حضرت امام صادق عليه السّلام و نشانه هاي ظهور
برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور
ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:
لا يخرج القائم عليه السّلام الا فى وتر من السنين سنة احدى او ثلاث او خمس او سبع او تسع . (130)
قائم ما قيام نمى كند مگر در سالهاى طاق : يك يا سه يا هفت يا نه .
محمد بن مسلم مى گويد:
سمعت ابا عبد الله عليه السّلام يقول ان قدام القائم عليه السّلام بلوى من الله قلت و ما هو جعلت فداك فقراء ((ولنبلونكم بشيى من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين )). (131)
شنيدم از امام صادق عليه السّلام كه فرمودند: پيش از قيام قائم مردم دست به گريبان يك امتحان بزرگ خواهند بود. عرض كردم آن امتحان چيست ؟ حضرت آيه بالا را تلاوت فرمودند: ((هر آئينه امتحان مى كنيم شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كم شدن مال و ثروت و از بين رفتن جانها و ميوه ها، و مژده بده به صبر كنندگان (به اينكه مهدى ما قيام مى كند) )). (132)
ابى بصير نقل مى كند كه امام صادق عليه السّلام فرمودند:
ينادى باسم القائم عليه السّلام فى ليلة ثلاث و عشرين و يقوم فى يوم عاشوراء و هو اليوم الذى قتل فيه الحسين بن على عليهما السلام لكانى فى يوم السبت العاشر من المحرم قائما بين الركن و المقام جبرئيل عليه السّلام عن يمينه ينادى ((البيعة لله )) فتصير اليه شيعته من اطراف الارض تطوى لهم طيا حتى يبايعوه فيملا الله به الارض عدلا كما ملئت جورا و ظلما. (133)
در شب بيست و سوم منادى به اسم قائم عليه السّلام ندا مى كند. و قيام آن حضرت در روز عاشورا است كه حضرت امام حسين عليه السّلام و يارانش را كشتند. گويا مى بينم (قائم را) كه در روز شنبه دهم محرم (عاشورا) بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل عليه السّلام در طرف راست اوست و ندا مى كند كه ((بيعت براى خدا)). شيعيان امام عصر روح له الفداء (شيعيان خاص ) از اطراف و اكناف عالم مى آيند و زمين زير پاى آنها به سرعت درنورديده مى شود. آنگاه امام زمان دنيا را پر از عدل و داد مى كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.
در ارتباط با نشانه هاى ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء ابى بصير از امام صادق عليه السّلام به چند علامت اشاره مى فرمايد:
1. نداى آسمانى در شب بيست و سوم است (ظاهرا بيست و سوم ماه مبارك رمضان ).
2. قيام در روز عاشورا است .
3. جبرئيل در طرف راست آن حضرت مى ايستد و فرياد مى زند: ((بيعت براى خدا))؛ يعنى بيعت با امام عصر بيعت كردن با خداست .
4. شيعيان (افراد خاص ) با طى الارض خدمتشان مى رسند.
5. زمين پر از عدل و داد مى شود.
ابى بصير، يكى از ياران برجسته امام صادق عليه السّلام از آن حضرت نقل مى كند كه فرمودند:
اذا قام القائم عليه السّلام هدم المسجد الحرام حتى يرده الى اساسه و حول المقام الى الموضع الذى كان فيه و قطع ايدى بنى شيبة و علفها على باب الكعبة و كتب عليها ((هؤ لاء سراق الكعبة .)) (134)
يكى از برنامه هاى روزهاى اول امام عصر عليه السّلام عبارت است از:
1. مسجدالحرام را ويران مى كنند و آن را به صورت اوليه بر مى گردانند.
2. مقام حضرت ابراهيم عليه السّلام را نيز به جاى اولش برمى گردانند (جنب خانه كعبه ).
3. دست طايفه بنى شيبه را قطع مى كنند و آن را بر درب كعبه مى آويزند و اين عبارت بر ديوار كعبه نوشته مى شود: ((صاحبان اين دستها كه از بنى شيبه هستند به كعبه معظمه خيانت نمودند)) (دزدهاى كعبه هستند).
ارشاد مفيد مى گويد:
اذا قام القائم عليه السّلام حكم بالعدل و ارتفع فى ايامه الجور و امنت به السبل و اخرجت الارض بركاتها ورد كل حق الى اهله ولم يبق اهل دين حتى يظهروا الاسلام و يعترفوا بالايمان اما سمعت الله سبحانه يقول : ((وله اسلم من فى السموات و الارض طوعا و كرها و اليه يرجعون )).
وقتى قائم آل محمد عليه السّلام قيام مى كند برنامه هايش در چند اصل خلاصه مى شود:
1. حكومت آن حضرت بر اساس عدل واقعى و همه جانبه است .
2. ظلم و ستم از سرتاسر گيتى برداشته مى شود.
3. امنيت سرتاسر راهها و جاده ها را فرا مى گيرد.
4. زمين بركات خودش را در اختيار مردم مى گذارد.
5. حقوق همه مردم به آنها پس داده مى شود (از غاصبان گرفته مى شود).
6. اسلام دين همه جهانيان مى شود و همه مردم به ايمان اعتراف مى كنند.
آيا شنيده اى كه خداوند مى فرمايد: ((آنچه در آسمانها و كرات بى شمار و در زمين است (از وجود مقدس امام عصر عليه السّلام ) چه بخواهند و چه نخواهند بايد اطاعت كنند))؟ (135)
ابوخديجه از امام صادق عليه السّلام روايت مى كند كه فرمودند:
اذا قام عليه السّلام جاء بامر جديد كما دعى رسول الله صلى الله عليه و آله فى بدوا الاسلام الى امر جديد. (136)
هر زمان كه قائم ما عليه السّلام قيام كند امر تازه اى (قانون جديدى ) مى آورند، چنانكه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در ابتداى اسلام چنين بودند (قرآن را آوردند).
خواننده عزيز!
معلوم مى شود پيش از ظهور، احكام خداوند تغيير مى كند؛ يعنى حلال ، حرام و حرام ، حلال مى شود كما اينكه الان در دنياى اسلام شده است .
مفضل بن عمر از امام صادق عليه السّلام روايت مى كند كه آن حضرت فرمودند:
يخرج مع القائم عليه السّلام من ظهر الكوفة سبعة و عشرون رجلا خمسة عشر من قوم موسى عليه السّلام الذين كانوا يهدون بالحق و به يعدلون و سبعة من اهل الكهف و يوشع بن نون ، و سلمان ، و ابودجانة الانصارى ، والمقداد و مالك الاشتر فيكونون بين يديه انصارا و حكاما. (137)
در پشت كوفه (سهله ) قائم ما بيرون مى آيد در حالى كه بيست و هفت نفر مرد در خدمت او هستند: پانزده نفر از اقوام موسى كه به حق گرويدند و بحق عدالت ورزيدند و هفت نفر از اصحاب كهف و يوشع بن نون و سلمان و ابودجانه انصارى و مقداد و مالك اشتر. پس اين بيست و هفت تن در خدمت امام زمان عليه السّلام هستند و از ياران و فرمانروايان دولت آن بزرگوارند.
عبدالله بن عجلان از امام صادق عليه السّلام روايت مى كند كه فرمودند:
اذا قام قائم آل محمد صلى الله عليه و آله وسلم حكم بين الناس بحكم داود عليه السّلام لايحتاج الى بينة يلهمه الله تعالى فيحكم بعلمه و يخبر كل قوم بما استبطنوه و يعرف وليه من عدوه بالتوسم . قال الله سبحانه و تعالى : ((ان فى ذلك لايات للمتوسمين و انها لبسبيل مقيم )). (138)
قائم ما وقتى قيام مى كند، بين مردم همانند حضرت داوود عليه السّلام حكم كند. احتياج به شاهد و دليل ندارد، خداوند احكام واقعى را به او الهام مى كند. پس ، به علم واقعى حكم مى كند و از هرچه كه مردم در دلهاى خود پنهان كرده اند، آن حضرت خبر مى دهد، دوستانش را از دشمنانش جدا مى كند و مى شناسد با فراست و هوشمندى كه خداوند در ديدگان مقدسش قرار داده است . خداوند مى فرمايد: ((به راستى در اين ، نشانه هايى است براى هوشمندان ، آنان كه در راه راست پايدارند.)) (139)
از امام صادق عليه السّلام ده صفت و نشانه براى امام بيان شده است :
العصمة و النصوص و ان يكون اعلم الناس و اتقاهم لله و اعلمهم بكتاب الله و ان يكون صاحب الوصية الظاهرة و يكون له المعجزة و الدليل و تنام عينه و لاينام قلبه و لايكون له فى ء ويرى من خلفه كما يرى من بين يديه . (140)
1. عصمت از گناه و خلاف اخلاق و دور از حق .
2. نص بر امامت او از طرف خداوند و پيامبر و امام قبل از او.
3. بايد از همه مردم داناتر باشد.
4. از نظر تقوا و پرهيزكارى بايد بر همه برترى داشته باشد.
5. به قرآن خداوند و احكام او از همه اعلم باشد (علوم و معارف بيكران قرآن در نزد او باشد).
6. از طرف امام قبل از او به عنوان وصى از لحاظ ظاهر هم معرفى شده باشد.
7. داراى معجزه باشد (كارهاى خارج از عادت انجام دهد و در مقابل دشمن متكى به دليل باشد).
8. چشمش به خواب برود اما قلبش بيدار باشد.
9. بدن مقدسش هيچگاه سايه ندارد.
10. همان گونه كه از پيش رو همه چيز را مى بيند از پشت سر نيز ببيند (هيچ عاملى نمى تواند بين او و عالم هستى و موجوداتش مانع گردد).
زراره از امام صادق عليه السّلام روايت مى كند كه :
ينادى مناد باسم القائم عليه السّلام قلت خاص او عالم قال عام يسمع كل قوم بلسانهم قلت فمن يخالف القائم عليه السّلام و قد نودى باسمه قال لايدعهم ابليس حتى ينادى فى آخر الليل فيشكك الناس . (141)
منادى آن حضرت را به نام اصلى از آسمان صدا مى كند. زراره مى گويد عرض كردم : آيا همه مردم اين صدا را مى شنوند يا يك دسته خاص ؟ فرمودند: همه مردم به زبان خودشان مى شنوند. عرض كردم : پس چه كسى با توجه به اينكه به اسم حضرتش ندا داده شده است با ايشان مخالفت مى كند؟ فرمود: شيطان هم ندايى سر مى دهد كه مردم پس از شنيدن آن ترديد و تزلزل پيدا مى كنند و از شر شيطان در امان نيستند و اين موجب شك و ترديد مردم مى شود. (آرى ، مكتب آزمايش است . خداوند همه ما را در اين آزمايش پيروز فرمايد، آمين .)
ابن مغيره از امام صادق عليه السّلام روايت مى كند كه فرمودند:
الصيحة التى فى شهر رمضان تكون ليلة الجمعة لثلاث و عشرين مضين من شهر رمضان . (142)
صيحه آسمانى كه در ماه رمضان واقع مى شود حتما در شب جمعه ، بيست و سوم آن ماه خواهد بود.
از ميمون بان نقل شده است كه در خيمه اختصاصى حضرت صادق عليه السّلام در خدمت آن سرور بوديم . دامن خيمه را بالا زد و فرمود:
ان امرنا لو قد كان لكان ابين من هذه الشمس ثم قال ينادى مناد من السماء ان فلان بن فلان هو الامام باسمه و ينادى ابليس من الارض كما نادى برسول الله ليلة العقبة .(143) ع
امر ما (ولايت و امامت ) از اين آفتاب روشن تر است و منادى از آسمان قائم ما را به نام خودش و پدرش معرفى مى كند و شيطان در همان روز فرياد خود را بلند مى كند، مانند شب عقبه كه صدا بلند كرد (در آن شبى كه رسول الله از جنگ تبوك مراجعت مى فرمودند و از گردنه گذشتند، شيطان فريادش بلند شد). در روز قيام جهانى حضرت صاحب الامر عليه السّلام شيطان براى گمراه كردن مردم فريادش بلند مى شود.
خواننده عزيز!
از خداوند بخواهيم كه همه ما را در آن روز پرخطر از پيروان صداى اول قرار بدهد (پيروان حضرت مهدى نه ارتباع شيطان ).
از امام صادق روايت شده است كه فرمود:
ليس بين قيام القائم عليه السّلام و بين قتل النفس الزكية الا خمس عشرة ليلة . (144)
بين قيام حضرت قائم عليه السّلام و شهادت نفس زكيه (145) بيش از پانزده شب نخواهد بود.
امام صادق عليه السّلام مى فرمايد:
لاتمضى الايام و الليالى حتى ينادى من السماء يا اهل الحق اعتزلوا يا اهل الباطل اعتزلوا فيعزل هؤ لاء من هؤ لاء قال قلت اصلحك الله يخالط هؤ لاء و هؤ لاء بعد ذلك النداء قال كلا انه يقول فى الكتاب ((ما كان الله ليذر المؤ منين على ما انتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب )). (146)
روزها و شبها تمام نمى شود تا اينكه ندا كننده اى از آسمان فرياد بزند: اى اهل حق ! (صاحبان تقوا) كنار برويد، اى پيروان باطل ! شما نيز از اهل حق جدا شويد. پس ، اين دو دسته از يكديگر جدا مى شوند. راوى مى گويد عرض كردم : خداوند امر شما را اصلاح فرمايد، بعد از اين ندا آيا اين دو دسته (حق و باطل ) با يكديگر مخلوط خواهند شد؟ فرمودند: هرگز مخلوط نشوند. مگر نه اينكه خداوند در قرآنش مى فرمايد: ((خداوند اهل ايمان را با مشركان و بندگان دنيا مخلوط نخواهد گذاشت . آرى ، پاكان حتما بايد از ناپاكها جدا بشوند)) (147) ؟
حمران كه يكى از اصحاب امام صادق عليه السّلام است از آن حضرت نقل مى كند كه فرمودند:
و ذكر هؤ لاء عنده و سوء حال الشيعة عندهم فقال انى سرت مع ابى جعفر (المنصور) و هو فى موكبه و هو على فرس و بين يديه خيل و من خلفه خيل و انا على حمار الى جانبه فقال لى يا با عبدالله قد كان ينبغى لك ان تفرح بما اعطانا الله من القوة و فتح لنا من العزة و لاتخبر الناس انك احق بهذا الامر منا و اهل بيتك فتغرينا بك و بهم قال فقلت و من رفع هذا اليك عنى فقد كذب فقال اتحلف على ما تقول قال فقلت ان الناس سحرة يعنى يجبون ان يفسدوا قلبك على فلا تمكنهم من سمعك فانا اليك احوج منك الينا فقال لى تذكر يوم ساءلتك ((هل لنا ملك )) فقلت ((نعم طويل عريض شديد فلا تزالون فى مهلة من امركم و فسحة من دنياكم حتى تصيبوا منا دما حراما فى شهر حرام فى بلد حرام ؟)) فعرفت انه حفظ الحديث فقلت لعل الله عزوجل ان يكفيك فانى لم اخصك بهذا انما هو حديث رويته ثم لعل غيرك من اهل بيتك ان يتولى ذلك فسكت عنى فلما رجعت الى منزلى اتانى بعض موالينا فقال جعلت فداك و الله لقد راءيتك فى موكب ابى جعفر و انت على حمار و هو على فرس و قد اشرف عليك يكلمك كانك تحته فقلت بينى و بين نفسى هذا حجة الله على الخلق و صاحب هذا الامر الذى يقتدى به و هذا الاخر يعمل بالجور و يقتل اولاد الانبياء و يسفك الدماء فى الارض بما لايحب الله و هو فى موكبه و انت على حمار فدخلنى من ذلك شك حتى خفت على دينى و نفسى قال فقلت لوراءيت من كان حولى و بين يدى و من خلفى و عن يمينى و عن شمالى من الملائكة لاحتقرته و احتقرت ما هو فيه فقال الان سكن قلبى ثم قال الى متى هؤ لاء يملكون ؟ اومتى الراحة منهم ؟ فقلت اليس تعلم ان لكل شى ء مدة قال بلى فقلت هل ينفعك علمك ان هذا الامر اذا جاء كان اسرع من طرفة العين انك لو تعلم ما لهم عندالله عزوجل و كيف هى كنت لهم اشد بعضا ولو جهدت وجهد اهل الارض ان يدخلهم فى اشد ما هم فيه من الاثم لم يقدروا فلا يستفزنك الشيطان فان العزة لله و لرسوله و للمؤ منين ولكن المنافقين لا يعلمون الا تعلم ان من انتظر اءمرنا و صبر على ما يرى من الاذى و الخوف هو غدا فى زمرتنا فاذا راءيت الحق قد مات و ذهب اهله و راءيت الجور قد شمل البلاد و راءيت القرآن قد خلق و احدث فيه ما ليس فيه و وجه على الاهواء و راءيت الدين قد انكفاء كما ينكفى الاناء و راءيت اهل الباطل قد استعلوا على اهل الحق و راءيت الشر ظاهرا لاينهى عنه و يعذر اصحابه و راءيت الفسق قد ظهر و اكتفى الرجال بالرجال و النساء بالنساء و راءيت المؤ من صامتا لايقبل قوله و راءيت الفاسق يكذب و لا يرد عليه كذبه و فريته و راءيت الصغير يستحقر بالكبير و راءيت الارحام قد و راءيت من يمتدح بالفسق يضحك منه و لا يرد عليه قوله و راءيت الغلام يعطى ما تعطى المرئة و راءيت النساء يتزوجن النساء و راءيت الثناء قد كثر و راءيت الرجل ينفق المال فى غير طاعة الله فلا ينهى و لا يؤ خذ على يديه و راءيت الناظر يتعوذ بالله مما يرى المؤ من فيه من الاجتهاد و راءيت الجار يؤ ذى جاره و ليس له مانع و راءيت الكافر فرحا لما يرى فى المؤ من مرحا لما يرى فى الارض من الفساد و راءيت الخمور تشرب علانية و يجتمع عليها من لايخاف الله عزوجل و راءيت الامر با المعروف ذليلا و راءيت الفاسق فيما لا يحب الله قويا محمودا و راءيت اصحاب الايات يحقرون و يحتقر من يحبهم و راءيت سبيل الخير منقطعا و سبيل الشر مسلوكا و راءيت بيت الله قد عطل و يؤ مر بتركه و راءيت الرجل يقول ما لايفعله و راءيت الرجال يتسمنون للرجال و النساء للنساء و راءيت الرجل معيشته من دبره و معيشة المراءة من فرجها و راءيت النساء يتخذون المجالس كما يتخذها الرجال و راءيت التاءنيث فى ولد العباس قد ظهر و اظهروا الخضاب و امتشطوا كما تمتشط المراة لزوجها و اعطوا الرجال الاموال على فروجهم و تنوفس فى الرجل و تغاير عليه الرجال و كان صاحب المال اعز من المؤ من و كان الربا ظاهرا لايعير و كان الزنا تمتدح به النساء و راءيت المراة تصانع زوجها على نكاح الرجال و راءيت اكثر الناس و خير بيت من يساعد النساء على فسقهن و راءيت المؤ من محزونا ذليلا محتقرا و راءيت البدع و الزنا قد ظهر و راءيت الناس يعتدون بشاهد الزور و راءيت الحرام يحلل و راءيت الحلال يحرم و راءيت الدين بالراءى و عطل الكتاب و احكامه و راءيت الليل لايستخفى به من الجراءة على الله و راءيت المؤ من لايتطيع ان ينكر الا بقلبه و راءيت العظيم من المال ينفق فى سخط الله عزوجل و راءيت الولاة يقربون اهل الكفر و يباعدون اهل الخير و راءيت الولاة يرتشون فى الحكم و راءيت الولاية قبالة لمن زاد و راءيت ذوات الارحام ينكحن و يكتفى بهن و راءيت الرجل يقتل على (التهمة و على ) الظنة و يتغاير على الرجل الذكر فيبذل له نفسه و ماله و راءيت الرجل يعير على اتيان النساء و راءيت المراءة تقهر زوجها و تعمل ما لا يشتهى و تنفق على زوجها و راءيت الرجل يكرى امراته و جاريته و يرضى بالذنى من الطعام و الشرب و راءيت الايمان بالله عزوجل كثيرة على الزور و راءيت القمار قد ظهر و راءيت الشرب تباع ظاهرا ليس عليه مانع و راءيت النساء يبذلن انفسهن لاهل الكفر و راءيت الملاهى قد ظهرت يمربها لايمنعها احد و لايجترى احد على منعها و راءيت الشريف يستذله الذى يخاف سلطانه و راءيت اقرب الناس من الولاة من يمتدح بشتمنا اهل البيت و راءيت من يحبنا يزور و لايقبل شهادته و راءيت الزور من القول ينافس فيه راءيت القرآن قد ثقل على الناس استماعه و خف على الناس استماع الباطل و راءيت الجار يكرم الجار خوفا من لسانه و راءيت الحدود قد عطلت و عمل فيها بالاهواء و راءيت المساجد قد زخرفت و راءيت اصدق الناس عند الناس المفترى الكذب و راءيت الشر قد ظهر والسى بالنميمة و راءيت البغى قد فشا و راءيت الغيبة تستملح و يبشربها الناس بعضهم بعضا و راءيت طلب الحج و الجهاد لغير الله و راءيت السلطان يذل للكافر المؤ من و راءيت الخراب قد اديل من العمران و راءيت الرجل معيشته من بخس المكيال و الميزان و راءيت سفك الدماء يستخف بها و راءيت الرجل يطلب الرئاسة لعرض الدنيا و يشهر نفسه بخبث اللسان ليتقى و تسند اليه الامور و راءيت الصلوة قد استخف بها و راءيت الرجل عنده المال الكثير لم يزكه منذ ملكه و راءيت الميت ينشر من قبره و يؤ ذى و تباع اكفانه و راءيت الهرج قد كثر و راءيت الرجل يمسى نشوان و يصبح سكران لايهتم بما يقول الناس فيه و راءيت البهائم تنكح و راءيت البهائم تفرس بعضها بعضا و راءيت الرجل يخرج الى مصلاة و يرجع و ليس عليه شى ء من ثيابه و راءيت قلوب الناس قد قست و جمدت اعينهم و ثقل الذكر عليهم و راءيت السحت قد ظهر ينافس فيه و راءيت المصلى انما يصلى ليراه الناس و راءيت الفقيه يتفقه لغير الدين يطلب الدنيا و الرئاسة و راءيت الناس مع من غلب و راءيت طالب الحلال يذم و يعير و طالب الحرام يمدح و يعظم و راءيت الحرمين من يعمل فيهما بما لا يحب الله لا يمنعهم مانع و لا يحول بينهم و بين العمل القبيح احد و راءيت المعازف ظاهرة فى الحرمين و راءيت الرجل يتكلم بشى ء من الحق و ياءمر بالمعروف و ينهى عن المنكر فيقوم اليه من ينصحه فى نفسه فيقول هذا عنك موضوع و راءيت الناس ينظر بعضهم الى بعض و يقتدون باهل الشرور و راءيت مسلك الخير و طريقه خاليا لايسلكه احد و راءيت الميت يهزبه فلا يقزع له احد و راءيت كل عام يحدث فيه من البدعة و الشر اكثر مما كان و راءيت الخلق و المجالس لايتابعون الا الاغنياء و راءيت المحتاج يعطى على الضحك به ويرحم لغير وجه الله و راءيت الايات فى السماء لايفزع لها احد و راءيت الناس يتسافدون كم تسافد البهائم لاينكر احد منكرا تخوفا من الناس راءيت الرجل ينفق الكثير فى غير طاعة الله و يمنع اليسير فى طاعة الله و راءيت العقوق قد ظهر و استخف بالوالدين و كانا من اسوء الناس حالا عند الولد و يفرح بان يفترى عليهما و راءيت النساء قد غلبن على الملك و غلبن كل امر لايؤ تى الا ما لهن فيه هوى و راءيت ابن الرجل يفترى على ابيه و يدعو على والديه و يفرح بموتهما و راءيت الرجل اذا مربه يوم ولم يكسب فيه الذنب العظيم من فجور او بخس مكيال او ميزان او غشيان حرام او شرب مسكر كئيبا حزينا يحسب ان ذلك اليوم عليه وضيعة من عمره و راءيت السلطان يحتكر الطعام و راءيت اموال ذوى القربى تقسم فى الزور و يتقامربها و يشرب بها الخمور و راءيت الخمر يتدواى بها و توصف للمريض و يستشفى بها و راءيت الناس قد استووا فى ترك الامر با المعروف و النهى عن المنكر و ترك التدين به وراءيت رياح المنافقين و اهل النفاق دائمة و رياح اهل الحق لاتحرك و راءيت الاذان بالاجر و الصلاة بالاجر و راءيت المساجد محتشية ممن لايخاف الله مجتمعون فيها للغربية و اكل لحوم اهل الحق و يتواصفون فيها شراب المسكر و راءيت السكران يصلى بالناس فهو لايعقل و لايشان بالسكر و اذا سكر اكرم واتقى و خيف و ترك لايعاقب و يعذر بسكره و راءيت من اكل اموال اليتامى يحدث بصلاحه و راءيت القضاة يقضون بخلاف ما امر الله و راءيت الولاة ياءتمنون الخونة للطمع و راءيت الميراث قد وضعته الولاة لاهل الفسوق و الجراءة على الله ياءخذون منهم و يخلونهم و ما يشتهون و راءيت المنابر يؤ مر عليها بالتقوى و لايعمل القائل بما ياءمر و راءيت الصلاة قد استخف باوقاتها و راءيت الصدقة بالشفاعة لايردابها وجه الله و تعطى لطلب الناس و راءيت الناس همهم بطونهم و فروجهم لايبالون بما اكلوا و بما نكحوا و راءيت الدنيا مقبلة عليهم و راءيت اعلام الحق قد درست فكن على حذر و اطلبت من الله عزوجل النجاة و اعلم الناس فى سخط الله عزوجل (و انما يمهلهم لامر يردابهم فكن مترقبا و اجتهد ليراك الله عزوجل ) فى خلاف ما هم عليه فان نزل بهم العذاب و كنت فيهم عجلت الى رحمة الله و ان اخرت ابتلوا و كنت قد خرجت مما هم فيه عجلت الى رحمة الله و ان اخرت ابتلوا و كنت قد خرجت مما هم فيه من الجراءة على الله عزوجل و اعلم ان الله لا يضيع اجر المحسنين و ان رحمة الله قريب ما المحسنين . (148)
در خدمت آن بزرگوار سخن از موفقيت بنى عباس (در امر دنيا) و گرفتارى شيعيان به ميان آمد، آن حضرت فرمودند: روزى همراه منصور (خليفه عباسى ) بودم در حالى كه او سوار بر اسب بود و از طرفين راست و چپ او لشكريان فراوانى در حركت بودند و من كنار وى سوار بر الاغى حركت مى كردم . منصور در عين حالى كه به شوكت خود مغرور بود به من گفت : يا ابا عبدالله ! سزاوار است كه شما از قدرت و عزتى كه خداوند به ما داده است خوشحال باشيد و به مردم نگوييد كه شما اهل بيت احق و اولى هستيد از ما در مورد خلافت ، تا مانسبت به شما و دوستانتان بدبين بشويم . من به منصور گفتم : آن كسى كه اين سخن از زبان من به شما گفته است دروغ مى گويد. منصور به من گفت : آيا سوگند مى خورى كه اين حرف را نزده اى ؟ به او گفتم : مردم دوست مى دارند كه فساد كنند و قلب شما را از ما پر از كينه سازند؛ به آنها گوش مسپاريد. نياز ما به شما بيش از احتياج شما به ما است . (149) پس منصور به من گفت : به خاطر داريد يك روز از شما سؤ ال كردم كه آيا ما (بنى عباس ) به حكومت مى رسيم ؟ شما گفتيد آرى ، حكومتى بس طولانى و پيوسته ؛ شما همواره در وسعت از نظر دنيا و حكومت بر آن هستيد تا اينكه دست شما به ريختن خون ما آن هم در ماه حرام آلوده بشود؛ در آن هنگام خداوند خشم مى گيرد و سلطنت شما را نابود مى كند. متوجه شدم حديثى را كه قبلا به او گفته بودم حفظ كرده است ؛ لذا به او گفتم : شايد خداوند تو را از اين بلا حفظ كند و من نگفتم كه تو خون ما را مى ريزى ؛ شايد كسى از خويشانت اين كار را بكند. پس ساكت شد. وقتى به منزلم برگشتم يكى از دوستان ما به ديدن من آمد و گفت : قربانت گردم ، ديدم همراه منصور سوار بر الاغى هستيد و او سوار بر اسب است و طورى با شما صحبت مى كرد كه گويى برتر از شماست . پيش خودم گفتم اين آقا حجت خداوند است و صاحب اين امر و اين دستگاه و حال آنكه منصور دشمن خداوند است و فرزندان انبياء را مى كشد و خون آنها را مى ريزد و برخلاف رضاى خداوند عمل مى كند و سوار بر مركب قدرت است و حال آنكه شما سوار بر الاغى هستيد. شكى در دلم پيدا شد كه چرا بايد اين طور باشد و ترسيدم كه دينم از دستم برود. به آن دوست گفتم : اگر تو مى ديدى كه در طرف راست و چپ و جلوى رو و پشت سر من افواجى از ملائكه در حركت هستند هر آينه سطوت و شوكت منصور در نظرت ناچيز مى آمد. آن مردى شيعى به من (امام صادق عليه السّلام ) گفت : اكنون دلم آرام گرفت . آنگاه گفت : يا ابن رسول الله ! اين حكومت باطل تا كى در دنيا خواهد بود و كى ما از دست اين جباران راحت مى شويم ؟ به او گفتم : آيا نمى دانى كه براى هر دولتى مدتى خواهد بود؟ گفت : چرا، مى دانم . گفتم : آيا مى دانى كه اين امر (حكومت ما) وقتى بخواهد بيايد زودتر از يك چشم به هم زدن خواهد آمد؟ به آن دوست گفتم : تو اگر آنچه را كه خداوند بزرگ براى آنان مهيا كرده است مى دانستى (كنايه از عذابهايى كه خداوند براى آنها مقرر فرموده است ) تعجب نمى كردى . تو و همه مردم اگر بكوشيد و تمام قدرتها را روى هم انباشته كنيد نمى توانيد مانند آن عذابى كه خداوند براى آنها خلق فرموده است آماده كنيد. مراقب باش شيطان تو را فريب ندهد، زيرا عزت مخصوص خداوند و پيامبران و ايمان آورندگان است (مقصود از مؤ منان در اين عبارت ، ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين هستند) كه البته منافقان اين حقيقت را درك نمى كنند. آيا نمى دانى كسى كه منتظر امر ما باشد (حكومت ما) و در مقابل اذيتها و ترسها صبر كند، فردا در عالم آخرت با ما نخواهد بود؟
(در اينجا امام عليه السّلام نشانه هاى ظهور را بيان مى فرمايد:)