بازگشت

تجلي توحيد در امامت حضرت مهدي


امروز شاه انجمن دلبران يکي است دلبر اگر هزار بود دل بر آن يکي است

ديدگاه عاشقان تماشاي اين تجلّي، و منتظران حقيقي ظهور، و مشتاقان درک فيض حضور، به قدري وسيع و پردامنه است، که هر چه ببينند و بينديشند، عشق وشوقشان بيشتر و وسعت و امتداد ديدگاهشان افزونتر مي شود.

علاوه بر آنکه مصدر امامت (چنانکه در گفتار سوم بيان شد) مصدر توحيدي و اصطفا و اجتبا و گزينش الهي است، و هر امامي در عصر خود، در تصرّف در امور و استقلال به رتق و فتق، واحد و بي شريک است، در هنگام ظهور حضرت بقية الله ـ أرواحنا فداه ـ براي اينکه از نعمت وجود امام، بيشترين استفاده ممکن برده شود، شرايط لازم فراهم مي شود، و موانع ظهور و فعليّت يافتن شؤون و ابعاد امامت، که در عصر سائر امامان: و عصر غيبت خود آن حضرت وجود دارد، مرتفع مي گردد اسماء حسناي الهي مثل «الوليّ» و «العادل» و «الحاکم» و «السلطان» و «المنتقم» و «المبير» و «القاهر» و «الظاهر» بطور بي سابقه اي متجلّي خواهد شد، و به عبارت ديگر آن حضرت مظهر اين اسماء و کارگذار و عامل خداوند متعال مي باشد، و مقام خليفة الهي او در اين ابعاد، ظهور عملي و فعلي خواهد يافت.

همه اين شؤون الهي که امام عليه السلام تجسّم ظهور آن خواهد بود، و خدا به حکمت بالغه خود به توسط آن حضرت تحقّق مي بخشد، اصالت توحيدي دارد و به اذن خداي يکتا و فرمان او انجام مي پذيرد.

و از جمله اموري که تجلّي توحيد را در ظهور حضرت مهدي عليه السلام روشن مي سازد، اين است که اهداف توحيدي اسلام مثل وحدت حکومت و نظام، وحدت قانون، وحدت دين، و وحدت جامعه، به وسيله آن حضرت تحقّق مي يابد. همان گونه که در احاديث وارد شده است، خدا خاور و باختر جهان را به دست آن حضرت فتح مي نمايد چنانکه در روايت معروف «جابر» است که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:

«ذلک الذي يفتح علي يديه مشارق الارض ومغاربها [1] =اين است آن کسي که خدا به دست او، مشرقها و مغربهاي زمين را مي گشايد».

و «روز فتح»، که از ايّام الله بزرگ است و در قرآن مجيد آمده است، بر حسب بعضي تفاسير [2] ، روز ظهور و فتح آن حضرت است.

روزي است که کفّار را ايمان در آن روز سود نمي بخشد و مهلت داده نمي شوند. [3] .

چنانکه در احاديث است:

قريه اي نمي ماند مگر آنکه در آن نداي «لا اله الا الله» بلند شده و اسلام جهانگير مي شود و اين همه دوئيتهائي که از جهت اختلاف نظامات، و حکومتها و رژيمها و به اسم نژاد و وطن ساخته شده، ملغي مي گردد، و مرزهائي که با آنها، زورمندان، دنيا را تقسيم کرده، و افراد بشر را از هم جدا و بيگانه ساخته اند، از ميان برادشته مي شود.

در آن عصر برکات و آثار عقيده و ايمان به خدا آشکار مي شود، و بر حسب آيه (ولو أن أهل القري آمنوا واتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء والارض) [4] درهاي برکات آسمان و زمين به روي مردم و دنياي مؤمن، گشوده مي شود، و به جاي نظامات مشرکانه و جنگ و نزاع و کينه توزي، نظام الهي اسلام و دوستي و برادري و صفا و صلح واقعي و عمومي برقرار مي شود.

از جمله احاديثي که بر اين مطلب دلالت دارد، روايتي است که در کتاب «المحجّة فيما نزل في القائم الحجة» از عيّاشي به اسناد خود از ابن بکير روايت کرده است که ابن بکير گفت:

«از ابي الحسن (حضرت موسي بن جعفر) عليه السلام سؤال کردم از اين قول خداي تعالي (وله أسلم من في السماوات والارض طوعاً وکرهاً) [5] =«هر آنچه در آسمان و زمين است، خواه و ناخواه مطيع فرمان خدا است»

حضرت در پاسخ فرمود (قريب به اين مضمون) نازل شده است در قائم عليه السلام که وقتي ظاهر شود، اسلام را بر طوايف کفّار که در شرق و غرب هستند، عرضه نمايد. هر کس از روي اطاعت اسلام آورد، امر مي کند او را به نماز و زکات و آنچه مسلمان به آن امر مي شود و هر کس اسلام نياورد، گردن او را مي زند، تا باقي نماند در مشرقها و مغربها احدي مگر اينکه موحّد گردد.

ابن بُکير مي گويد: گفتم: فدايت شوم، خلق بيشتر از اين مي باشند (يعني بيشتر از اين هستند که بتوان اسلام را به همه عرض کرد و همه را يا مسلمان نمود، يا کشت)

حضرت فرمود: «انّ الله اذا أراد أمراً قلّل الکثير وکثّر القليل [6] =خداوند وقتي کاري و امري را اراده کند، اندک را بسيار و بسيار را اندک مي نمايد».

ونيز روايت است از حضرت باقر عليه السلام در تفسير آيه: (الذين ان مکناهم في الارض أقاموا الصلاة وآتوا الزکاة وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر ولله عاقبة الامور) [7] =(آنان که خدا را ياري مي کنند) «آنهائي هستند که اگر در روي زمين به آنان اقتدار و تمکين دهيم نماز به پاداشته و به مستحقان زکات مي دهند و امر به معروف و نهي از منکر مي نمايند و مي دانند که عاقبت کارها به دست خدا است». که فرمود:

اين براي آل محمد ـ صلوات الله عليهم ـ است، مهدي و اصحاب او خدا ملک ايشان مي نمايد مشرقهاي زمين و مغربهاي آن را، و ظاهر و غالب مي کند دين را، و خداي عز و جل به وسيله او واصحابش بدعتها و باطل را مي ميراند، مثل آنکه سفيهان، حق را ميراندند، تا اينکه ديده نشود اثري از ظلم و امر مي کند به معروف و نهي مي کند از منکر و براي خدا است عاقبت امور. [8] .

و از جمله اين روايات، روايتي است از رفاعة بن موسي که گفت شنيدم حضرت صادق عليه السلام در آيه (وله أسلم من في السماوات والارض...) فرمود:

«اذا قام القائم المهدي لا يبقي أرض الاّ نودي فيها شهادة أن لا اله الا الله وأن محمداً رسول الله [9] =وقتي قائم، مهدي عليه السلام قيام نمايد، باقي نمي ماند زميني مگر آنکه در آن ندا مي شود شهادت بر اينکه خدايي نيست غير از الله و اينکه محمد رسول خدا است.

ونيز از اين احاديث است، حديثي که در «مجمع البيان» در تفسير آيه (ليظهره علي الدين کله) در سوره صف، از عيّاشي به سندش از عبايه روايت کرده است که:

شنيدم امير المؤمنين عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود:

(هو الذي أرسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين کله) [10] =«او است خدائي که رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر همه اديان عالم تسلط و برتري دهد». وسپس از حاضران مجلس پرسيد: آيا تا اين زمان دين را ظاهر گردانيده است؟ گفتند: آري، فرمود: نه، پس قسم به آنکه جانم به دست او است، نخواهد شد تا باقي نماند قريه اي مگر در آن، بامدادان و شامگاهان ندا شود به شهادت «لا اله الا الله». [11] .

و از روايات اين باب است اين حديث که سيد رضي از حضرت رسول خدا روايت نموده است که فرمود:

«ليدخلن هذا الدين علي ما دخل عليه الليل [12] =هر آينه داخل مي شود اين دين بر آنچه شب بر آن داخل شده باشد.

اين حديث نيز عالمگير شدن دين اسلام را مژده مي دهد، و ممکن است يک نکته بيان آن به اين عبارت، اين باشد که کفر و بي ايماني و انحراف از خدا مانند شب تاريک و ظلماني است، و اسلام مانند آفتاب است آفتابي که همه تاريکيها را از ميان مي برد و در هر مکان، تاريکي باشد، آنجا را روشن مي نمايد.

احاديثي که متضمّن بيان اين اهداف است، بسيار و متواتر است. اين اهداف آرمان فطري همه افراد بشر است، و بشر بالفطره به سوي آنها گرايش دارد، و لذا به نام وحدت، مرکز سازمان ملل تشکيل مي شود هر چند مقاصد آنان که اين سازمان را تشکيل داده اند، مقاصد سياسي و استعماري بوده، که همان قرار دادن «حق وِتو» براي پنج ابر قدرت و استضعاف ملل ديگر گواه نِيّات پليد آنها است که مي خواهند به صورت قانوني، استکبار خود را ادامه دهند. اما به قول شاعر: «اين دروغ از راست بگرفته فروغ».

اگر ستمگران از عدل و داد سخن مي گويند، و اگر جنگ افروزان و متجاوزان به ملّتهاي ضعيف، و غارتگران بزرگ دنيا و دشمنان واقعي آسايش و امنيت مردم محروم، صلح و همزيستي و خلع سلاح را پيشنهاد مي نمايند، و اگر پايمال سازان حقوق بشر و عدالت و آزادي، حقوق بشر را عنوان مي کنند و براي آن دلسوزي مي نمايند، همه براي اين است که فطرت بشر خواستار وجود حقيقي حکومت واحد و عدالت و صلح و امنيّت و احترام به حقوق بشر است، و اين همان دين فطرت است که واحد است و در آخر الزمان تحت رهبري آن موعود عزيز و محبوب انبيا و اوليا و همه مردان خدا، جهان را فرا مي گيرد، و دنيا به سوي قبول اين دين و اهداف پاک و انساني آن به پيش مي رود، و براي آنکه به نداي آن قرة العينِ مصطفي و ميوه دل علي و زهرا، جواب مثبت بدهد، آماده مي شود.

اميد آنکه ديدگان انتظار کشيده ما و همه منتظران و محرومان و مستضعفان به طلعت جهان آراي آن کهف امان و غوث دوران ـ عجل الله تعالي فرجه ـ روشن شود، و جهان پر از آشوب و اضطراب و فتنه و فساد، از برکات ظهور آن حضرت، کانون امن و آرامش و داد و دهش و عرفان و دانش گردد، «وما ذلک علي الله بعزيز».

وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين.


پاورقي

[1] منتخب الاثر، ص101.

[2] مراجعه شود به تفسير صافي و نور الثقلين، تفسير آيه28 و29 سوره سجده و آيه13 سوره صف.

[3] رجوع شود به تعليقه «4».

[4] و چنانچه مردم شهر و ديار همه ايمان آورده و پرهيزکار مي شدند، همانا ما درهاي برکات آسمان و زمين را بر روي آنان مي گشوديم. (سوره اعراف، آيه96).

[5] سوره آل عمران، آيه83.

[6] منتخب الاثر، ص471، (به نقل از المحجه).

[7] سوره حج، آيه41.

[8] منتخب الاثر، ص470، (به نقل از المحجّة) وينابيع الموده، ص425.

[9] ينابع الموده قندوزي حنفي، ص421.

[10] سوره توبه آيه33.

[11] مجمع البيان، تفسير سوره صف و در ينابيع الموده، ص423، نيز نظير اين حديث را قندوزي حنفي روايت کرده است.

[12] المجازات النبويه، حديث337، ص419.