بازگشت

صبر و بردباري


رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) مي فرمايد:

«طُوبي لِلصَّابِرينَ في غَيْبَتِهِ!طُوبي لِلْمُقيمينَ عَلي مَحَبَّتِهِ!؛ خوشا به حال صبركنندگان در دوران غيبت مهدي ( عليه السلام ) ! خوشا به حال پابرجايان در مقام ( - الزام الناصب / ص 18 و ينابيع المودة / ج 3 / ص 101 و بحارالانوار / ج 36 / ص 306 / ح 144. )

محبت او!»

و در جاي ديگر دست به دعا برداشت و عرض كرد: «پروردگارا! برادرانم را به من بنمايان!»

يكي از ياران پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) كه در جمع حاضر بود گفت: آيا ما برادران شما نيستيم اي رسول خدا؟!

آن حضرت فرمود: «نه! شما اصحاب من هستيد. و برادران من قومي در آخر زمان هستند كه به من، نديده ايمان آورند...»

و بعد چونانكه بخواهد سرّ اين همه تكريم و تعظيم را بنماياند از استقامت و صبرِ سختِ منتظران فرمود:

«لِاَحَدِهِمْ اَشَدُّ بَقيَّةٍ عَلي دينِهِ مِنْ خَرطِ الْقَتادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّماءِ اَوْ كَالْقابِضِ عَلي جَمْرِالغَضا اُولئِكَ مَصابيحِ الدُّجي ؛ سختي استقامت هر يك از آنان ( - بحارالانوار / ج 52 / ص 123 / ح 8 و الزام الناصب / ص 137. )

بر دين خود، بيشتر از سختي كسي است كه در شبي ظلماني بخواهد بوته خاري را با دست خود از خار بپيرايد، يا كسي كه بخواهد ذغال گداخته سوزاني را در مشت بگيرد. آنان چراغ هاي فروزان شبهاي ظلماني اند».

امتحانات الهي يكي پس از ديگري براي مؤمنين پيش مي آيد و ميزان صبر و استقامت آنان را به بوته امتحان مي گذارد.



امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد:

«امر فَرَج براي شما نمي رسد مگر پس از نابودي، نَه به خدا سوگند! نمي رسد مگر پس از آنكه خوب و بد از هم جدا شوند، نَه به خدا سوگند! نمي رسد مگر پس از آنكه در اثر آزمايشات گوناگون، خالص و پاك شويد».

( - كمال الدين / ج 2 / ص 346 و بحارالانوار / ج 52 / ص 111 / ح 20. )

اساساً انتظار با آن همه فضايل و بركاتي كه دارد جز با صبر و شكيبايي حاصل نمي شود. پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:

«اِنْتِظارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ عِبادَةٌ؛ به وسيله صبر و استقامت، منتظر فرج بودن، عبادت است».

( - بحارالانوار / ج 52 / ص 145. )



و امام رضا ( عليه السلام ) مي فرمايد:

«ما اَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ ... فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبرِ...؛ چه نيكو است شكيبايي به همراه انتظار فرج ... بر شما باد! استقامت و شكيبايي».

( - همان / ص 129. )

آيا مي توان پذيرفت كه اجر منتظرين برابر اجر هزار شهيد همانند شهداي بدر و احد باشد، و انتظار، بالاترين عبادت، بلكه بالاترين جهاد امتِ پيامبر به شمار ( - همان / ص 125. )

آيد. با اين همه بدون استقامت و پايداري لازم، حاصل گردد؟

( - بحارالانوار / ج 51 / ص 156. )

آيا مي شود قبول كرد كه منتظران حضرت مهدي ( عليه السلام ) همچون مجاهدانِ شهيدِ به خون غلطيده در راه خدا باشند، اما اين درجه والا را بدون تحمّل ( - همان / ج 52 / ص 123. )

سختي ها و مرارت ها و شكنجه هاي فراوان به دست آورند؟

كه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) مي فرمايد:

«طُوبي لِلصَّابِرينَ في غَيْبَتِهِ، طُوبي لِلْمُقيمينَ عَلي مُحَبَّتِهِم خوشا به حال شكيبايان در غيبت مهدي ( عليه السلام ) ، خوشا به حال آنانكه بر راه اهل بيت ثابت قدم ( - همان / ص 143 و بحارالانوار / ج 36 / ص 306 / ح 144. )

مي مانند».





اطاعت و پيروي از فقها و عالمان رباني



«بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ مُغَيِّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا، بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنَّا؛ جانم به فداي تو! غايب شده اي كه بيرون از ما نيست، جانم به فداي تو! دور از ( - دعاي ندبه. )

وطني كه از ما دور نيست».

«اِنْ غابَ عَنِ النَّاسِ شَخْصُهُ في حالِ هُدْنَةٍ لَمْ يَغِبْ عَنْهُمْ مَثْبُوتُ عِلْمِهِ؛ اگر چه در آرامش دوران غيبت، شخص او از ديدگان مردم پنهان است، اما ( - منتخب الاثر / ص 272. )

دانش ثابت شده او از ديده بصيرت آنان پنهان نمي ماند».

هم او به حال مردم آگاه است و هم آگاهي هاي به وديعت نهاده شده او در نزد مردم، حاضر است.

مردم اگر چه او را نمي بينند، اما فرمان هايش را مي پذيرند.

و بدين گونه است كه نقش فقيهان وارسته و به دور از هوي و هوسهاي نفساني - كه نمايندگان امام زمان ( عليه السلام ) هستند - نمايان مي گردد.

مردم با فرمانبري از فقيهان، فرمان امام معصومِ خويش را اطاعت مي كنند. زيرا امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد:

«وَ اَمَّا مَنْ كانَ مِنَ الْفُقَهاء، صائِناً لَنِفْسِهِ، حافِظاً لِدينِهِ، مُخالِفاً عَلي هَواه، مُطيعاً لِاَمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ يُقَلِّدُوه؛ هر كس از فقيهان كه نگهدارنده دين و ( - بحارالانوار / ج 2 / ص 88. )

نگاهبان جان و مخالف هواي نفس خود و اطاعت كننده فرمان مولاي خويش باشد، بر مردم است كه از او تقليد و تبعيّت كنند».

و هم او شيعيانش را واننهاده و رها نساخته، بلكه تكليف شان را در دريافت احكامِ دين و مسائل زندگي روشن و مشخص نموده است، در توقيعي كه براي يكي از عالمان رباني صادر شده مي فرمايد:

«وَ اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَة فَارْجِعُوا فيها اِلي رُواةِ حَديثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْكُم وَ اَنَا حُجَّةُاللَّهِ عَلَيْهِم؛ در پيشامدهاي روزگار به راويان حديث ما مراجعه ( - همان / ج 53 / ص 181. )

كنيد، زيرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم».

با چنين ديدگاهي است كه «فقيه» استمرار دهنده خط امامت امام زمان ( عليه السلام ) و پاس دارنده مرزهاي ولايت آن بزرگوار، و منعكس كننده فرمايشات و فرمان هاي او به پيروان و ارادتمندان او است. بنابراين بر هر شيعه منتظري لازم است كه در به دست آوردن احكام دين و چگونگي انجام وظايف و مسئوليت هاي ديني، فردي و اجتماعي اش به فقيهي - كه داراي شايستگي هاي مطرح شده از سوي امام ( عليه السلام ) است - مراجعه نمايد.





دعا براي امام زمان ( عليه السلام )

دعا جلوه گاه نياز است، دري به سوي رحمت پروردگار است، كليد باب اجابت است. دعا اساس عبادت، روح عبادت و مغز عبادت است.

( - نهج الفصاحة. )

بدون دعا، لذت انس با خدا، شيريني ارتباط با معبود، حلاوت قرب به پروردگار نصيب آفريدگان او نمي شود.

بدون دعا، اوج بندگي خدا دست نيافتني است.

بدون دعا، بندگان خدا از عنايت او محروم مي مانند.

(قُلْ ما يَعْبَؤُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلا دُعاءُكُم)

( - سوره فرقان / آيه 77. )

در دوران غيبت امام زمان ( عليه السلام ) نياز منتظرين آن حضرت به دعا بيش از هر زمان ديگري است. زيرا از رحمت حضور خليفه رحمان محروم مانده اند و درماندگي و اضطرار را با تمام وجود حس كرده اند.

(اَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دُعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْاَرْضَ)

( - سوره نمل / آيه 62. )

شيرين و در عين حال شگفت است كه مردمِ ما در هر بلا و مصيبت و براي شفاي هر مريض و حلّ هر مشكل و روا شدن هر حاجتي، آيه اي را مي خوانند كه به گونه اي صريح آنان را به دعا براي امام زمان ( عليه السلام ) و برطرف شدن بلاي غيبت و به خلافت رسيدن مؤمنان تشويق مي كند.

«كيست - غير از خدا - آن كس كه درمانده را - وقتي كه دعا مي كند و او را مي خواند - اجابت كند و گرفتاري او را برطرف كند و شما را جانشينان زمين قرار دهد؟»

اين آيه به امام زمان ( عليه السلام ) و منتظران او تأويل شده است.

( - المحجة في ما نزل في القائم الحجّة / ذيل آيه شريفه و بحارالانوار / ج 51 / ص 48 / ح 11. )

بايد براي امام زمان ( عليه السلام ) دعا كرد، براي سلامتي او، براي ايمني او، براي عزّت او، براي نصرت و تأييد او، براي تعجيل ظهور او، براي تحقق اهداف او، بايد هميشه خدا را خواند.

امامان بزرگوار كه پيشوايان راه سعادت بشريت اند، هم خود براي امام زمان ( عليه السلام ) و ظهورش دعا كرده اند و هم ديگران را به چنين دعايي دعوت كرده اند.

يونس بن عبدالرحمان گويد: امام رضا ( عليه السلام ) همواره به دعا براي صاحب الامر ( عليه السلام ) امر مي فرمود: «اِنَّ الرِّضا ( عليه السلام ) كانَ يَأْمُرُ بِالدُّعاءِ لِصاحِبِ الْاَمْرِ». و ( - بحارالانوار / ج 95 / ص 330. )

امام حسن عسكري ( عليه السلام ) دعاي براي فرج آن حضرت را راز و رمز مصون ماندن از فتنه ها، گمراهي ها و ضلالت هاي دوران غيبت مي داند تا آنجا كه مي فرمايد: «به خدا سوگند! (او) غيبتي مي كند كه در آن غيبت از هلاكت و گمراهي نجات نمي يابد مگر كسي كه خداوند او را براي مان به امامتش پايدار داشته، و به دعا براي تعجيل در فَرَجش توفيق دهد».

( - همان / ج 52 / ص 23. )





دعا براي فرج



دعا براي فرج در بين همه دعاها از ويژگي خاصّي برخوردار است، ده ها روايت از پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) و امامان معصوم ( عليهم السلام ) : در ترغيب مؤمنين به چنين دعايي وارد شده، و علاوه بر آن ده ها دعاي كوتاه و بلند مشتمل بر سوز و گداز براي تعجيل فرج از ناحيه آن بزرگواران روايت گرديده است كه گواه گويايي بر اهميّت اين دعا و اهتمام آنان به چنين دعايي به شمار مي آيد.

انگيزاننده ترين تعبيرات اين روايات، فرمايشاتي است كه دعاي براي فرج را قرين و همراهِ هميشگي انتظار، بلكه مصداق چشم انتظاري و تحقق بخشِ انتظار ( - «عليكم بالدعاء و انتظار الفرج». مهج الدعوات / ص 414 / و بحارالانوار / ج 95 / ص 336. )

فرج مي شمارد، و دعا كننده را از خاصّان ياوران حضرت مهدي ( عليه السلام ) به حساب مي آورد.

( - بحارالانوار / ج 62 / ص 70 / روايت 23 / باب 50. )

امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد:

«هركس بر بلا شكيبا باشد و به وسيله دعا چشم انتظار فَرَج از سوي خدا باشد، از خاصّان به شمار مي آيد.»

و امام زمان ( عليه السلام ) خود مي فرمايد:

«أَكْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ، فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم؛ براي تعجيل در فرج و ظهور من بسيار دعا كنيد، همانا اين كار براي خودتان گشايش خواهد بود».

( - كمال الدين / ج 2 / ص 485. )

دعا كنيد؛ اگر شيعه چشم انتظاريد بايد براي نزديك تر شدن فرج دعا كنيد.

بسيار دعا كنيد؛ اگر فتنه هاي دوران غيبت را دريافته ايد و اهميت ظهور را مي دانيد، بايد بسيار دعا كنيد.

براي تعجيل فرج، بسيار دعا كنيد؛ كه همانا همين دعا كردن فرج و گشايش شما است.

با همين بسياري دعا است؛ كه بصيرت شما افزايش مي يابد و در شناخت عوامل فتنه تواناتر مي شويد.

با همين بسياري دعا است؛ كه اميدتان به پيروزي فزوني مي گيرد و توانِ استقامتِ بيشتر مي يابيد.

با همين بسياري دعا است؛ كه بازوان همّت تان قدرتمندتر مي شود و روح مقابله با باطل در درون تان اوج مي گيرد.

با همين بسياري دعا است؛ كه خدا عنايت خاصّه اش را شامل حال شما مي گرداند و تأثيرات و توفيقاتش را نصيب شما مي سازد.

و اين ها خود والاترين مصاديق فرج و روشن ترين جلوه هاي گشايش اند.

( - در كتاب مكيال المكارم / ج 1 / موردِ 90، از ثمرات و فوايدي كه از ديدگاه مؤلف آن، بر دعا براي تعجيل فرج مترتب است بر شمرده شده است. )