بازگشت

امام باقر و علم رسول اكرم و ساير انبياء عليهم السلام


ابى بصير از حضرت باقر عليه السّلام از كيفيت علم رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى پرسد. آن حضرت مى فرمايند:

سئل على عليه السّلام عن علم النبى صلى الله عليه و آله فقال : علم النبى علم جميع النبيين و علم ما كان و ما هو كائن الى قيام الساعة ثم قال والذى نفسى بيده انى لاعلم علم النبى صلى الله عليه و آله و علم ما كان و ما هو كائن فيما بينى و بين قيام الساعة . (15)

سؤال شد از على عليه السّلام از علم پيامبر صلى الله عليه و آله ، فرمود: علم پيامبر يعنى علم همه انبياء (يعنى علم همه انبياء در خدمت و نزد رسول گرامى اسلام است ) و پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله عالم به ماكان و مايكون است (آنچه در گذشته بوده و هرچه كه اكنون در دست اقدام است و كارهايى كه در آينده انجام مى گيرد) تا روز قيامت . قسم به خداوندى كه جانم در كف قدرت اوست كه من (على عليه السّلام ) همه دانشهاى رسول معظم صلى الله عليه و آله را مى دانم و از آنچه كه در گذشته در دنيا رخ داده و هرچه كه اكنون در دست اقدام است و امورى كه در آينده عملى خواهد شد عالم هستم .

خواننده عزيز!

اين است شاءن علمى امام عليه السّلام ، و طبق مدارك قطعيه اين مقام به امر خداوند و رسول مكرمش امروز (زمان غيبت ) اختصاص به حضرت بقية الله روحى له الفداء دارد. بنابراين ، چگونه ممكن است كسى كه وارث علوم همه انبياء و ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين است و علم ماكان مايكون و ماهو كائن را دارد از مهمترين مساءله حياتى خويش (يعنى روز ظهور و قيامش ) آگاهى نداشته باشد؟ حاشا و كلا، بلكه مى داند ولى چون از اسرار بزرگ الهى است ، نبايد گفته شود؛ لذا فرمودند ((لانوقت ))، يعنى روز و وقت ظهور را تعيين نمى كنيم .

ائمه معصومين عليهم السلام در پيشگاه خداوند بزرگ

امام صادق عليه السّلام موقعيت وجودى ائمه سلام اللّه عليهم را در اين روايت چنين بيان فرموده اند:

نحن ولاة امر الله و خزنة علم الله و عيبة وحى الله . (16)

1. ما فرمانروايان از طرف خداوند هستيم .

2. ما خزانه داران علوم الهى هستيم .

3. ما مركز اسرار الهى هستيم .

خواننده عزيز!

چگونه ممكن است كه امام عليه السّلام خازن علم خداوند باشد، مركز اسرار ذات پاك حق باشد - يعنى خداوند اسرار خودش را به دست آنها داده باشد - و از طرف او فرمانرواى عالم هستى باشد اما از روز قيام و هنگام انتقام از دشمنان خداوند كه براى او ذخيره شده است بى اطلاع باشد؟

موقعيت علمى امام عليه السّلام

امام باقر عليه السّلام به راوى مى فرمايند:

والله انا لخزان الله فى سمائه و ارضه لا على ذهب و لا على فضة الا على علمه . (17)

به خدا سوگند ما خزانه داران خداوند در آسمانها و زمين هستيم و البته نه بر طلا و نقره بلكه بر علم او.

خواننده گرامى !

امروز وجود مقدس امام عصر روحى له الفداء گنجهاى علم خداوند در نزد آن وجود مقدس است ، آنوقت چگونه ممكن است كه از علم به ظهور خود كه در راءس تمام مسائل حياتى عالم آفرينش قرار دارد، بى اطلاع باشد؟

ابى حمزه مى گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله از خداوند متعال نقل مى كنند كه فرمود:

استكمال حجتى على الاشقياء من امتك من ترك ولاية على والاوصياء من بعدك فان فيهم سنتك و سنة الانبياء من قبلك و هم خزانى على علمى من بعدك ثم قال رسول الله صلى الله عليه و آله لقد انباءنى جبرئيل عليه السلام باسمائهم و اسماء آبائهم . (18)

حجت من بر اشقياى امت تو تمام است ، يعنى آنهايى كه ولايت على بن ابى طالب (عليه السّلام ) و جانشينان بعد از او را نپذيرفتند؛ زيرا در وجود مقدس اميرالمؤ منين و ائمه بعد از او روش شما و همه پيامبران در او و ائمه بعد از او وجود دارد و نيز على (عليه السّلام ) و ائمه بعد از او خزانه دار علم من اند (پس امروز كه حضرت ولى عصر عليه السّلام نگهبان و خزانه دار علم خداوند است ، چگونه مى شود كه علم به وقت و روز و ساعت ظهور از آن حضرت پنهان بماند؟). آنگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: جبرئيل عليه السّلام نامهاى ائمه و نامهاى پدرانشان را به من خبر داده است .

جهات مختلفه دانش ائمه معصومين عليهم السلام

امام موسى بن جعفر عليهماالسلام مى فرمايند:

مبلغ عملنا على ثلاثة وجوه ماض و غابر و حادث فاما الماضى فمفسر و اما الغابر فمزبور و اما الحادث فقذف فى القلوب و نقر فى الاسماع و هو افضل علمنا لانبى بعد نبينا. (19)

دانش ما ائمه بر سه قسم است :

1. علم به گذشته كه براى ما تفسير كرده اند (مفسر يا خداوند بزرگ است يا رسول او يا امام پيش از هر امام ).

2. علم به آينده و آنچه در جهان واقع مى شود (در لوح محفوظ يا در جامعه يا مصحف حضرت فاطمه - سلام اللّه عليها نوشته شده كه امام معصوم از همه آنها باخبر است ).

3. علم به آنچه در آينده رخ مى دهد (از رويدادهايى كه در آنها بدا حاصل مى شود) آگاهى ما به آنها از طريق الهام در دل و يا به صورت سخن گفتن فرشته در گوش است ، و اين برترين دانش ماست ، و هرگز پيامبرى بعد از پيامبر ما نخواهد بود.

ائمه و رازدارى

امام باقر عليه السّلام به عبدالواحد فرزند مختار مى گويد:

لوكان لا لسنتكم اوكية لحدثت كل امرى ء بما له و عليه . (20)

اگر تملك زبان مى داشتيد و مى توانستيد رازدار باشيد، هر آينه به شما خبر مى دادم از آنچه به زيان و نفع شماست .

خواننده گرامى !

علم امام عليه السّلام نامحدود است و همه چيز در دايره علمش منعكس مى باشد. پس چگونه امام عصر روحى له الفداء از وقت ظهور خود خبر ندارد؟

آرى ، اگر كسى بگويد كه امام عليه السّلام نمى داند چه وقت ظهور مى كند نسبت جهل و نادانى به امام داده و پيداست كه اگر كسى نسبت جهل به امام عليه السّلام بدهد مجازاتش ‍ چه خواهد بود.

آنچه از روايت مذكور استفاده مى شود عدم ظرفيت شيعيان براى گرفتن اسرار از ائمه معصومين سلام اللّه عليهم است (به ويژه در اين زمان تاريك غيبت كبرى از وجود مقدس آقا حضرت صاحب الامر روحى له الفداء آن هم در ارتباط با تعيين وقت ظهور).

امام صادق عليه السّلام و كتب جفر و جامعه و مصحف فاطمه (س )

ابى بصير گويد:

دخلت على ابى عبدالله عليه السلام فقلت له جعلت فداك انى اساءلك عن مساءلة هيهنا احد يسمع كلامى ؟ قال فرفع ابو عبدالله عليه السّلام سترا بينه و بين بيت آخر فاطلع فيه ثم قال يا ابا محمد سل عما بدالك قال قلت جعلت فداك ان شيعتك يتحدثون ان رسول الله صلى الله عليه و آله علم عليا عليه السّلام بابا يفتح له منه اءلف باب قال فقال يا ابا محمد علم رسول الله صلى الله عليه و آله عليا عليه السّلام الف باب يفتح من كل باب الف باب قال قلت هذا والله العلم قال فنكت ساعة فى الارض ثم قال انه لعلم و ما هو بذلك قال ثم قال يا ابا محمد و ان عندنا الجامعة و ما يدريهم ما الجامعة ؟ قال قلت جعلت فداك و ما الجامعة ؟ قال صحيفة طولها سبعون ذراعا بذارع رسول الله صلى الله عليه و آله و املائه من فلق فيه و خط على بيمينه فيها كل حلال و حرام و كل شى ء يحتاج الناس اليه حتى الارش فى الخدش و ضرب بيده الى قال تاءذن لى يا ابا محمد قال قلت جعلت فداك انما انا لك فاصنع ما شئت قال فغمزنى بيده و قال حتى ارش هذا كانه مغضب قال قلت هذا والله العلم قال انه لعلم و ليس بذالك ثم سكت ساعة ثم قال و ان عندنا الجفر و ما يدريهم ما الجفر قال قلت و ما الجفر قال وعاء من ادم فيه علم النبيين و الوصيين و علم العلماء الذين مضوامن بنى اسرائيل قال قلت ان هذا هو العلم قال انه لعلم و ليس بذلك ثم سكت ساعة ثم قال و ان عندنا لمصحف فاطمة عليهاالسلام و ما يدريهم ما مصحف فاطمة (ع )؟ قال قلت و ما مصحف فاطمة ؟ قال مصحف فيه مثل قرآنكم هذا ثلاث مرات والله ما فيه من قرانكم حرف واحد قال قلت هذا والله العلم قال انه لعلم و ما هو بذاك ثم سكت ساعة ثم قال ان عندنا علم ما كان و علم ما هو كائن الى ان تقوم الساعة قال قلت جعلت فداك هذا هو والله العلم قال انه لعلم و ليس بذاك قال قلت له جعلت فداك فاى شى ء العلم قال ما يحدث بالليل و النهار الامر بعد الامر والشى ء الى يوم القيامة . (21)

شرفياب محضر امام صادق عليه السّلام شدم ، عرض كرم : قربانت گردم ، مى خواهم از شما موضوعى بپرسم . آيا در اينجا غير از ما كسى هست كه سخن مرا بشنود؟ مى گويد امام پرده وسط اطاق را بالا زد تا ابى بصير ببيند كه كسى نيست . آنگاه فرمود: اى ابى بصير! هرچه مى خواهى سؤ ال كن عرض كردم : قربانت گردم ، شيعيان شما مى گويند اميرالمؤ منين سلام اللّه عليه يك باب از علم از پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله آموخت كه از آن هزار باب علم بر روى حضرت على باز شده است . حضرت فرمود: اى ابابصير! رسول اكرم صلى الله عليه و آله هزار باب از علم به على عليه السّلام ياد داد كه از هر باب هزار باب علم به روى آن حضرت باز شد. ابابصير مى گويد عرض كردم : به خدا سوگند، اين است علم . ابى بصير مى گويد:

مولايم ساعتى با انگشتان مباركش بر زمين زد و فرمود: مسلما اين علم است ، اما آن علم كامل و همه جانبه نيست . فرمودند: كتاب جامعه نزد ماست و مردم نمى دانند جامعه چيست . مى گويد عرض كردم : جامعه چيست ؟ فرمود: كتابى است كه طول آن هفتاد ذراع است با ذراع رسول اكرم صلى الله عليه و آله و آن را به زبان مبارك بيان فرموده و حضرت على عليه السّلام نوشته است . به تمام احكام الهى از واجب و حرام و هرچه مردم نياز به آن دارند در آن هست ، حتى ديه و جرم يك خراش . در اين موقع امام صادق عليه السّلام دست مباركشان را بر من زده ، فرمودند: اجازه مى دهى ؟ عرض كردم : مولاى من ! هرچه ميل داريد عمل كنيد. آنگاه حضرت يك نشگون (يا در اصطلاح فارسيها يك پنجير) به من گرفت و فرمود: حتى جزاى اين عمل كوچك هم در آن بيان شده است . در اين موقع امام عليه السّلام به نظر غضبناك مى رسيدند. عرض كردم : قربانت بروم ، والله اين علم است . فرمودند: آرى ، اين علم است اما دانش نهايى نيست . سپس لختى سكوت كردند و سپس فرمودند: در نزد ما كتاب جفر است ، و مردم چه مى دانند جفر چيست . عرض كردم : قربانت شوم ، جفر كدام است ؟ فرمود: ظرفى است كه تمام علوم انبياء و اوصياء و دانشمندان بنى اسرائيل ، همه در آن است . عرض كردم : قربانت گردم ، اين است معنى علم ؟ فرمودند: اين علم است اما باز علم كامل نيست . آنگاه مدتى ساكت ماندند و فرمودند: نزد ماست مصحف مادرم فاطمه ، و مردم چه مى دانند مصحف فاطمه چيست . عرض كردم : مصحف فاطمه چيست ؟ فرمودند: سه برابر قرآن شماست ، به خدا سوگند، يك كلمه از قرآن شما در آن مصحف نيست . عرض كردم : به خدا علم كامل اين است . فرمودند: اين كتاب علم است اما علم كامل نيست . و لحظاتى خاموش شدند، آنگاه فرمودند: در نزد ماست علم به آنچه گذشته و هرچه كه در آينده واقع مى شود تا قيام قيامت . عرض كردم : به خدا سوگند، علم نهايى اين است . فرمودند: اين علم است اما علم كامل نيست . ابى بصير مى گويد عرض كردم : پس علم كامل و نهايى چيست ؟ فرمود: علم كامل آن است كه همواره در تزايد باشد، و بر آنچه در شبانه روز پديد مى آيد، بر فرمانهايى كه صادر مى شود و حوادثى كه تا روز قيامت رخ مى دهد، احاطه داشته باشد.

خواننده عزيز!

اين كتابها و علمها در نزد حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء است . آيا باز هم مى توان باور كرد با اين قدرت بى نهايت علمى ، آن حضرت عالم به روز و سال ظهور و ساعت قيام جهانى اش نباشد؟ ابدا. او مى داند و بايد هم بداند، اما از اسرار بزرگ خداوندى است و كسى به آن آگاهى پيدا نخواهد كرد.

(اللهم عجل فرجه و اجعلنا من اعوانه و انصاره ).