته مركزي قلب انسان مي باشد.
اگر هسته مركزي هستي از بين برود مدارك و فلك مربوط به آن نيز محو و متلاشي مي شود. مثلاً اگر خورشيد تاريك شود مدارات مغناطيسي مربوط به آن نيز از بين رفته نتيجتاً كرات متحرّك در مدارات پخش و متلاشي مي شوند.
حال سؤال اين است كه هسته و مركز نظام خلقت چه امري مي تواند باشد. اين هسته بايد از حيث ظاهر و باطن امري عظيم باشد كه بتواند ظهور قدرت خداوند را قابل باشد.
طبق منابع غنيّ شيعه اثنا عشري، ظهور قدرت خداوند من حيث جميع صفات اوّلاً اخراً ظاهراً باطناً در نظام خلقت چه در ظاهر كه دنيا باشد و چه در باطن كه ملكوت باشد قلب مبارك حضرت حجّة بن الحسن العسكري (ع) هست.
از اين قلب كه كانون و هسته جهان خلقت مي باشد به امّ الكتاب، لوح محفوظ، كتاب مبين، عرش اعظم، مَثَل اعلي ، حجّة اللّه الاعظم، حجّة بالغه، امام مبين، آيةعُظمي ، نباء عظيم، امام عبداللّه ياد مي شود.
اگر اين كانون و هسته دنيا هجرت كند پايان جهان مادّه حساب مي شود لذا خداوند خليفه خود را از ديده ها پنهان داشته و آن را حفظ كرده است. چرا؟! چون قابليّتي در زندگي كنوني در كره خاكي موجود نيست و ممكن است حجّت خدا را از بين ببرند.
در بطن ظهور نوري هست كه امري بواسطه آن نور ظهور و هويدا مي گردد. اگر آن نور من حيث رتبه و درجه، اوّلاً اخراً ظاهراً باطناً، كامل و جامع باشد ظهور جامع و كامل خواهد بود. حال در مسئله ظهور حضرت حجّة بن الحسن العسكري (ع) چون نور وجودي حضرت صاحب الامر (ع) نور الهي هست اوّلاً اخراً ظاهراً باطناً ظهور حضرت، جنبه كامليّت و جامعيّت را دارا مي باشد.
خداوند براي هدايت بشريّت و رساندن آنها به درجات والاي انساني، قوانيني را از طريق انبياء به زمين فرستاد كه تعداد انبياء مرسل به صد و بيست چهار هزار نفر رسيد كه اوّل آنها آدم ابوالبشر و آخر آنها خاتم انبياء بود.
با وجود قواي نفساني و قواي شيطاني، پياده شدن اين قوانين در مرحله عمل، مشكل حتّي به مرحله اي رسيد كه امري محال شمرده مي شد بطوري كه تمام انبياء مرسل و اولياء خداوند در طول تاريخ به تيغ جفا شهيد شدند.
حال حافظين شريعت خاتم الانبياء، كه جامع تمام شريعتهاي قبل از پيامبر(ص) بوده چه كساني هستند؟! چون منشاء شريعت از جانب پروردگار عالم بوده همچنين انتخاب فرستاده شدگان ضرورتاً حافظين و بيان كنندگان شريعت بعد از خاتم انبياء، بايد از طرف پروردگار عالم باشند.
از طرف ديگر آيا درست هست كه شريعت و قوانيني كه روي آن، خون هزاران انبياء و اولياء ريخته شده است حافظين و بيان كننده اين شريعت و قوانين الهي از جانب پروردگار عالم نباشند؟! در اين مسئله تأمّل كنيد.
طبق اسناد و مدارك موجود و دلايل عقلاني، حافظين و بيان كنندگان قرآن كه جامع 120 كتاب آسماني است در حضرت عليّ بن ابي طالب (ع) و اولاد گراميش خلاصه مي گردند. لذا مذهب شيعه اثنا عشري داراي دوازده پيشوا هست كه يازده پيشوا به ظلم ظالمين بطور مظلومانه شهيد شده اند و آخرين پيشواي شيعيان هنوز زنده است و در غيبت كبري بسر مي برد.
ايجاد قابليّتي كه بتوان در آن قوانين پروردگار عالم را ظهور داد
اصلي ترين شرط ظهور امام زمان (ع)، ايجاد قابليّتي است كه بتوان در آن قوانين پروردگار عالم را ظهور داد مثلاً حضرت اباعبداللّه(ع)، قيس بن مسهّر صيداوي و مسلم بن عقيل را بعنوان نمايندگان خود به كوفه فرستاد تا قابليّت ايجاد امر خداوندي را ايجاد نمايند ولي چون اين قابليّت نبود از حضور در آن سفر، منصرف شد و تا قابليّت براي خاتم الاوصياء و خاتم الاولياء حضرت حجّة اللّه الاعظم وجود نداشته باشد ظهور ممكن نيست.
استاد عليرضا جاويدي
وفاي به عهدي كه در عالم ذرّ با حضرت وليّ عصر (ع) بسته شده است
به فرموده حضرت وليّ عصر (ع) در نامه اي به يكي از دوستانشان كه اگر شيعيان ما به عهدي كه با ما «در عالم ذرّ» بسته بودند وفا مي كردند «امامشان را به دست فراموشي نمي سپردند و هميشه به ياد او بودند و دستوراتش را سرلوحه زندگي خود قرار مي دادند» خداوند متعال آنها را از نعمت ديدار هميشگي «ظهور» محروم نمي كرد.
بنابراين از كلمات گهربار حضرتش استفاده مي شود كه اگر همه مردم لااقل ملّت ايران و يا شيعيانشان، عاشق و دلباخته حضرتش مي بودند خداي متعال بر ما منّت مي گذاشت و وجود نازنينش را مي فرستاد. به اُميد آن روز.
حجّة الاسلام سيّد محمّد مهدي آل مجتبي (ميهن خواه)
دوران امامت يا دوران بزرگتريِ امام عصر (ع)
«و نريد ان نمنّ علي الّذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمّه و نجعلهم الوارثين.» در قاموس تبيين و روشنگرايي مطلب جاي آن دارد كه در ( - سوره قصص آيه 5، يعني: «و ما اراده كرده ايم كه بر مستضعفين در روي زمين، منّت گذارده و آنها را پيشوايان خلق و وارثين بر روي زمين قرار دهيم.» )
ابتداي كلام خود موضوع مطرح و روشن گردد. به بيان ديگر بهتر است نخست موجود را تشريع نمود و تجزيه ساخت و شناخت و آنگاه شرايط و علل وجود موجود را روشن ساخت.
جاي آن دارد كه در وهله اوّل خود ظهور را بشناسيم و ابعاد آن را ترسيم كنيم و آنگاه با توجّه به تعريف ظهور شرايط را تعيين سازيم.
ظهور چيست؟ آيا ظهور به منزله ايجاد دوران امامت امام عصر (ع) است و يا به عنوان فصل بزرگتريِ امام معصوم بر جامعه و دنيا است و يا .....
اگر ظهور را در عناوين فوق الذّكر خلاصه كنيم آنگاه تجلّي اين معاني را در قبل از دوران ظهور نفي كرده ايم چرا كه ساحت مقدّس امام عصر (ع)، چه قبل و چه بعد از ظهور بنابر علل روشني كه نياز به ذكر آنها نيست هم امام امّت هستند و هم بزرگتر دنيا .....؛ لهذا نمي توان ظهور را تنها به منزله تجلّي اين عناوين دانست اگر چه اين عناوين نيز جزيي از ظهور هستند اما تمام ظهور اين نيست. براي اينكه بدانيم ظهور چيست لازم است در ابتدا سه مقدّمه را بررّسي كنيم.
مقدّمه اوّل: وجه غيبت و غربت امام عصر (ع)
مقدّمه اوّل؛ وجه غيبت و غربت امام عصر (ع): در زماني كه دستيابي به امام عصر(ع) ممكن نيست دو وجه مطرح است، وجه اوّل غيبت حضرت است و وجه ثاني غُربت امام زمان(ع).
يك معناي غيبت اين است كه حضرت حقّ، سيزده معصوم براي عوام و خواص قرار داد و معصوم چهاردهم را فقط در اختيار خواص قرار داد.
معناي دوّم غيبت حجابي است كه بر روي چشمهايي كشيده مي شود كه لياقت ديدن خوبيها را ندارند اما غيبت متأسّفانه يك معناي ديگر هم دارد و آن غربت امام عصر(ع) است.
غربت در اصطلاح به معناي دوري و بُعد مسافت و در عُرف به معناي ناخشنودي و نارضايتي و عدم قرابت است. گاهي از اوقات، غربت در مكان است يعني مورد پسند امام نيست و امام در آن مكان غريب است و گاهي از اوقات، غربت در زمان است يعني زماني در خور شأن بقيّة اللّه نيست و زمان، زمانِ تنهايي است و گاهي از اوقات، غربت در ارتباط با حضرت و دوستي و مرافقت ايشان است يعني كسي پيدا نشود حضرتش را به عنوان دوست تلقّي كند و اگر هم اظهار لطفي به حضرت مي شود به خاطر برآورده شدن حاجتي يا رسيدن به يك خير مادّي و .... است. در عصر ما ساحت قدسي بقيّة اللّه الاعظم (ارواحنا فداه) از همه حيث غريب است هم از لحاظ مكان و هم از لحاظ زمان و هم از لحاظ دوستدار و مريد.
سنگين ترين روضه اي است كه مي توان براي امام زمان (ع) بيان نمود
در روايت شريف از امام صادق (ع) وقتي صحبت از علّت غيبت به ميان مي آيد حضرت امام صادق (ع) با دست مباركش به شكم خود اشاره مي فرمايد كه اگر مهدي ما غايب نمي شد دشمنان شكمش را مي دريدند. اين كلام نوراني سنگين ترين روضه اي است كه مي توان بيان نمود. چگونه مي توان باور كرد كه حضرت بقية الله الاعظم حتّي ياري جهت دفاع از خود و حفاظت و مراقبت ندارد و چون ياري در بر ندارد بايد مظلومانه در غربت و تنهايي بماند.
عوامل غربت به طور اجمال و خلاصه بدين شرح است:
غربت امام عصر (ع) بوسيله خواصّ سوء (دوستانِ ناآگاه و عالمانِ بي عملِ ساهي)
1 - اوّلين عامل غربت امام عصر (ع)، خواص سوء هستند يا به بيان ديگر دوستانِ ناآگاه كه به آنها مي توان عنوان عالمين بي عمل ساهي نام نهاد. اين دسته از سر جهل مركّب با آنكه مي دانند ابتدايي ترين وظيفه مسلماني هر مسلمان كه شهادت به رسالت و ولايت داده، دفاع از حريم اهل بيت (ع) است به همه موضوعات ديگر مي پردازند و در قبال همه موضوعات پوچ و بي فايده، ارزش قائلند غير از موضوع شكستن حصر غيبت امام معصوم، به عبارت ديگر براي اين دسته و جماعت، غربت امام زمان (ع) در درجه اهميّت نيست بلكه اگر خيلي زحمت بكشند آن را در درجه مُهمّيّت قرار مي دهند، خلاصه كلام اينكه كساني كه خود مدّعي دفاع از ولايتند راه را براي ضربه زدن به ولايت از سر مسامحه و عدم توجّه و يا عدم ترجيح اهمّ به مهمّ و يا از سر جهل و بي خردي و بي شعوري باز كرده اند.
غربت امام زمان (ع) بوسيله مردمي كه موالات بدون برائت دارند
2 - عامل دوّم غربت امام عصر (ع) مردمي هستند كه در قلب آنها موالات بدون برائت وجود دارد يعني در عين اينكه اهل بيت (ع) را دوست دارند اما نسبت به دشمنان اهلبيت(ع) (نظير شيطان و جميع اعوان و انصارش مثل كفّار و منافقين) بُغضي ندارند و اعمالي كه به نشانه دشمني آنها با دشمنان اهلبيت (ع) باشد انجام نمي دهند.
غربت امام زمان (ع) بوسيله جوّ غير امام زماني ايجاد شده در جامعه
3 - سوّمين عامل غربت، جوّ غير امام زماني است كه ايجاد شده است! دشمن ما در رابطه با تسلّط بر جامعه سايه اي را بر سر جامعه گسترانيده است كه اين سقف وسايه بوسيله ستونهايي برپا شده است. يكي از ستونها اقتصاد جامعه است، يكي ازستونها فرهنگ جامعه است، يكي از اين ستونها سياست جامعه است، يكي از ستونها...
وقتي ستون اقتصاد جامعه از همه نظر وابسته به دشمن امام عصر (ع) باشد يعني تمامي معادلات و معاملات اقتصادي نشأت گرفته از دشمن باشد (مثل رباي در جامعه، مثل معاملات نامشروع قانوني، مثل عدم پرداخت زكات و خمس و مثل ...) بديهي است كه جوّ مستقرّ بر اين ستون بر خلاف ميل امام عصر (ع) درست مي شود.
وقتي ستون فرهنگ جامعه براي خشنودي دشمنان امام عصر (ع) برپاست (مثل سينمايي كه در رابطه با جلب نظر كفّار، خودكشي مي كند مثل رواج موسيقي مطرب و حرام به اسم فرهنگ، مثل نشستهاي كذايي به اسم فرهنگ، مثل ...) معلوم است جايي براي خشنودي امام عصر (ع) نيست.
وقتي ستون سياست، متكّي بر حيله و نيرنگ است معلوم است كه جايي براي سياست گذاري امام عصر (ع) نيست.
وقتي سقف (جوّ جامعه) بر امثال اين ستونها برپا مي گردد بديهي است كه اين جامعه، رنگ و بوي غير امام زماني مي گيرد و براي هر چه تلاش مي كند غير از خشنودي امام عصر(ع).
غربت امام عصر (ع) بوسيله عدم تبليغات براي شناساندن آن حضرت
و شيوع تبليغات و تهمتهاي ناروا عليه امام زمان (ع) و مبلّغان ايشان
4 - عامل بعدي غربت امام عصر (ع) عدم تبليغاتي است كه بايد براي شناساندن حضرت انجام مي شد. متأسّفانه اين تبليغات انجام نشده است و دشمن، تبليغات عليه حضرت كرد. در عصر معاصر ما، گروههاي زيادي (گروههاي راستين راه و درست كردار) دست بلند كردند و بلند شدند (كه گروههاي زيادي هم بودند و چون متّهم به حركت سياسي اند لذا نامي از آنها برده نمي شود) امّا در موقع حركت، سريع تهمت و برچسب خوردند يا زمينه طوري فراهم شد كه مردم از اطرافشان پراكنده شدند.
چرا بايد هر كسي كه امام زماني باشد به نظر ما فرد مجرمي تلقّي شود
چرا بايد هر كسي كه امام زماني باشد به نظر ما فرد مجرمي تلقّي شود؟! چرا بايد كسي كه بگويد من آرزوي ديدن امام عصر (ع) را دارم محجوب شود و ذهنيّت مردم نسبت به او تخريب شود؟! تا حالا تبليغاتي بود كه عليه امام زمان (ع) صورت مي گرفت و متأسّفانه تبليغات له ايشان به صورت دقيق و منسجم و پيگير صورت نمي گرفت.
رابطه خوب بچّه هاي جبهه با اهل بيت (ع) در زمان جنگ
تنها در زمان جنگ بود كه در محورهاي مختلف، بچّه ها خالصانه، رابطه خوبي بإ؛//ظظ ساحت قدس اهلبيت (ع) برپا كرده بودند و خود را حول محور عشق به اهلبيت(ع) قرار داده بودند. الان در بعضي مجالس روضه اگر خيلي همّت كنند در ابتداي مجلس نام مبارك آن حضرت را مي برند و شكايت از ناراحتيهاي خود و آخر مجلس، كاسه گدايي براي گرفتن حاجات و التماس به امام عصر (ع).
غربت امام (ع) بوسيله دور بودن امكانات لازم از دسترس دوستداران حضرت
5 - عامل پنجم غربت امام عصر (ع) امكاناتي است كه از دسترس دوستداران دوراست.
غربت امام (ع) بوسيله دشمنان امام زمان (ع) كه دقيق، خوب و بد را مي شناسند
6 - عامل ششم خود دشمنان هستند، دشمنان ما دشمناني هستند كه دقيق، خوب و بد رامي شناسند.
دشمني كه دشمنيش ظاهر است مثل آمريكاي جنايتكار
ما سه نوع دشمن داريم: يك نوع دشمن ما دشمني است كه دشمنيش ظاهر است. اين نوع دشمن مثل سگهايي مي مانند كه معلوم هستند، نمونه بارز امثال اين دشمنان، آمريكاي جنايتكار است كه اگر بخواهد مقابله سياسي و يا هر نوع مقابله ديگر كند مقابله اش علني است. دشمني اين دشمن، علني است و مي توان به راحتي مواظب او بود و در مقابل اعمالش، سدّ ايجاد نمود.
دشمنان فرهنگي امام (ع) و شيعيان يعني يهوديان صهيونيست و منافقين داخلي
نوع دوّم دشمن، دشمنهاي فرهنگي هستند كه يهوديان صهيونيست و منافقين داخلي هستند. يهود صهيونيست، دشمن فرهنگي است. بناي خود از مقابله را، بر جنگ و تهاجم فرهنگي مي گذارد بطور مثال شبكه هاي تلويزيوني تمام دنيا را در اختيار مي گيرد. (البتّه لازم به ذكر است شبكه تلويزيوني جمهوري اسلامي ايران مستثني است) هنگام نماز اوّل وقت، فيلم جالبي مي گذارد كه همه را از فريضه و فيض معنوي نگه دارد و يا بناي تبليغاتي خود را حول محور مادّيّات و پوچي و وابستگي به غير خدا قرار مي دهد، خلاصه رشته هدايت سينما، تأتر، مطبوعات و ... در دنيا در دست صهيونيستهاست.
خطرناكترين دشمنان امام زمان (ع) و شيعيان
نوع سوّم دشمن، آن است كه در تصميم گيريها دخالت مي كند. اگر يك ماشين را در نظر بگيريد يك نفر دشمن مي آيد در ماشين و علناً بر ضدّ راننده ماشين فعّاليّت مي كند يا نفر ديگري عليه راننده تبليغ مي كند و نفر سوّم مي آيد و در پيش راننده مي نشيند و طرح دوستي با وي مي ريزد كه بتواند در فرصت بدست آمده، سكّان هدايت وسيله را از دست راننده درآورد. اين دشمن خطرناكترين نوع دشمن است و اين كار عادّي نيست و حركت شيطاني است.
خود شيطان هنگامي كه قصد اغواي حضرت آدم و همسرش را داشت و در تصميم آنها رخنه كرد در ابتداي امر، خود را دلسوز آنها نشان داد. همين حركت را الآن در ميان كشورهاي دنيا، كشور انگلستان به عهده دارد. سياست اين كشور مبتني بر اين است كه مهره هاي تصميم گيري هر جامعه را شناسائي و در كنار آن مهره ها، نفوذي هاي خود را جاي دهد و سعي خود را معطوفِ گرفتن قواي تصميم گيري هر جامعه مي كند.
برنامه هاي 400 ساله انگلستان براي بوجود آوردن آشوب و بلوا در دنيا
نكته جالب در مورد كشور انگلستان اينكه برنامه ريزي بشر عادّي تا زماني است كه اُميد زندگي دارد، نهايت اُميدي كه هر بشر به زندگي دارد صد سال است، مطمئنّاً برنامه ريزيهاي 400 ساله از دايره فكري انسان خارج است ولي ما مي بينيم كه برنامه انگليس برنامه 400 ساله است. بعيد نيست كه شخصي ديگر (شايد و قريب به يقين خود شيطان رجيم) پُشت چهره تصميم گيري انگلستان باشد. جاي تعجّب نيست كه بدانيم در عرض اين 400 سال هرچه آشوب و بلوا در دنيا برپا شده زير سر انگلستان است.
مقدّمه دوّم: دوران طرح اسلام و دوران حكومت اسلام
مقدّمه دوم؛ اسلام عزيز مبتني بر دو بخش است:
بخش اوّل دوران طرح اسلام است. ما در اين دوران كه قريب به 1400 و اندي سال طول كشيده است جزء به جزء احكام و شرايط اسلام با توجّه به شرايط مختلف زماني و مكاني مطرح شده است.
بخش دوّم اسلام، دوران حكومت اسلام است كه اين دوران با حكومت امام عصر(ع) آغاز و با رجعت ائمّه معصومين (ع) استمرار مي يابد.
مقدّمه سوّم: بخشهاي حكومت اسلامي
مقدّمه سوّم، حكومت اسلامي دو بخش است:
بخش اوّل حكومت، تحكيم احكام است توسط حكيم و يا اما معصوم و بخش ديگر كه اجراي احكام است توسّط حُكّام (يا خواصّ امام عصر (ع))
در يك حكومت، لازم است كه بخش دوّم (حُكّام يا خواصّ) نسبت به بخش اوّل (حُكما يا اهل بيت عصمت و طهارت (ع)) ايمان مطلق داشته باشند. زمينه اين ايمان را مجالست و مصاحبت مكفي در همه جوانب بخش دوّم از قبل با بخش اوّل را تشكيل مي دهد.
در واقع كساني كه مجري احكام امام هستند و يا كساني كه مي خواهند باشند حتماً بايد محضر امام معصوم را به قدر كافي درك نموده باشند كه البتّه اين مقوله با موضوع زيارت فرق مي كند، زيارت تنها رؤيت و حظّ بصري است در حالي كه درك محضر يعني استفاده از علم امام معصوم و سپس پذيرش سيره امام معصوم به عنوان كاملترين سيره و آنگاه تطبيق فعليّت مكاني و زماني با نظر امام معصوم (ع).
چنين اشخاصي لياقت مجري بودن احكام امام را دارند و تا اين چنين افرادي با اين خصوصيّت آماده نشده باشند ظهور صورت نمي گيرد. در واقع ظهور امام عصر (ع) بخش دوّم اسلام است. اسلام در دوران اولي خود را به طور كلان و وسيع و مفصّل عرضه نموده است. زمان بخش حكومت اسلام كه با حكومت امام عصر (ع) آغاز مي شود فرا رسيده است. در واقع حكومت امام عصر (ع) حكومت خدا بر زمين است يعني جلوه لاحُكم الاّ للّه.
نكته قابل توجّه اينكه بزرگتري امام عصر (ع) هم بر عوام است و هم بر خواص ليكن حكومت فقط بر خواصّ ممكن است و بر عوام ممكن نيست. در واقع بزرگتري، نظارت و سرپرستي است امّا وقتي بحث حكومت مي شود بحث راهبري و هدايت مي شود. در جنبه بزرگتري اگر كسي خواستار هدايت نبود مشكل حادّي ايجاد نمي شود امّا در حكومت، همه بايد هدايت شوند و همه بايد اين را براي خودشان بپذيرند كه غير از هدايت شدن توسّط امام معصوم چاره ديگري ندارند.
شرايط ظهور امام زمان (ع)
اگر ظهور را بخش دوّم اسلام يعني دوران حكومت اسلام بگيريم و بناي حكومت را نيز مبتني بر هدايت همگان بسوي حقّ بدانيم آنگاه شرايط ظهور به شرح زير است:
شكستن حصار غيبت و غربت امام عصر (ع)
1 - شكستن حصار غيبت و غربت امام عصر (ع) يعني مقابله و نابود كردن تمامي عواملي كه اسباب غربت و غيبت امام عصر (ع) شده است.
پيدا شدن خواصّي كه از محضر مبارك امام عصر (ع) استفاده نموده اند
2 - پيدا شدن خواصّ كه در بخش دوّم حكومت نقش مؤثّري داشته باشند يعني كساني كه عمر خود را وقف استفاده از محضر مبارك امام عصر (ع) نموده و به اين فيض عُظمي دست يافته باشند. روايات مؤكّد، تعداد اين دسته از خواص ّرا حداقل 313 نفر عنوان كرده اند امّا اين نيست كه اين عدد به 313 ختم شود بلكه اميد است و شايد حرف دل باشد كه اين عدد به ميليون و ميليارد بدل شود كه هر چه تعداد خواصّ امام و يا كساني كه خشنودي امام را فراهم مي سازند بيشتر و بيشتر شود خوشحالي و رضايت امام معصوم بيشتر مي شود.
به اميد آنكه باعنايت و توجّهات خاصّ اهلبيت عصمت و طهارت (ع) با هم در راه رضايت و خشنودي اهل بيت (ع)، هستي خود را فنا كنيم.
اضطرار و احساس نياز شديد مردم
3 - شرط ديگري هم وجود دارد كه بد نيست از اين به بعد به عنوان اضطرار نام برد، بطور مثال كودكي در آستانه يك بيماري است، هر چه به او بگويند براي درمان به نزد طبيب برويم تا درمانت كند قبول نمي كند و دليل مي آورد (از سر بيخودي) كه خودم مي توانم خود را درمان كنم. وقتي بيماري او به اوج مي رسد و اين كودك بي خرد را به نهايت اضطرار مي رساند آنگاه مجبور مي شود كه به دنبال طبيب برود و براي آنكه طبيب درمان او را به عهده گيرد مجبور مي شود كه خود را با شرايط طبيب وفق دهد.
عامّه، دربِ خانه بقية اللّه (ع) نمي روند مگر زماني كه «ما ملئت ظلماً و جوراً» (يعني ظلم و جور) آنها را تحت فشار قرا دهد و مجبورشان كند و به دربِ خانه امام عصر (ع) بروند. به بيان ديگر بايد تحت شرايطي قرار گيرند تا بفهمند غير از امام عصر (ع)، منجي ديگري ندارند و كس ديگري هر چند به نظر آنها ذي صلاح، لايق حكومت بر آنهانيست.
يادم است زماني به بزرگواري گفتم شرط ظهور براي عامّه چيست؟ فرمود: دعاي عهد را خوانده ايد؟ گفتم: بله. فرمود: آخر دعاي عهد كه انسان بايست با دست راست سه مرتبه بر زانو بزند و مولايش را صدا زد را دقّت نموده ايد؟ گفتم: بله. فرمود: هرگاه مردم آنقدر مضطرّ شدند كه از شدّت اضطرار و شدّت تنگنا، دستها را بر روي پا زدند و ظهور را طلب نمودند موقع فرج محمّد و آل محمّد (ع) است.