شرايطظهورآقاامام زمان (عجّل اللّه تعال فرجه الشّريف)چيست؟
آية اللّه صافي گلپايگاني
مراجعه به منتهي الآمال
به كتاب شريف منتهي الآمال مرحوم محدّث قمي رضوان اللّه عليه، اواخر جلد دّوم مراجعه نمائيد. واللّه العالم.
آية اللّه خزعلي
آماده شدن جهان و آماده شدن مردمان جهان
آماده شدن جهان و آماده شدن مردمان جهان از نظر ابراز و رسانه و مردم از نظر يأس و سرخوردگي از حكومت ها و عطش شديد يك حكومت عادله.
آية اللّه نوري همداني
آمادگي جهاني جهت پذيرش دعوت آن حضرت
شرايط ظهور آن حضرت متعدّد است كه از همه مهمتر آمادگي جهاني جهت پذيرش دعوت آن حضرت مي باشد. هر گاه جامعه انساني به مرحله اي رسيد كه از تمام مكاتب مادّي جهت اصلاح بشر، مأيوس شد و زمينه پذيرش دعوت مصلح الهي ايجاد گرديد با اراده و مشيّت الهي، آن حضرت ظهور مي كند.
آية اللّه سيّد محمّد شيرازي
آمادگي مردم و اذن پروردگار عالم
شرط ظهور آن حضرت، آمادگي مردم است و اذن پروردگار عالم در ظهور و در دعاهاي وارده، ارشاد به آن شده است.
آية اللّه سيّد صادق روحاني
آنگاه كه اصلاح به نقطه صفر برسد
آنگاه كه اصلاح به نقطه صفر برسد. نخستين نشانه اي كه از نزديك شدن ظهورِ امام زمان (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حكايت مي كند فراگير شدن و توسعه ظلم و جور و فساد در سرتاسر جهان است به اصطلاح آنگاه كه اصلاح به نقطه صفر برسد، حقّ و حقيقت طرفدار نداشته باشد. اين موضوع از روايات اسلامي كه تحت عنوان ccكما ملئت ظلماً و جوراًvcذكر شده است معلوم مي شود.
آية اللّه علوي گرگاني
مشيّت حضرت حقّ تعالي
شرايط ظهور بر دو قِسم است: يك قِسم مربوط به حضرت حقّ تعالي است كه به حسب مفاد بعضي از اخبار هر گاه كه مشيّت حضرت حقّ به ظهور امام تعلّق گرفت شمشير ذوالفقار به قدرت الهي به سخن مي آيد و حضرت را دستور به قيام مي دهد و چه هنگام اين واقعه عظيم، اتّفاق مي افتد كسي نمي داند جز ذات باري تعالي .
اعمال مربوط به ملّت
نوع ديگر مربوط به ملّت است كه بايد زمينه ظهور از نظر تقوي و تهذيب و تزكيه اعمال و افعال فراهم گردد تا با آمدن آن بزرگوار همه، تحت فرمان صاحب الامر بوده و در انتظار صدور فرمان باشيم.
آية اللّه سيّد محسن خرّازي
وقتي برخوردهاي نامناسب بشري از بين رفت
اجمالاً مي توانيم بگوييم آنچه موجب غيبت آن حضرت شد مي بايد ادامه نيابد تا آن حضرت ظاهر شود. مي دانيم كه حكمت خدا و لطف بي پايان او ايجاب كرده و مي كند كه وليّ او در ميان مردم باشد امّا جامعه بشري با برخوردهاي نامناسب خود كه ما درست هم نمي دانيم آنها چه چيزي است موجب شد آن حضرت در پس ستّار غيبت قرار گيرد گر چه همه از فيض وجود او همانند خورشيد پشت ابر برخوردارند.
وقتي برخوردهاي نامناسب بشري از بين رفت آن حضرت ظهور خواهد فرمود. اگر بگوييم اعراض عمومي مردم نسبت به امام عصر (ع) كه مي خواهد تشكيل حكومت جهاني بدهد علّت غيبت است موقعي شرايط ظهور فراهم مي آيد كه اقبال عمومي و درك حكومت ديني درجامعه بشري بوجود آيد.
آية اللّه مكارم شيرازي
آمادگي فكري و فرهنگي
1 - آمادگي فكري و فرهنگي: يعني سطح افكار مردم جهان آنچنان بالا رود كه بدانند مثلاً مسأله «نژاد» يا «مناطق مختلف جغرافيائي» مسئله قابل توجّهي در زندگي بشر نيست، تفاوت رنگها و زبانها و سرزمين ها نمي توانند نوع بشر را از هم جدا سازند، تعصّبهاي قبيله اي و گروهي بايد براي هميشه بميرد؛ فكر مسخره آميز «نژاد برتر» را بايد به دور افكند، مرزهاي ساختگي با سيمهاي خاردار و ديوارهائي همچون ديوار باستاني چين، نمي تواند انسانها را از هم دور سازد. بلكه همان گونه كه نور آفتاب و نسيم هاي روح بخش، و ابرهاي باران زا و ساير مواهب و نيروهاي جهان طبيعت به اين مرزها ابداً توجّهي ندارند و همه روي كره زمين را دور مي زنند و دنيا را عملاً يك كشور مي دانند، ما انسانها نيز به همين مرحله از رُشد فكري برسيم.
آمادگي هاي اجتماعي
2 - آمادگي هاي اجتماعي: مردم جهان بايد از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، و تلخي اين زندگي مادّي و يك بُعدي را احساس كنند، و حتّي از اينكه ادامه اين راه يك بُعدي ممكن است در آينده، مشكلات كنوني را حل كندمأيوس گردند.
آمادگيهاي تكنولوژي و ارتباطي
3 - آمادگيهاي تكنولوژي و ارتباطي: بر خلاف آنچه بعضي مي پندارند كه رسيدن به مرحله تكامل اجتماعي و رسيدن به جهاني آكنده از صلح و عدالت، حتماً همراه با نابودي تكنولوژي جديد امكان پذير است، وجود اين صنايع پيشرفته نه تنها مزاحم يك حكومت عادلانه جهاني نخواهد بود بلكه شايد بدون آن، وصول به چنين هدفي محال است.
براي ايجاد و سپس كنترل يك نظام جهاني يك سلسله وسايل مافوق مدرن لازم است كه با آن بتوان جهان را در مدّت كوتاهي درنورديد و به همه جا سركشي كرد. از همه جا آگاه شد و در صورت نياز امكانات لازم را از يك سوي جهان به سوي ديگربرد، پيامها و اطّلاعات و آگاهي هاي مورد نياز را در كمترين مدّت به همه نقاطدنيا رسانيد.
اگر زندگي صنعتي به وضع قديم بازگردد، و مثلاً براي فرستادن يك پيام از يك سوي جهان به سوي ديگر، يكسال وقت لازم باشد چگونه مي توان بر جهان حكومت كرد و عدالت را در همه جا گسترد؟!
اگر براي سركوب كردن يك فرد يا يك گروه كوچك متجاوز - كه مسلّماً حتّي در چنان جهاني نيز امكان وجود دارد - مدّتها وقت براي مطلّع شدن حكومت و سپس مدّتها وقت براي فرستادن نيروي تأمين كننده عدالت لازم باشد، چگونه مي توان حقّ و عدالت و صلح را در سراسر دنيا تأمين كرد؟!
آية اللّه گرامي
فساد شديد در آخر الزّمان
يك سلسله علائمي در روايت آمده است كه اينها درست است كه علامت ظهورند ولي نمي شود علامت را با شرط از نظر مفهوم لغوي يكي دانست ولي بالأخره وقتي امام معصوم يا پيغمبر اكرم سلام اللّه عليهم اجمعين مي فرمايد اينها علامت ظهور است معنايش اين است كه ظهور، بعد از اين است، شرط نيست.
شرط غير از علامت است ولي همان خاصيّت را مي دهد و خيلي چيزها در روايات آمده و جزو روايات معتبر روايتي است كه در روضه كافي آمده و علائم بسيار زيادي است و در حدود چندين صفحه اين روايت طول مي كشد، در بحار هم همينطور علائمي ذكر شده است. يكي از علائمي كه در روايت سلمان، مرحوم كليني در كافي آورده اند اين است كه مردم ديگر امر به معروف و نهي از منكر نمي كنند بلكه بر عكس امر به منكر و نهي از معروف مي كنند و بالاتر، منكر و معروف را اصلاً نمي فهمند و منكر معروف مي شود و معروف منكر.
علائم ديگر اينكه مثلاً زنها مصادر بعضي امور مي شوند. بچّه ها، بالاي منابر مي روند. زن ها جلوه مي كنند و بيرون مي آيند و سوار مراكب مي شوند كه اشاره است به جلوه كردن زنها در سطح جامعه. زن ها به دنبال همجنس گرائي با زن ها مي روند و مردها به دنبال همجنس گرائي با مردها. زنها به دنبال فحشاء مي روند و شوهرانشان خبر دارند ولي نه تنها نهي از منكرشان نمي كنند بلكه آنها را تشويق هم مي كنند و از همين راه، درآمد كسب مي كنند كه ظاهر روايت اين است كه بوفور اين قضيّه پيش مي آيد.
علامت ديگر اين است كه افراد خير و نيكان و پاكان، خانه نشين مي شوند و افراد شرور و رذل، كارها را در دست مي گيرند.
در روايت ديگري در روضه كافي هست كه حضرت امير (ع)، خطبه اي را در ذيقار كه منطقه اي است بين كوفه و صفّين ايراد فرموده اند و در آن خطبه يك سلسله علائمي را ذكر كرده اند راجع به آينده زمان كه من اينجا قسمتهايي از آن را عرض مي كنم. آمده است كه: «بعد از من، زماني مي آيد كه هيچ چيزي پنهان تر از حقيقت و هيچ چيزي روشن تر از باطل نيست! هيچ چيزي بيشتر از دورغ بر خدا و رسول نيست! قرآن تحريف مي شود و معروف منكر مي شود و منكر معروف مي شود! هدايت مثل يك فحشاء مورد انكار قرار مي گيرد! كم فروشي جزء عادت آن زمان درمي آيد! قرآن و اهل قرآن در ميان مردم هستند ولي با مردم نيستند! مردم متفرّق خواهند شد! مسكرات، منكرات، رشوه، قتل، زياد مي شود! از حقيقت فقط اسمي مي ماند! از قرآن فقط خطّ و اعرابي مي ماند! سلاطين عوض مي شوند! رژيم ها تغيير پيدا مي كنند ولي آرامشي نيست! مساجد در آن زمان از گمراهي پُر و از هدايت خالي است! حضورشان در مساجد، كُفر به خداست.»
در يك روايتي در جلد 52 چاپ جديد بحار جابر، مي گويد: با پيغمبر در «حجّةالوداع» بودم. وقتي حجّ تمام شد حضرت، حلقه درب خانه كعبه را گرفت و با صداي بلند فرياد زدند: «ايّها النّاس.» همه جمع شدند. بعد فرمودند: «بگويم كه بعد از من چه خواهد شد؟» خود پيغمبر گريست. مردم هم گريستند.
سپس فرمود: «بعد از من، تيغ هست بدون برگ (تشبيهي كرده است به اينكه درختان تيغ مي دهند و برگ نمي دهند) سلطان جائر! ثروتمند بخيل! عالمي كه رغبت به ثروت دارد (دنبال ظواهر است! انواع ماشين ها! انواع خانه ها!)، فقيري كه دروغ مي گويد! پيرمردي كه فاسق و فاجر است! بچّه هايي كه وقيح هستند! زنهايي كه خود را مي آرايند.»
بعد سلمان به حضرت عرض كرد: «يا رسول اللّه! كي اينطور مي شود؟»
حضرت فرمود: «اي سلمان! وقتي كه علماء كم ولي آوازه خوانها زياد شوند! زكات ندهند! منكرات زياد و علني شود! در مساجد صدا و تكبير و شعار زياد شود! دنيا را بالاي سر قرار دهيد! علم و دانش را زير پا و گفتارتان دروغ شود! غيبت، ميوه تان شود! (يعني همانطوري كه ميوه مي خورند با لذّت غيبت مي كنند)، حرام را غنيمت شمارند! بزرگان به كوچكان رحم نمي كنند و كوچكان به بزرگان احترام نمي گذارند! در چنين شرايطي لعنت الهي بر اينها فرود مي آيد. ميان شما دعوا و نزاع پيش مي آيد! دين فقط يك لفظي است در زبان! و وقتي چنين شرايطي پيش مي آيد منتظر بادهاي سرخ، مسخ و بارش سنگ باشيد.»
عدّه اي از صحابه عرض كردند: «يا رسول اللّه! كِي چنين حوادثي پيش مي آيد؟»
حضرت فرمود: «آنگاه كه نمازها را عقب مي اندازند! اتباع شهوات مي كنند! شرب قحوات مي كنند! (كه اشاره به مشروباتي است كه فقط براي لذّت مي باشد)، پدران و مادران يكديگر را شتم مي كنند! حرام را غنيمت مي دانند! زكات را ضرر دانند! مرد، مطيع زنش مي شود! مردم به همسايه شان جفا مي كنند! قطع رحم مي كنند! رحمت بزرگان از بين مي رود! حياء كوچكان كم مي شود! ساختمانها را محكم مي سازند! و به بردگان و كنيزان ظلم مي كنند! (كه حالا مصداقش كارمندان وكارگران است.)
با هوي و هوس، گواهي شهادت مي دهند! حكّام و قضات، به ستم و جور حكم مي كنند! شخص به پدر خودش دشنام مي دهد و به برادرش، حسد مي ورزد! شركا خيانت مي كنند! وفا رسم مي شود! زنا زياد مي شود! مردها لباس زن مي پوشند و پرده حياء از زنها دريده مي شود! كبر در دلها ريشه مي دواند همانطوريكه سم در بدن ريشه مي گيرد! معروف كم مي شود! جرم و جنايت پيدا و روشن و زياد مي شود! گناهان بزرگ سبك شمرده مي شوند! مردم به دنبال مدّاحي روند و پول خرج مي كنند تا ديگران از آنها تعريف بكنند! براي آوازه خواني پول مي دهند! به دنيا از آخرت مشغول و غافل مي شوند! ورع و تقوي كم مي شود و طمع زياد مي شود! هرج و مرج مي شود! مؤمن، ذليل مي شود و منافق و دورو، عزيز مي شود! در مساجد اذان مي گويند ولي دلها جايگاه ايمان نيست! قرآن را سبك مي شمارند! مؤمن واقعاً ذليل مي شود! صورت، صورت انسان است ولي دل، دل شيطان است! كلام از عسل شيرين تر ولي دل از حنظل، تلختر است! گرگند ولي لباسي پوشيده اند! در هر روز آنها، خداوند مي گويد: «مرا مي خواهيد گول بزنيد؟ جرأت بر من پيدا مي كنيد؟ خيال مي كنيد ما شما را بيهوده آفريده ايم؟ به عزّت و جلالم قسم كه اگر نبود بخاطر آن كساني كه در ميان شما به اخلاص از من عبادت مي كنند قطره اي باران به شما نمي دادم و برگي از زمين نمي روياندم.»
سپس پيغمبر فرمود: «شگفت از گروهي كه خدايشان پول است، آرزوهاي دراز و عمرهاي كوتاه دارند آن وقت طمع دارند كه همنشين خدا شوند در حالي كه جز با عمل و عقل به آن راه نخواهند رسيد.»
روايات خيلي زياد است در اين باب اگر من بخواهم وارد بشوم اين دسته روايات كه اشاره شد رواياتي است كه علائم اخلاقي را مي شمرد.