بازگشت

آخرين مهلت




خـداونـد تـبارك و تعالى وقتى حضرت آدم ابوالبشر(ع )

راآفريد و تاج كرامت بر سر او نهاد و اسماء حـسـنـى تعليم او نموددستور

فرمود تمام سماواتيان تعظيمش كنند و در برابرعظمتش به خاك

افـتـنـد و خـضوع خود را اظهار

نمايند پس ملائكه نيز بر اين خليفه الهى سجده نمودند و همگان

به بارگاهش صورت نهادند

مگر شيطان كه در اثر نخوت وخودبينى بناى طغيان و سركشى نهاد و

مطرود درگاه الهى شد. و چون از درگاه

قرب حضرت حق بناى كوچ گذاشت جزاى آنچه انجام داده بود طلبيد و عمرى

به طول عمر دنيا ازخداوند

درخواست نمود ولى خداوند در قرآن خواهش او راچنين اجابت نمود:

(فانك من المنظرين # الى يوم

الوقت المعلوم ).

بدرستى كه تو مهلت داده مى شوى تا روز وقت معلوم . راوى

مى گويد: از امام (ع ) پيرامون وقت معلوم سئوال كردم , حضرت فرمودند:

الـوقـت الـمـعلوم يوم قيام

القائم , فاذا بعثه اللّه كان في مسجد الكوفة وجاء ابليس حتى يجثو على

ركـبـتـيـه ,فـيـقـول : يـا ويـلاه ,

مـن هـذا الـيوم , فياخذ بناصيته فيضرب عنقه فذلك يوم الوقت

المعلوم

وقت معلوم روز قيام قائم

است كه خداوند وقتى اورا اذن قيام مى دهد در مسجد كوفه شيطان به

نزد اومى آيد تا آنكه در

مقابل آن حضرت زانو مى زند ومى گويد: واويلاه از اين روز, پس آن حضرت

موى پيشانيش

را مى گيرد و او را گردن مى زند و آن روزوقت معلوم است . در ايـن زمـان اسـت كـه

جـهـان از لوث كفر و نفاق پاك گشته ونشانه هاى زشتى و ناپاكى محو

گـرديـده و از

ديـگـر سـوى آنـكـه وسـوسـه هـايـش موجبات انحراف بسيارى مى گشت نيز از

ميان برداشته شده است . در اين هنگام محيط پرورش

انسانها فراهم مى گردد و مردمان به رشد و كمال مادى و معنوى كه

خـداوند براى آنها قرار داده مى رسند

و تا آنجا تكامل مى يابند كه قدرت ارتباط با ديگرعوالم را پيدا

مـى كـنـند و آنچنان از

صفاى باطن بهرمند مى شوندو قلبهايشان تطهير مى گردد كه همنشين

ملائكة اللّه مى گردند. حـضـرت امـام صـادق (ع )

در جـواب مـفـضل كه سئوال كرد: اى آقاى من , آيا (هنگام ظهور امام

زمان (ع )) ملائكه و جنيان برمردم ظاهر مى شوند؟ فرمودند:

اي واللّه يا مفضل , ويخاطبونهم كما يكون الرجل مع حاشيته

باهله .

بـه خـدا سـوگـنـد اى مـفـضـل ,

مـردم با آنها به صحبت مى پردازند همانگونه كه انسان با افراد

خانواده اش صحبت مى كند. به اميد آن روز كه بر گرد

شمع وجودش حلقه زنيم و پر وبال به شعله عشقش بسوزانيم و محو و

مات جمال

دلربايش شويم و ديگر اشك حسرت نريزيم و آه يتيمانه نكشيم و... خوش آن روزى كه برخيزد زكعبه ----- طنين نغمه اللّه اكبر

خوش آنروزى كه ما بر عهد ديرين ----- نثار او كنيم اين جان شيرين