وظايف ما در غيبت امام زمان (ع)
وظايف و تكاليف ما شيعيان را در دوران پر رنج و محنت غيبت به چهار دسته مي توان تقسيم كرد:
1 - آنچه در روايات اين باب، با لفظ امر وارد گرديده به عنوان تكليف شمرده شده است. مانند:
«اَكْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ؛ براي تعجيل فرج بسيار دعا كنيد».
( - كمال الدين / ج 2 / ص 485. )
«فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَباحاً و مَساءً؛ هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشيد».
( - همان / ج 2 / ص 337 / ح 10. )
«فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِءٍ مِنْكُمْ بِما يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مُحِبَّتِنا؛ هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به مقام محبّت ما نزديك مي كند، عمل نمايد».
( - احتجاج طبرسي / چاپ اسوه / ج 2 / ص 599 و بحارالانوار / ج 53 / ص 175 / ح 7. )
2 - آنچه در باب صفات شيعيان و منتظران، مورد تأكيد اهل بيت ( عليهم السلام ) : قرار گرفته است، مانند:
«طُوبي لِلصَّابِرينَ فِي غَيْبَتِهِ، طُوبي لِلْمُقيمينَ في مَحَبَّتِهِ؛ خوشا به حال شكيبايان در غيبت او، خوشا به حال دوستداران او».
( - الزام الناصب / ص 18 و ينابيع المودة / ج 3 / ص 101 و بحارالانوار / ج 36 / ص 306 / ح 144. )
«اَلْمُنْتَظِرُونَ لِظُهورِهِ ... الدُّعاةُ اِلي دينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً؛ منتظران ظهور امام زمان ( عليه السلام ) در پنهان و آشكار، مردم را به دين خدا دعوت مي كنند».
( - بحارالانوار / ج 52 / ص 122. )
3 - آنچه به طور منطقي با بررسي ابعاد غيبت و انتظار و ظهور، به دست مي آيد، مانند:
الف - دفاع از آرمان هاي امام زمان در دوران غيبت.
ب - دشمن شناسي و مراقبت بر تحريف نشدن معنا و مسير انتظار توسط دشمن.
ج - آماده سازي زمينه ظهور.
د - تطبيق دادن خود و جامعه بر معيارهاي ارائه شده نسبت به دوران پس از ظهور.
4 - آنچه در تأسّي به بزرگان و عالمان ديني در حدّ وظيفه بايد مورد پيروي قرار گيرد، مانند:
الف - مواظبت بر اذكار و زيارت هايي خاصّ.
ب - مداومت بر انجام اعمال مستحبّي در جهت ايجاد قرب معنوي به امام زمان ( عليه السلام ) .
در اين بخش هشتاد مورد از وظايف شيعيان و منتظران امام زمان ( عليه السلام ) در دوران غيبت آن حضرت - كه در كتاب شريف «مكيال المكارم» تأليف مرحوم حاج ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني، با بهره گيري از احاديث گوناگون گردآوري شده - بيان مي شود؛ اميد آنكه خداوند در اداي تكليف نسبت به ساحت مقدّس آن يگانه دوران و جان جانان، همه شيعيان و منتظرانش را توفيق داده و ياري فرمايد:
1 - شناخت امام ( عليهم السلام ) :
* شناخت صفات آن بزرگوار
* شناخت آداب آن حضرت
* شناخت ويژگي هاي آن حضرت
* شناخت علائم حتميه ظهور
2 - رعايت ادب نسبت به او، آنگاه كه با ذكر نام هاي شريفش از آن بزرگوار، ياد مي شود.
3 - محبت خاص نسبت به آن حضرت
4 - محبوب ساختن آن عزيز، در نزد مردم
5 - انتظار فرج و ظهور آن بزرگوار
6 - اظهار شوق براي ديدن آن حضرت
7 - ذكر فضايل و مناقب او در بين مردم
8 - اندوه در فراق آن بزرگوار
9 - حضور در محافل ذكر فضايل آن بزرگوار
10 - برپايي مجالسي به نام صاحب الزمان ( عليه السلام )
11 و 12 - سرودن شعر و قرائت آن در فضايل مولا
13 - برخاستن در هنگام ذكر اسم شريف و القاب آن بزرگوار
14، 15 و 16 - گريستن، گرياندن و خود را به گريه وادار كردن در فراق آن امام همام
17 - درخواست معرفت و شناخت از خداي عزّوجل نسبت به آن حضرت
18 - مداومت بر اين دعا:
«اَللَّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني ؛ بارخدايا! تو مرا به خود شناسا كن كه اگر خودت را به من نشناساني پيغمبرت را نخواهم شناخت، بارخدايا! تو رسولت را به من بشناسان كه اگر رسول خود را به من نشناساني حجّتت را نخواهم شناخت، پروردگارا! حجّت خودت را به من بشناسان كه اگرحجّت خود را به من نشناساني از دين خود گمراه خواهم شد.»
( - اصول كافي / ج 1 / ص 337 و بحارالانوار / ج 52 / ص 146 / ح 70. )
19 - مداومت بر دعاي غريق:
«يا اَللَّهُ يا رَحْمانُ يا رَحيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبُ ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِكَ؛ اي خداوند! اي رحمان! اي مهربان! اي دگرگون كننده دلها! مرا بر دينت پايدار كن».
( - اكمال الدين / ج 2 / ص 351 / باب 33 / حديث 49. )
20 - مداومت بر دعايي كه مرحوم ابن طاووس نقل نموده است:
«اَللَّهُمَّ اَنْتَ عَرَّفْتَني نَفْسَكَ وَ عَرَّفْتَني رَسُولَكَ وَ عَرَّفْتَني مَلائِكَتِكَ وَ عَرَّفْتَني وُلاةَ أَمْرِكَ، اَللَّهُمَّ لا آخُذُ اِلّا ما اَعْطَيْتَ وَ لا أَقي اِلّا ما وَقَيْتَ اَللَّهُمَّ لا تُغَيَّبَني عَنْ مَنازِلِ اُولِيائِكَ وَ لا تُزِغْ قَلْبي بَعْدِ اِذْ هَدَيْتَني اَللَّهُمَّ اهْدِني لِوِلايَةِ مَنْ اِفْتَرَضْتَ طاعَتَه...؛ بارخدايا! تو خودت و فرستاده ات و فرشتگانت و پيغمبرت و واليان امرت را به من شناسانيدي، بار خدايا! من نگيرم جز آنچه تو عطا كني، و هيچ نگهدارنده اي جز تو برايم نيست، بارخدايا! مرا از منازل دوستانت دور مگردان و دلم را پس از آن كه هدايت كرده اي منحرف منماي، بارخدايا! مرا به ولايت كسي كه اطاعتش را بر من واجب ساخته اي هدايت فرما».
( - مهج الدعوات / سيد بن طاووس / ص 332 و بحارالانوار / ج 95 / ص 336 / ح 6. )
21 - شناخت علامت هاي ظهور آن حضرت.
22 - تسليم امر الهي بودن نسبت به مسئله غيبت و ظهور آن حضرت و عجله نكردن.
23 - صدقه دادن به نيابت از امام زمان ( عليه السلام ) .
24 - صدقه دادن براي سلامتي امام زمان ( عليه السلام ) .
25 و 26 - رفتن به حج و فرستادن ديگران به حج به عنوان نيابت از امام زمان ( عليه السلام ) .
27 - طواف مستحبّي خانه خدا به نيابت از آن حضرت.
28 و 29 - زيارت مشاهد پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) و معصومين ( عليهم السلام ) : به نيابت از آن حضرت.
30 - فرستادن ديگران به زيارت آن مقامات به نيابت از امام زمان ( عليه السلام ) .
31 - تلاش در راه خدمت به آن حضرت، از هر طريقي كه ممكن باشد.
32 - كوشش در راه ياري امام زمان ( عليه السلام ) .
33 - نيّت قطعي داشتن براي ياري آن بزرگوار در زمان ظهور.
34 - بعد از هر نماز واجب، با آن حضرت به وسيله عبارات و دعاهاي خاص، تجديد بيعت نمودن.
35 - مصرف اموال در راه هايي كه مورد رضايت امام زمان ( عليه السلام ) است.
َّ - ارتباط با شيعيان و دوستان امام زمان ( عليه السلام ) و كمك مالي به آنان.
- شاد و خوشحال نمودن شيعيان.
- خيرخواهي براي امام زمان ( عليه السلام ) .
- زيارت كردن او، و سلام دادن بر او در هر مكان و زمان.
- زيارت مؤمنين و صالحين به قصد ثواب زيارت مولا.
- صلوات فرستادن بر آن حضرت.
- اهداي ثواب صلوات بر پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به آن بزرگوار.
- نماز خواندن و اهداي ثواب آن به امام زمان ( عليه السلام ) .
- نمازِ هديه، به كيفيّت خاص در وقت معين.
- قرائت قرآن و اهداي ثواب آن به امام زمان ( عليه السلام ) .
- توسّل به آن حضرت و شفيع قرار دادن ايشان در نزد خدا.
- توجّه و استغاثه به آن حضرت و حاجت خواستن از ايشان.
- دعوت و راهنمايي مردم به سوي آن حضرت.
- رعايت حقوق آن بزرگوار.
- خشوع قلبي داشتن، در هنگام يادكردن آن بزرگوار.
- اظهار كردن دانش در برابر ظهور بدعت ها.
- تقيّه در برابر اشرار، و كتمان سرّ در مقابل اغيار.
- شكيبايي در مقابل اذيت ها و تكذيب ديگران، و تحمّل محنت ها.
- درخواست صبر از خدا در دوران غيبت آن جانِ جانان.
- يكديگر را به صبر دعوت كردن.
- شركت نكردن در مجالسي كه در آنها استهزاء به امام زمان ( عليه السلام ) مي شود.
- مدارا با اهل باطل.
- ناشناس ماندن و دوري از شهرت.
- تهذيب نفس و پاكسازي درون از صفات پليد و زينت دادن آن به وسيله اخلاق پسنديده.
- همبستگي و اتحاد براي ياري آن بزرگوار.
- توبه واقعي و بازگرداندن حقوق مردم به آنان.
- پيوسته به ياد امام زمان ( عليه السلام ) بودن.
- پيوسته عمل نمودن به آداب آن حضرت.
- درخواست از خدا نسبت به يادآوري هميشگي امام زمان ( عليه السلام ) و فراموش نكردن آن بزرگوار.
- خشوع و خضوع در برابر آن يگانه دوران.
- طلب رضايت امام زمان ( عليه السلام ) .
- بزرگداشت كساني كه از نظر سيادت يا روحانيت به امام ( عليه السلام ) نزديك هستند.
- بزرگداشت مكان هاي منتسب به آن حضرت مانند: مسجد مقدس جمكران، مسجد سهله، سرداب مقدس در شهر سامراء.
- اجتناب از تعيين وقت براي ظهور.
- تكذيب تعيين كنندگان وقتِ ظهور آن حضرت.
- تكذيب مدّعيان وكالت و نيابت خاصّه آن بزرگوار.
- دعا براي توفيق ديدار صاحب الزمان ( عليه السلام )
- اقتدا و تأسّي نمودن به اخلاق و اعمال امام زمان ( عليه السلام ) و ترك اظهار خوشايندي از آنچه نزد دشمنان آن حضرت است.
- حفظ زبان از غير ياد خداوند و فضيلت سكوت.
- به جا آوردن نماز حضرت حجت ( عليه السلام ) .
- گريه بر مصائب مولاي مان، شهيد مظلوم امام حسين ( عليه السلام ) .
- زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام ) .
- زياد نفرين و لعن كردن بر بني اميّه در آشكار و پنهان.
- كوشش كردن در اداي حقوق برادران ديني به عنوان ياري امام زمان ( عليه السلام ) .
- فراهم آوردن و آماده كردن سلاح به نيّت ياري نمودن آن بزرگوار.
دنياي پس از ظهور يا بازگشت خوبان عالم به اين دنيا
بازگشت خوبان عالم به اين دنيا
از جمله اجماعيات و ضروريات مذهب شيعه، حقيقت رجعت است، يعني پيش از قيامت، در زمان حضرت مهدي (عج) و بعد از آن حضرت، جمعي از مؤمنان خالص و جمعي از كافران خالص. و به عبارت ديگر جمعي از نيكان بسيار نيك و جمعي از بدان بسيار بد، به دنيا بر مي گردند.
( - نورالثقلين: ج 4، ص 100 . )
خوبان و نيكان و مؤمنان خالص به دنيا بر مي گردند براي اينكه با ديدن دولت ائمه ( عليهم السلام ) : ديده هايشان روشن گردد ومقداري از جزاي خوبي هايشان در دنيا به آنها برسد.
و بدان و كافران محض، به دنيا بر مي گردند براي اينكه به عقوبت و عذاب دنيوي برسند. و دولتي كه نمي خواستند به اهل بيت ( عليهم السلام ) : برسد را مشاهده كنند، و همچنين براي اينكه شيعيان از ايشان انتقام بگيرند.
و ساير مردم در قبرها مي مانند تا روز قيامت محشور شوند. چنانچه در احاديث بسيار وارد شده كه رجوع نمي كند در رجعت مگر كسيكه ايمان خالص داشته و يا كافر محض باشد، امّا ساير مردم به حال خود باقي مي مانند، تا روز قيامت.
( - بحارالانوار: ج 53، ص 39، ح 1. )
مرحوم علامه مجلسي رحمه اللَّه مي فرمايد:
... اكثر علماي اماميه دعواي اجماع بر حقيقت رجعت كرده اند مانند:
محمد بن بابويه در رساله اعتقادات - شيخ مفيد وسيد مرتضي و شيخ طبرسي و سيد بن طاووس وغير ايشان از اكابر علماي اماميه ... .
و همچنين مي فرمايد:
چگونه ممكن است شخص با ايماني كه حقّانيت اهلبيت ( عليهم السلام ) : را باور كرده در مورد رجعت ترديد كند، در صورتي كه نزديك به 200 حديث صريح از امامان اهل بيت ( عليهم السلام ) : به طور متواتر به دست ما رسيده و بيش از چهل تن از بزرگان شيعه از قبيل شيخ طوسي، شيخ مفيد، سيّد مرتضي علم الهدي ، شيخ صدوق و كليني وامثال آنها در آثار پرارج خود گرد آورده اند.
سپس مي فرمايد: من تصوّر مي كنم كه هر كس در مورد رجعت ترديد كند، او در مورد امامان اهلبيت شكّ دارد، چون آن را نمي تواند در ميان شيعيان ابراز كند، براي تخريب آئين مقدّس و براي گول زدن افراد ضعيف الايمان چنين اظهار مي كند كه اهلبيت را قبول دارد و رجعت را قبول ندارد.
( - بحارالانوار: ج 53، ص 122 و 123. )