بهترين انتظار
بهترين انتظار
شخص منتظِر، وقت نمي شناسد؛ صبح و شام نمي شناسد؛ گاه و بيگاه نمي شناسد؛ انتظار سوزِ شوقي است كه به جان مي افتد؛ شعله عشقي است كه در دل مي گيرد؛ تا جان به تن منتظران است و تا دل شان مي طپد، انتظارشان مي سوزاند و گرما مي بخشد.
منتظرين فرج و ظهور امام زمان ( عليه السلام ) اگر در خانه اند يا در كوچه و بازار، اگر در بسترند يا در كشاكش كار، در تنهايي يا در اجتماع، در آساني يا در سختي، در سلامت يا در بيماري، در وطن يا سفر، در هر زمان و هر مكان، و در هر حال و فكر و ذكر كه باشند مشغول به يارِ مورد انتظارند؛ كه امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد:
«اِنَّ اَحَبَّ الْاَعْمالِ اِلَي اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ وَ مادامَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنِ؛ محبوب ترين كارها در نزد خداي عزوجل انتظار فرج است و بنده مؤمن همواره در حال انتظار به سر مي برد».
( - بحارالانوار / ج 52 / ص 132 / ح 37. )
منتظِر همچون كسي است كه در پي شب يلدايي، خسته از ظلمت و تيرگي، چشم به افق دوخته و دميدن خورشيد را انتظار مي كشد.
منتظِر همانند كسي است كه در بياباني بي انتها سرگردان مانده، تنها و وحشت زده، به انتظار رهنمايي لحظه شماري مي كند.
منتظِر مانند كسي است كه پس از تشنگي بسيار، با پنجه هاي ضعيف و دردمندش، زمين را كنده و در انتظار و آرزوي جوشش آبي گوارا نشسته و «له له» مي زند.
منتظِر همچون كسي است كه در هنگام بالا رفتن از كوه، پايش لغزيده و دست به سنگي گرفته و هر لحظه خود را در معرض سقوط به انتهاي دره اي تاريك و خوفناك مي بيند، ولي با فريادهاي خود نجات دهنده اي را مي طلبد.
پس بايد انتظار كشيد، بايد ديده به راه امام زمان ( عليه السلام ) بود، بايد هر صبح و شام چشم انتظار فرج ماند كه امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد:
«اِنْتَظِرُ الْفَرَجَ صَباحاً وَ مَساءً؛ در هر صبح و شام منتظر فرج باش!»
( - بحارالانوار / ج 10 / ص 94 / ح 1. )
اين فرمان امام ( عليه السلام ) به انتظار، از نگاهي ديگر، نوعي خبر دادن، از نامعلوميِ زمان فَرَج است. به عبارت ديگر شايد مقصود اين باشد كه صبحگاهان منتظر باش، زيرا چه بسا تا شامگاهان فَرَج فرا برسد؛ و شامگاهان منتظر فَرَج باش، زيرا چه بسا تا صبحگاه بعدي ظهور امضاء گردد.
خلاصه اينكه انسان منتظر امام زمان ( عليه السلام ) ، انساني كوشاست و در مسير اقامه دولت او و استقرار ولايتش از نثار هر چه دارد دريغ نمي ورزد؛ كه امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد:
«اَلْمُنْتَظِرُ لِاَمْرِنا كَالْمُتَشَحَّطُ بِدَمِهِ في سَبيلِ اللَّهِ؛ كسي كه چشم انتظار حاكميت ما باشد، مانند مجاهدي است كه در راه خدا به خون خويش غلطيده باشد».
( - كمال الدين / صدوق / ص 465 و بحارالانوار / ج 52 / ص 123. )
اگر كسي امام زمان ( عليه السلام ) را شناخت، ديگر يادش را از خاطر نخواهد برد.
اگر كسي مهرباني هاي او را ديد، ديگر فراموشش نخواهد كرد.
اگر كسي احساس اُنس با امام زمان ( عليه السلام ) كرد، آنگاه هميشه به يادش خواهد بود.
راستي! مگر مي شود كسي كه پدرش را، برادرش را، دوست مشفق و دلسوزش را از ياد نمي برد، امام زمانش را به فراموشي بسپارد؟!
حق كدامين پدر افزون تر از حقوق امام زمان ( عليه السلام ) است؟
كدام برادر مهربان تر از او است؟
دلسوزي چه دوستي بيشتر از دلسوزي ها و محبت هاي او است؟
او خود خطاب به شيعيانش مي فرمايد:
«اِنَّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ؛ ما در مراعات حال شما كوتاهي نمي كنيم و يادتان را از خاطر نمي بريم».
( - بحارالانوار / ج 53 / ص 175 / ح 7. )
وقتي او - كه ذخيره همه هستي، ثمره همه رسالت ها، منبع همه كمالات، سرچشمه همه خيرات و جلوه گاه همه نيكويي ها و زيبايي ها است - ياد شيعيان را از خاطر نمي برد، آيا رواست فراموشي آنان نسبت به آن امام مهربان!؟
كه مي فرمايد:
«...وَلَوْلاذالِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْواءُ،وَاصْطَلَمَكُمُ الْاَعْداءُ؛ اگر ياد او نبود بلاهاي سخت بر شيعيان فرود مي آمد و دشمنان آنان را نابود مي كردند».
( - بحارالانوار / ج 53 / ص 175 / ح 7. )
اين كه او به ياد شيعيانش است، و براي شان دعا مي كند، و در فتنه هاي بنيان سوز دوران غيبت عنايت خويش را از آنان دريغ نمي دارد و باعث استقرار و استمرار حيات ايشان است، آيا رواست غفلت آنان از او و حقوق آن بزرگوار؟!
محبت به امام زمان ( عليه السلام )
خدا محبت و مودّت حضرت مهدي ( عليه السلام ) را در ضمن محبّت ساير اهل بيت پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بر همگان واجب نمود.
(قُلْ لا اَسْاَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي )؛ «بگو: من از شما جز مودّت و محبّت خويشاوندانم اجر و مزدي براي رسالت نمي خواهم».
( - سوره شوري / آيه 23. )
دوستي و علاقه به اهل بيت ( عليهم السلام ) : و امام زمان ( عليه السلام ) به عنوان اجر رسالت، نه منفعتي براي پيامبر دارد و نه بهره اي را نصيب امام زمان و اهل بيت ( عليهم السلام ) : مي سازد، بلكه تنها به نفع ايمان آورندگان است و بهره هاي بي پايان آنان را در دنيا و آخرت به همراه دارد:
(قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ اَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ)؛ «بگو: هر اجر و پاداشي از شما خواسته ام براي خود شماست».
( - سوره سبأ / آيه 37. )
در حقيقت همين مودّت ها و محبّت ها و علاقه و ارتباطهاي روحي و معنوي است كه راه سير به سوي خدا را فراهم مي آورد و سلوك انسان را در راستاي اراده حق شكل مي دهد.
(قُلْ ما اَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجٍْر اِلاَّ مَنْ شاءَ اَنْ يَتَّخِذَ اِلي رَبِّهِ سَبيلاً)؛ «بگو: من از ميان شما اين اجر رسالت را نمي طلبم، مگر از آن كسان كه بخواهند ( - سوره فرقان / آيه 57. )
راهي به سوي پروردگار خويش بيابند».
با محبّت هاي امام زمان ( عليه السلام ) است كه زمينه هاي اطاعت از او فراهم مي آيد و با اطاعت از او است كه راه كمال انسان به سوي خدا هموار مي شود.
نه تنها دوستي و محبت حضرت ولي عصر «ارواحنا فداه» تكليف و وظيفه است كه دوستي با دوستانش و دشمني با دشمنانش نيز در همان راستاست و دشمني با دوستان آن حضرت و دوستي با دشمنانش در جهت دشمني با آن بزرگوار است.
شيعيان و منتظران ظهور آن حضرت را بايد دوست داشت، از حال و احوال آنها بايد جويا شد، در حد امكان و توان در رفع گرفتاري هاي شان بايد كوشيد و نسبت به آنها ايثار نمود، و خطاكاران شان را بخشيد و در طريق رشد و كمال اخلاقي و معنوي آنان بايد تلاش نمود.
رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) مي فرمايد:
«طُوبي لِمَنْ اَدْرَكَ قائِمُ اَهْلِ بَيْتي وَ هُوَ يَأْتَمُّ في غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيامِهِ وَ يَتَوَلّي اَوْلِيائَهُ وَ يُعادي اَعْدائَهُ؛ خوشا به حال كسي كه «قائم اهل بيتِ» مرا درك كند در حاليكه در زمان غيبتش و قبل از قيامش اقتداي به او نموده، و دوست بدارد دوستانش را و دشمني كند با دشمنانش».
( - بحارالانوار / ج 51 / ص 72 / ح 14. )
محبت، اساس و پايه دين، بلكه مساوي دين است. دين خدا جز با تكيه بر محبّت و ولايت اهل بيت ( عليهم السلام ) : استقرار نمي يابد. از اين رو انتظارِ حاكميت و غلبه ( - «هل الدين الا الحب؛ آيا دين چيزي به جز دوستي است؟» / امام صادق ( عليه السلام )
تفسير عياشي / ج 1 / ص 167 و بحار / ج 27 / ص 95 / ح 58. )
دين در جهان به نوعي انتظارِ جهاني شدن محبّت و ولايت امام زمان ( عليه السلام ) است. و شايد به همين خاطر باشد كه امام زمان ( عليه السلام ) مي فرمايد:
«... فَيَعْمَلْ كُلُّ امْرِءٍ مِنْكُمْ بِما يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مُحِبَّتِنا ...؛ هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به مقام محبت ما نزديك مي كند عمل نمايد».
( - بحارالانوار / ج 53 / ص 175 / حديث 7. )
از اين رو اگر عبادت يا عملي مستحب يا دعا يا زيارتي خاص بتواند مقدمه اي براي ايجاد محبّت بيشتر نسبت به امام زمان ( عليه السلام ) باشد، انجام آن وظيفه اي خواهد بود كه با فرمان صريح آن بزرگوار بر عهده شيعيان قرار گرفته است.
حقوق امام زمان ( عليه السلام ) بر شيعيان
حق امام زمان ( عليه السلام ) بر همه بندگان خدا و به ويژه بر شيعيان، حق حيات است. حق هدايت است. حقي نيست كه بتوان آن را با معياري سنجيد و ارزش گذاري كرد. حقي نيست كه بتوان آن را با دنيا و هر چه در آن است مقايسه كرد.
با اين همه در برخي توقيعات مباركه و دعاها و زيارات شريفه، سخن از حقوق امام زمان ( عليه السلام ) به ميان آمده است.
اين حقوق بدون ترديد، رعايت حق امامت او، شناخت و مواظبت بر اطاعت او، نرنجانيدن قلب مبارك او، پاسداري از آرمان هاي او، مجاهدت در راه دفاع از او، و جان نثاري در راه تحقق خواسته هاي او است.
در راستاي اداي حقوق امام زمان ( عليه السلام ) بايد در راه دفاع از ارزش هاي ولايت از مال و امكانات و توانايي ها مايه گذاشت؛ و بالاتر از آن در راه مبارزه با شيطان و خواسته هاي نفساني، از لذتها، از خوشيها و از آرزوها صرف نظر كرد؛ و در مقابل وسوسه هاي مستمر شيطان و جاذبه هاي پيوسته گناه و فريبندگي نيرومند گناه، مقاومتي سخت و طولاني داشت.
«وَ اَعِنَّا عَلي تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ اِلَيْه؛ خداوندا! ما را در اداي حقوق او ياري فرما».
( - دعاي ندبه. )
با چنين ديدگاهي، اگر سخن از پرداخت حقوق شرعيه امام زمان ( عليه السلام ) و برخي وجوهات مادّي نيز به ميان مي آيد، بايد آن را در همين راستا بررسي كرد؛ چنانكه خود آن بزرگوار در توقيعي فرمود:
«اِنَّهُ مَنْ اِتَّقي رَبَّهُ ... وَ اَخْرَجَ مِمَّا عَلَيْهِ اِلي مُسْتَحِقيهِ كانَ آمِناً فِي الْفِتْنَةِ الْمُبْطِلَةِ؛ همانا هر كس تقواي پروردگارش را پيشه كند و از آنچه كه به عنوان ( - بحارالانوار / ج 53 / ص 76 / ح 8 / نامه امام زمان ( عليه السلام ) به شيخ مفيد. )
حقوق شرعيه - خمس و زكات - بر عهده دارد به مستحقانش بپردازد، از فتنه هاي باطل كننده دين و دنيا در امان خواهد بود».
سخن در باب وجوب اداي چنين حقوقي اين نيست كه امام زمان ( عليه السلام ) چه بهره اي از آن مي برد، بلكه سخن از اين است كه شيعه حق شناس، در راستاي حفظ دين و ايمان خويش، چه منفعتي برايش حاصل مي آيد.
اخلاق شايسته
«آن كس كه مي خواهد در زمره اصحاب حضرت مهدي ( عليه السلام ) درآيد بايد كه منتظر باشد و در عين منتظر بودن، بر اساس ورع عمل نمايد و داراي خلق و خويي پسنديده و نيكو باشد».
( - بحارالانوار/ ج 52 / ص 140. )
و نيز در همين مورد است كلام ديگر آن بزرگوار كه معاشرت نيكو و برخورد خوب با همسايگان را از ويژگيهاي منتظران مي شمارد.
«وَاِنْتِظارُالْفَرَجِ بِالصَّبْرِوَحُسْنِ الصُّحْبَةِوَحُسْنِ الْجَوارِ».
( - بحارالانوار / ج 10 / ص 361 / ح 2. )
آمادگي و آماده سازي
اينكه زمان ظهور و پايان يافتن غيبت حضرت مهدي ( عليه السلام ) از امور غيبي شمرده شده، و اينكه خداوند امر فرج او را به ناگهان در يك شب امضاء خواهد فرمود، و اينكه ما را در هر صبح و شام به انتظار فرج فرمان داده اند، همگي براي حفظ آمادگي هميشگي در جهت پاسخگويي به نداي ياري خواهيِ آن امام بزرگوار مي تواند باشد.
شيعه اي كه مي خواهد از جمله ياران امام خويش باشد، منتظري كه مي خواهد در زمره رزمندگان ركاب مولاي خود به حساب آيد، رزمنده اي كه مي خواهد به محض ورود فرمانده، دوشادوش او و پابپاي او در فتح همه كاخهاي ستم و افراختن پرچم اسلام بر فراز همه بام هاي جهان سهيم باشد، هرگز بدون آمادگي سر بر بستر استراحت نمي گذارد. چنين كسي حتّي اگر مي خوابد سلاح آماده خويش را در زير متكّاي خود حفظ مي كند.
(وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) ؛ براي رويارويي با كافران و مستكبران هر چه توانايي داريد تجهيزات فراهم آوريد و سلاح آماده كنيد.
( - سوره انفال / آيه 60. )
چنين كسي نه فقط همواره خود را آماده نگه مي دارد بلكه ديگران را نيز براي آماده شدن برمي انگيزاند.
او نه فقط خود نيرومند و مسلّح است، بلكه ديگران را هم به نيرومند شدن و مسلّح گشتن ترغيب مي كند، زيرا خودِ اين آماده سازي ديگران و نيرومند و مسلّح ساختن آنان نيز در راستاي ياري رساندن به مولاي غايب از نظر است، و منتظرِ ياور، هميشه آماده براي ياري است.
«وَ نُصْرَتي مُعَدَّةٌ لَكُمْ؛ ياري من آماده براي شماست».
( - فرازي از زيارت «آل يس». )
از نگاهي ديگر شيعه منتظِر، آماده سازي زمينه براي ظهور را، وظيفه خويش مي شمارد.
براي زمينه سازي ظهور بايد عِدّه و عُدّه فراهم كرد. فراهم آمدن نيروها و امكانات براي قيام جهاني حضرت مهدي ( عليه السلام ) تنها بسته به معجزه نيست.
بايد همّت كرد، بايد ديگران را با امام ( عليه السلام ) آشنا كرد، بايد ياور پروريد، بايد اين حجاب غيبت را - كه چهره جهان افروز آخرين خورشيد آسمان امامت و عصمت را پوشانده است - با آگاه سازي مردم و انگيزش ايمان و تعهد در آنان برطرف ساخت. زيرا خود فرمود:
«فَما يَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلّا ما يَتَّصِلُ بِنا مِمَّا نُكْرِهُهُ وَ لا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ؛ آنچه ما را از آنان پوشيده داشته است، چيزي نيست جز اَخباري كه از كارهاي ناپسند و ( - احتجاج طبرسي / چاپ اسوه / ج 2 / توقيع شريف خطاب به شيخ مفيد / ص 602. )
نكوهيده آنان به ما مي رسد».
كمك رساني به ديگران
در دوران غيبت حضرت مهدي ( عليه السلام ) كه فتنه ها فزوني مي گيرند و نابساماني هاي اجتماعي افزايش مي يابد، بسيارند كساني كه تحت ستم قرار مي گيرند و از حقوق مسلّم خويش محروم مي مانند.
شيعه منتظِر اگر چه نتواند تغييري بنيادين در جامعه اش ايجاد كند، حداقل تا آنجا كه توان دارد ضعيفان و بيچارگان را دستگيري مي نمايد، به فقيران و مستمندان عطوفت مي ورزد، و در خيرخواهي ديگران كوتاهي نمي كند. حفظ اسرارِ ديگران مي كند، تحمل مسئوليت مي نمايد، در رفع مشكلات ديگران مي كوشد و هرگز كمبودهاي مردم را به گردن رهبران معصوم خويش نمي اندازد.
امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمايد:
«بايد نيرومندان شما به ناتوانان كمك كنند، و توانگران به مستمندان برسند، هر يك از شما بايد چنانكه نيكخواه و نيكفرماي خود است نيكخواه و نيكفرماي برادر ديني خود باشد، شما بايد اسرار آلِ محمّد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) را فاش نسازيد، و مردم را بر سر ما نشورانيد...اگر اين چنين بوديد و بدين گونه كه سفارش مي كنيم رفتار كرديد...هر يك از شما اگر از جهان درگذرد و قائم ما را درك نكرده باشد شهيد به شمار خواهد آمد....»
( - منتخب الاثر / ص 512. )
و به راستي يكي از زيباترين جلوه هاي بُعد اجتماعي انتظار همين ياري رساني هاست. كسي كه خود را آماده مي كند تا در دوران ظهور، در ركاب امام قائم ( عليه السلام ) خويش، براي براندازي ستم و برقراري عدالت در سراسر گيتي، جهاد و مبارزه داشته باشد، اينك در دوره غيبت نسبت به رنج ستمديدگان و محرومان و بيچارگان چگونه مي تواند ساكت و بي تفاوت باشد؟!
قوّت و مكنت و خيرخواهي اش ابزارهايي هستند كه به كارگيري آنها در محدوده بسته اجتماعي اش، نشانه آمادگي او براي بهره گيري از آنها در گستره وسيع دنياي پس ازظهور است.
دفاع از امام زمان ( عليه السلام )
اين سنّت خدا است كه در هميشه تاريخ، حق و باطل در ستيز بوده و هستند. هيچ پيامبري را خدا نفرستاد مگر آنكه دشمناني از جن و بشر در مقابل او به صف آرايي پرداختند.
(وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبيٍّ عَدُواً شَياطين الْاِنْسِ وَ الْجِنِّ...)
( - سوره انعام / آيه 112. )
امام زمان ( عليه السلام ) نه تنها از اين قاعده مستثني نيست، بلكه به خاطر اهميت نقش او در حاكميت جهاني توحيد و عدل، همه ستم بارگان و مستكبران و جهان خواران، در همه ادوار تاريخِ پر فراز و نشيب غيبت، به ستيزه اي همه جانبه با او برخاسته اند.
در عصر حاضر نيز همه قدرت ها، همه سازمان ها و همه كساني كه با آگاهي از انديشه مهدويت، عالمگير شدن پيام اسلام و قرآن را پيش بيني مي كنند، مبارزه اي بي امان را پيگيري مي نمايند.
آنانكه وحدت جامعه اسلامي و ايماني را هدف حملات خود قرار داده اند، و ولايت اميرمؤمنان ( عليه السلام ) و اولاد معصومش را تضعيف مي كنند و آنان كه قرآن و معارف انسان ساز آن را بي اهميت و بدون كارآيي جلوه مي دهند؛ هر كدام، به گونه اي مستقيم يا غير مستقيم آرمان هايي را كه بايد به دست امام زمان ( عليه السلام ) تحقق يابد به مخاطره مي اندازند و در حقيقت با او و پيام هاي او عداوت و دشمني مي ورزند.
شيعه منتظِر در دوران غيبت، هرگاه اهداف و ارزشهاي مكتب انتظار را كه همان اهداف و ارزشهاي اصيل اسلامي است در مخاطره و مورد تهاجم ناجوانمردانه دشمنان دين ببيند از پاي ننشسته و به دفاع برمي خيزد، او در هر لحظه و در هر مقطع از زمان و مكان خود را براي ياري امام زمانش آماده مي سازد، از آنجا كه ياري او را، ياري اهداف و آرمان هاي او مي شمارد، بدون اين كه فرقي بين غيبت و ظهور قائل باشد در مقابل توطئه ها و عداوت هاي ( - «و نصرتي لكم معدّة». زيارت جامعه كبيره. )
دشمنان امام زمان ( عليه السلام ) به دفاع از مولاي خويش مي پردازد و با تمام وجودش جانفشاني و جانبازي مي كند.
اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) مي فرمايد:
«يَحُفُّونَ بِهِ يَقُونَهُ بِاَنْفُسِهِمْ فِي الْحُرُوبِ وَيَكْفُونَهُ مايُريدُ؛ ياران مهدي ( عليه السلام ) او را در ميان مي گيرند و در جنگ ها با جان هاي خويش از او حمايت و ( - ملاحم و فتن / سيد بن طاوس / چاپ نجف / ص 52؛ و بحارالأنوار / ج 52 / ص 307 / ح 82. )
حفاظت مي كنند و هر چه بخواهد از جان و دل انجام مي دهند».