بازگشت

مقدمه


يا صاحِبَ الزَّمانِ ادركنا



از ابتداي تاريخ، كه فرشتگان الهي به امر خداوند در برابر حضرت آدم ( عليه السلام ) سر به سجده نهادند، موضوع انتظارِ قائم موعودي از سلاله پاك خاتم ( - «وَ اِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُو لِادَمَ فَسَجَدُو اِلّا اِبْليسَ...» سوره بقره / آيه 34. )

پيامبران مورد تأمل و توجه قرار گرفت.

آنگاه كه حضرت نوح ( عليه السلام ) - پس از نهصد سال اقامت در ميان قوم و فراخواندن آنان به دين خدا - نااميد شد و براي نابودي كافران دعا كرد انتظارش آغاز شد. انتظار او براي غلبه كامل دين خدا و ريشه كن شدن همگاني كافران تا زمان ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) ادامه خواهد يافت.

آنگاه كه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) به كمك فرزندش اسماعيل پايه هاي كعبه را بالا برد و دعا كرد تا خداوند سرزمين مكه را جايگاه امن و ايمان قرار دهد؛ ( - «وَ اِذْ قالَ اِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آَمِناً وَ ارْزُقْ اَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ ...» سوره بقره / آيه 126. )

انتظارِ روزي در دلش جا گرفت كه فرزندي از نسل او و از فرزندان آخرين پيامبر خدا، در همين سرزمين، و در كنار همين خانه، تكيه بر همين پايه ها خواهد زد و نداي توحيد را به گوش همه جهانيان خواهد رسانيد.

( - «وَالْقائِمُ ( عليه السلام ) يَوْمَئِذٍ بِمَكَّة قَدْ اَسْنَدَ ظَهْرَهُ اِلَي الْبَيْتِ الْحَرامِ متجيرا به فينادي ... وَمَنْ حاجني في اِبْراهيمَ فَانَا اَوْلَي الناسِ بِاِبْراهيمَ و ...» كمال الدين / ج 1 / ص 54 و 55. )

آنگاه كه حضرت لوط ( عليه السلام ) عزت و احترام ميهمانان آسماني و خاندان با ارزش خود را، در برابر فاسدان هوس باز مورد تهديد ديد، آرزوي داشتن قوّت و قدرت و تكيه گاهي استوار نمود و فكر و انديشه انتظار «قائم موعود» در روح و جانش جاري شد.

حضرت لوط ( عليه السلام ) گفت: «لَوْ اَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً اَوْ ءَاوِي اِلي رُكْنٍ شَديدٍ؛ كاش براي مقابله با شما قدرتي داشتم يا به تكيه گاهي استوار پناه مي جستم»

( - سوره هود / آيه 80. )

امام صادق ( عليه السلام ) در اينجا مي فرمايد: «حضرت لوط اين سخن را نگفت مگر به عنوان تمنّاي دسترسي به قدرت قائم ما ( عليه السلام ) ، و آن تكيه گاه استوار چيزي نبود جز استواري و توانايي ياران او؛ زيرا هر يك از آنان داراي قدرت چهل مرد و قلبش قوي تر از قطعه هاي فولاد است. آنان اگر بر كوههاي آهنين بگذرند آن را از بيخ و بن برآورند، و شمشيرهاي شان در غلاف نيارامد مگر اينكه خداي تعالي راضي شود».

( - كمال الدين / ج 2 / ص 673؛ المحجة فيما نزل في قائم الحجة / ص 106. )

آنگاه كه حضرت موسي ( عليه السلام ) مردم را به مبارزه با فرعون فرا خواند و آنان را به ياري طلبيدن از خدا و شكيبايي تشويق كرد؛ و همچنين از آن هنگام كه حضرت عيسي ( عليه السلام ) با دلي سرشار از مهرباني، مردم را به همدلي دعوت كرد و آيه هاي محبت را در گوش آنان زمزمه نمود، بارقه انتظارِ حضرت مهدي ( عليه السلام ) در جانِ اين دو پيامبر الهي مي درخشيد و در آرزوي حاكميت مطلق او بودند:

«اِنَّ الْاَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ؛ همانا زمين از آن خداست و آن را به هر يك از بندگانش كه بخواهد به ارث خواهد رسانيد، و فرجام و عاقبت نيكو براي تقوي پيشگان است».

( - سوره اعراف / آيه 128. )

آن هنگام كه مردمِ ناسپاس و عداوت پيشه به كشتن حضرت عيسي ( عليه السلام ) همت گماشتند و او به جوار قدس الهي بالا رفت، انتظار تاريخي خود را - براي فرود آمدن در كنار كعبه، و نمازگزاردنِ به امامت مهدي ( عليه السلام ) ، و ياري كردن او را - آغاز كرد.

( - «يا عيسي! اَدْفَعُكَ اِلَيَّ ثُمَّ اَهْبِطُكَ في آخِرِالزَّمانِ لِتَري مِنْ اُمَّةِ ذلِكَ النَّبي الْعَجائِبَ ... لِتُصَلّي مَعَهُم». كمال الدين / ج 1 / باب 8 / ص 160. )

و نيز از زمان پيامبر تا آخرين لحظات عمر امام حسن عسكري ( عليه السلام ) هرگز امر انتظار فرج، مورد غفلت واقع نگشت و در ضمنِ صدها روايت از پيامبر و دهها روايت از اميرالمؤمنين و هر يك از امامان معصوم ( عليهم السلام ) : مسئله انتظار و منتظرينِ امام زمان ( عليه السلام ) از ديدگاه هاي مختلف مورد توجه قرار گرفته، و اين موضوع در همه قرون گذشته، سينه به سينه، از نسلي تا نسل ديگر، همواره آفاق جان و دل منتظران را در گذرِ همه بحران ها و فتنه ها روشن داشته است.

و اينك دوران معاصر، به عنوان حساس ترين و پرمخاطره ترين بخشي از دوران غيبت آخرين حجت الهي، حضرت مهدي موعود ( عليه السلام ) ؛ تابناك ترين عصر انتظار به شمار مي رود.

در اين نوشتار برخي از مهمترين وظايف و مسئوليت هاي منتظرين امام زمان ( عليه السلام ) را، در زمان غيبت آن يوسف دوران، به گونه اي خلاصه بر شمرده ايم تا شايد آنانكه از تابش مستقيم نور جمال حضرتش بر ساحت زندگي فردي و اجتماعي خويش محرومند، با انجام آن وظايف و تكاليف، زمينه ظهورش را فراهم آورده و خود را در زمره ياران و منتظرانش قرار دهند.

اَللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ آمينَ يا رَبَّ الْعالَمينَ!



بم - مهين صابري

تابستان 1385