بازگشت

حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام و اصحاب ائمه و نشانه هاي ظهور


برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور

عميره بنت نفيل از حضرت امام حسن يا از حضرت امام حسين عليهماالسلام نقل كرده است كه فرمودند:

قالت سمعت الحسن (الحسين ) بن على سلام الله عليهما يقول لا يكون الامر الذى تنظرون (امر ظهور) حتى يبراء بعضكم من بعض و يتفل بعضكم فى وجوه بعض و يشهد بعضكم على بعض بالكفر و يلعن بعضكم بعضا فقلت له ما فى ذلك الزمان من خير فقال الحسين عليه السّلام الخير كله فى ذلك الزمان يقوم قائمنا و يدفع ذلك كله . (202)

امرى كه (به آن ) چشم دوختيد (ظهور مهدى ما) محقق نخواهد شد مگر بعد از به وجود آمدن نشانه هاى زير:

1. بيزارى جستن مؤ من و مسلمان از برادر خويش .

2. آب دهان به صورت يكديگر مى اندازند.

3. بعضى شهادت بر كفر بعضى ديگر مى دهند.

4. بعضى از مسلمانان ديگرى را لعن مى كنند.

مى گويد عرض كردم : پس خيرى در اين زمان نخواهد بود؟ فرمودند: اين طور نيست ، تمام خيرات و خوبيها در اين زمان است ؛ چون قائم ما قيام مى كند و تمام صفات مذمومه ذكر شده را از بين مى برد - اللهم عجل فرجه -.

فضل بن شاذان از عمار ياسر نقل مى كند كه فرمودند:

دعوة اهل بيت نبيكم فى آخر الزمان فالزموا الارض و كفوا حتى تروا قادتها فاذا خالف الترك الروم و كثرت الحروب فى الارض ينادى مناد على سور دمشق ويل لازم من شر قد اقترب و يخرب حائط مسجدها. (203)

دعوت اهل بيت پيامبر شما در آخرالزمان است . ملازم خانه هاى خود باشيد و از جاى خود حركت نكنيد و صبر پيشه سازيد تا اينكه رهبر قيام را ببيند. پس ، هرگاه تركها با روميها درگير شوند و جنگ و خونريزى در زمين بالا گيرد منادى بر دروازه دمشق فرياد خواهد زد كه واى از شرى كه نزديك شده است ، و نيز ديوار مسجد دمشق فرو ريزد.

شيخ الطائفه (طوسى ) در كتاب غيبتش از سيعد بن جبير نقل فرموده است :

السنة التى يقوم فيها المهدى تمطر اربعا و عشرين مطرة يرى آثرها و بركتها. (204)

در آن سالى كه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء قيام مى كنند بيست و چهار ساعت باران مى بارد و آثار و بركات آن بارانها ديده مى شود.

محمد بن بشر از جناب محمد حنيفه نقل مى كند كه فرمودند:

قلت له قد طال هذا الامر حتى متى ؟ (قال ) فحرك راءسه ثم قال انى يكون ذلك ولم يعض الزمان يكون ذلك ولم يجفوا الاخوان انى يكون ذلك ولم يظلم السلطان انى يكون ذلك ولم يقم الزنديق من قزوين فيهتك ستورها و يكفر صدورها و يغير سورها و يذهب بهجتها من فرمنه ادركه و من حاربه قتله و من اعتزله افتقر و من تابعه كفر حتى يقوم باكيان باك يبكى على دينه و باك يبكى على دنياه . (205)

به آن حضرت عرض كردم كه قيام و دولت شما طول كشيده است . اين امر كسى خواهد شد؟ پس ، سر مبارك را تكان داده ، فرمودند: هنوز اوضاع جهان دگرگون نشده و برادر درباره برادر جفا نكرده است . كجاست آن قيام و حال آنكه سلطان درباره رعيت ظلم نكرده است . كجاست آن حكومت و حال آنكه زنديقى از قزوين حركت نكرده است كه پرده هاى عصمت را بدرد و قلبها را انباشته از كفر كند، ديوارهاى آن را تغيير دهد و طراوت و بهجت آن را از بين ببرد؟ كسى كه از او فرار كند او را مى گيرد و هر كسى با او بجنگد او را مى كشد و كسى كه خانه نشينى اختيار كند فقر او را فرا مى گيرد و آن كسى كه از او متابعت نمايد كافر مى شود. سرانجام كار به جايى مى رسد كه با يك چشم بر دنياى خود گريه كند و با چشم ديگر بر آخرت (كنايه است از كسى كه بر دين و ديگرى كه بر دنياى خود خواهد گريست و ممكن است اشاره به قيام رضان و جنايات او باشد).

محمد بن مسلم خبر مى دهد كه :

ينادى مناد من السماء باسم القائم فيسمع ما بين المشرق الى المغرب فلايبقى راقد الا قام و لا قائم الا قعد و لا قاعد الا قام على رجليه من ذلك الصوت و هو صوت جبرئيل عليه السّلام الروح الامين . (206)

منادى ، حضرت قائم آل محمد (ارواحنا له الفداء) را به اسم صدا مى زند و معرفى مى كند و همه مردم روى زمين از مشرق تا مغرب و آنچه بين ايندوست اين صدا را مى شنوند. آنهايى كه خواب هستند بيدار مى شوند و مى ايستند و آن دسته اى كه ايستاده اند مى نشينند؛ افرادى كه نشسته اند از هيبت اين صدا بر مى خيزند و مى ايستند و اين صداى جبرئيل روح الامين عليه السّلام است .

سيد بن طاوس اعلى الله مقامه در كتاب خود به يكى از نشانه هاى ظهور حضرت بقية الله روحى له الفداء تحت عنوان ستاره دنباله دار اما پرفروغ چنين اشاره فرموده اند:

يطلع نجم من المشرق قبل خروج المهدى له ذنب يضى ء لاهل الارض كاءضاءة القمر ليلة البدر. (207)

قبل از خروج حضرت مهدى عليه السّلام ستاره دنباله دار طالع مى شود كه تمام ساكنان كره زمين از نور استفاده مى كنند، مانند ماه شب چهارده كه جهان را غرق در نور مى سازد. اين ستاره قبل از ظهور چنين است . (208)

سيد بن طاوس اعلى الله مقامه از ابن شهر آشوب در ارتباط با ايوان كسرى روايتى نقل مى كند كه مشروح آن به خاطر اهميت فوق العاده اش در اختيار خوانندگان عزيز قرار مى گيرد. اميد است براى همه ما در تحكيم عقائدمان مؤ ثر باشد. البته به گفته سيد بن طاوس ابن شهر آشوب اين مطلب را در باب امامت حضرت قائم روحى له الفداء نقل فرموده است (در جلد هشتم از ((مناقب )) ). محمد بن على نوشجانى خبر داده است كه :

اخبر يزجرد بيوم القادسيه و انجلائها عن خمسين الف قتيل من الفرس فخرج يزدجرها ربا فى اهل بيته فوقف بباب الايوان فقال السلام عليك ايها الايوان ها انا ذا منصرف عنك و راجع اليك انا او رجل من ولدى لم يدن زمانه ولا آن اوانه قال سليمان الديلمى فساءلت الصادق عليه السّلام عن معنى قوله او رجل من ولدى قال ذلك قائمكم السادس من ولدى وقد ولده يزجرد ابن شهريار من قبل ام على بن الحسين عليه السّلام شهر بانو بنت يزجرد فهو ولده من الحسين عليه السّلام و فى هذا الحديث آيات منها ان الصادق عليه السّلام اخبر ان القائم هو السادس من ولده كما جرت الحال عليه فلا بد ان يكون علم ذلك من جانب الله و عن آبائه الطاهرين والا كيف كان يعلم انه يكون له عقب متصل الى السادس من ولده و منها تصدق النقل لما تجدد للسادس من ولده عليه السّلام من اعتقاد انه القائم ولم يعتقد ذلك فى احد من آبائه قبله و منها بقاء الايوان الى الان وقد هدم جميع دور كسرى و آثارها و منها معرفة كسرى بطريق النجوم او غيرها تحديد ذلك و تصديق اهل بيت النبوة فى اعتقادهم ولله الحجة البالغة . (209)

يزدجرد پادشاه ايران در شكست با مسلمانان و كشته شدن پنجاه هزار سرباز ايرانى كه منجر به گريختن يزدجرد و خانواده اش شد، مى گويد: پس يزدجرد در حالى كه خودش و اهل بيتش فرار مى كردند آمد در ايوان پادشاهى مدائن ايستاد و گفت : سلام بر تو اى ايوان پادشاهى من ! اكنون من ناگزيرم كه از تو جدا بشوم و بروم ، اما طولى نمى كشد كه به سوى تو باز مى گردم : يا خود من يا يكى از فرزندان من . سليمان ديلمى مى گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم : معنى كلام يزدجرد (يا خود من يا يكى از فرزندان من ) چيست ؟ حضرت فرمودند: اين مردى از فرزندان من است و او قائم شماست كه ششمين فرزند من است كه از طرف مادر فرزند يزدجرد است ؛ (چون ) حضرت على بن الحسين عليهماالسلام نوه يزدجرد بوده و شهربانو دختر يزدجرد همسر حضرت امام حسين عليه السّلام است (بنابراين ، حضرت بقية الله روحى له الفداء از طرف مادر نوه يزدجرد مى شود). مرحوم سيد بن طاوس مى فرمايد: در اين روايت آياتى از قدرت خداوند است :

1. اينكه حضرت امام صادق عليه السّلام خبر داده كه حضرت قائم فرزند ششم آن حضرت است لابد از طرف خداوند يا آباء گرامى اش به او گفته شده كه حضرت قائم فرزند ششم شماست ، والا از كجا مى دانسته كه از اعقاب او مردى به وجود مى آيد كه نامش قائم است ؟

2. از آيات قدرت خداوند اينكه تمام كاخها و قصرها و خانه هاى كسرى ويران شده است فقط ايوان مانده است تا الان ، آن هم ايوانى با آن ارتفاع كه ميان زمين و آسمان مانده است .

3. خبر داشتن كسرى از طريق علم نجوم يا غيره از اينكه در آينده فرزندى از او به وجود مى آيد و برمى گردد به سمت ايوان مدائن (اتفاقا مركز سلطنت حضرت مهدى روحى له الفداء در عراق - مسجد سهله - خواهد بود).

4. ديگر اينكه ممكن است عالم غيب ناخودآگاه بر زبان يزدجرد جارى كرده باشد كه در آينده چنين خواهد شد. به هر حال ، حجتهاى خداوند بايد بر بندگانش به صورتهاى مختلف تمام بشود تا راه بهانه اى براى كسى نماند.